بریدههایی از کتاب تکه هایی که من شدند
۳٫۹
(۳۵)
«فراموش کردن یه نفر کار سختیه. آدم احساس میکنه قلبش برای همیشه شکسته، ولی حقیقت اینه که... این درد تا ابد باقی نمیمونه.»
SKUY
من هم جواب دعای یک نفرم و هم رؤیای برآوردهنشدهٔ یکی دیگر.
هانیه
آدم دوستهایی دارد که ارزش جنگیدن دارند، ولی بعضیوقتها رفتن راحتتر است.
(:Ne´gar:)
تاریخ را دوباره مینویسم. آن را تغییر میدهم تا تمام این آدمها هنوز زنده باشند و عاشق شوند و زندگی کنند.
(:Ne´gar:)
من هم معمولیام. تنها دارایی غیرمعمولی و خاصم، اسمم است: جِید. اما من به اندازهٔ یشم ارزش ندارم. زندگیام هیچ چیز خارقالعادهای ندارد. ولی هرچه باشد مال من است، برای همین میخواهم باهاش یک کاری بکنم.
HeLeN
مهم نیست چطور لباس بپوشم، مهم نیست چقدر محترمانه رفتار کنم، بعضیها فقط آنچه را میبینند که خودشان میخواهند ببینند.
Ameliya
انصاف نیست برای داشتن چیزهایی که حقمونه، احساس بدی داشته باشیم. ما هم خیلی تلاش میکنیم.»
(:Ne´gar:)
«فراموش کردن یه نفر کار سختیه. آدم احساس میکنه قلبش برای همیشه شکسته، ولی حقیقت اینه که... این درد تا ابد باقی نمیمونه.»
(:Ne´gar:)
وقتی خودت باشی آدمهای مناسب برای خودت رو جذب میکنی. باید با خودت روراست باشی. برای اینکه یکی دیگه تو رو بخواد، چیزهایی رو که از بقیه متمایزت میکنه، تغییر نده. و کسی هم که تو رو نخواد، خب دیگه، خودش ضرر میکنه
Ameliya
میگویم: «تو دوست خوبی هستی. این خودش یه استعداده.»
(:Ne´gar:)
. چون وقتی دل آدم دارد میترکد، آهنگ تندی که کمی ازش خوشت میآید بهتر از آهنگ آرامی است که عاشقش هستی.
(:Ne´gar:)
ما بر هم عمود میشویم. ممکن است در جهتهای مختلفی حرکت کنیم، ولی در نقطهای به هم میرسیم، در نقطهای باهم تلاقی میکنیم و دقیقاً شبیه هم میشویم.
SKUY
«تو دوست خوبی هستی. این خودش یه استعداده.»
SKUY
بابا من را ملکهٔ خودش صدا میزند، میگوید من بهترین اتفاق زندگیاش هستم.
Sara
«باید باور داشته باشین که لیاقت عشق و لیاقت خوشحالی رو دارین. باور کنین که لیاقت دارین بزرگترین آرزوهاتون برآورده بشن.»
هانیه
خب، هدف از دوستی اینه که آدم بتونه خودش باشه، یعنی در کنار کسی باشه که آدم رو درک میکنه و تو هم اون رو درک میکنی
SKUY
تکههایم را به هم دوختهام و حالا همهٔ تکهها دوباره از هم باز شدهاند.
زهرا سادات
اینکه همه لباسهای جدیدمان را پوشیده بودیم، با اینکه هیچکداممان حتی دهانمان را باز نکرده و با او حرف هم نزده بودیم، فکر کرده بود از موسیقی کلاسیک سر درنمیآوریم. احساس میکنم مهم نیست چطور لباس بپوشم، مهم نیست چقدر محترمانه رفتار کنم، بعضیها فقط آنچه را میبینند که خودشان میخواهند ببینند.
زهرا سادات
نباید منتظر فرصتها بمانم، بلکه باید فرصتها را برای خودم ایجاد کنم و از صدایم استفاده کنم تا دربارهٔ نیازها و خواستههایم حرف بزنم.
هانیه
منظورش اینه که ما در واقع اینجا دور میز نشستیم و داریم جشن میگیریم که کشورمون از مردم بومی دزدیده شده. کُلمب هیچی رو کشف نکرد.
زهرا سادات
حجم
۲۰۲٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
حجم
۲۰۲٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
قیمت:
۹۳,۰۰۰
تومان