بریدههایی از کتاب سالی که از آسمان افتادیم
۴٫۴
(۳۴)
نمیدانم اگر آدمفضاییها بیایند اینجا دربارهٔ آدمها چه فکری خواهند کرد. انسانها عجیبغریباند. بهنظرم ما مشکل داریم. بههرحال، من بیشتر به ستارهها اهمیت میدهم تا آدمها. تا اینجا که آدمها بهجز اینکه موی دماغم شوند، کار دیگری برای من نکردهاند.
روناک
سختم. سردم. پر از لکههای فلزیام. از خودم سنگینترم. شهابسنگم و دلم میخواهد به خانه برگردم؛ به فضا.
Tiyana
چون او از این کار خوشش نمیآید، دلیل نمیشود من انجامش ندهم.
Rin Koharu
احتمالاً احساس گناه قویترین احساس دنیاست. باعث میشه آدمها حسابی قاتی کنن.
روناک
میخواهم روش تماشا کردن ستارهها را در جهان تغییر دهم؛ اگرچه دختر هستم و در دوره و زمانهای زندگی میکنم که مردم به علم و به دخترها و به هرچیز معنادار دیگری میخندند.
Ms.red
استثناها خیلیخیلی از قواعد جالبترند
کاربر ۷۷۳۹۵۶۱
استثناها خیلیخیلی از قواعد جالبترند
کاربر ۷۷۳۹۵۶۱
دیگر نمیخواهم ستارهٔ قطبی باشم، چون خیلی خستهکننده است که بخواهی مدام به غریبهها جهت درست را نشان دهی. هرکس باید خودش جهت درست را پیدا کند.
میم بانو
به این فکر میافتم که شاید نقشههایی که در این هفته کشیدم ناقص بودند. البته نمیتوانم خودم را سرزنش کنم. وقتی کسی دارد با سرعت صدها و هزاران کیلومتر در ساعت در فضا حرکت میکند، مسلماً نمیتواند نقشهٔ ستارهها را دقیق و درست بکشد.
میم بانو
ستارهٔ قطبی همیشه رو به شمال است. این یکی از چند چیزی است که میتوانم روی آن حساب کنم. هرشب به آسمان میرود و وظیفهاش را انجام میدهد.
اگر آدمها بیشتر شبیه ستارهٔ قطبی بودند، شاید اوضاع تا این حد پیچیده نمیشد.
میم بانو
در آینه به خودم نگاه میکنم شبیه خودم هستم، اما دلم میخواست شبیه کس دیگری بودم. دلم میخواست کس دیگری بودم. دلم میخواست میدانستم موش کور دماغستارهای چیست. دلم میخواست میدانستم چرا توستر را پرت کردم. دلم میخواست خانواده نداشتم. دلم میخواست شهابسنگ بودم.
سنگها فرق بین منصفانه و غیرمنصفانه را نمیدانند.
سنگها به مادر و پدر نیاز ندارند. یا به خواهر.
سنگها را نمیشود از کلاس ششم طرد کرد.
هیچکس دلش نمیخواهد زنگ تفریح با یک سنگ ازدواج کند.
میم بانو
مامان هم از وقتی بابا از خانه رفته خوشحالتر است؛ اگرچه همه فکر میکنند او باید احساس غم و تنهایی بکند.
استثناها خیلیخیلی از قواعد جالبترند.
میم بانو
خیلی عجیب است که مادر و پدرها فکر میکنند میتوانند صدای دعوا و مرافعهٔ توی خانه را از ساکنان همان خانه پنهان کنند. صدای دادوبیداد مثل زنگ خطر آتشسوزی است. و کارِ زنگ خطر این است که مردم را هشیار میکند.
میم بانو
طلاق واکنشهای احساسی مشابهی با مرگ ایجاد میکند. نوعی سوگواری است و مراحلی دارد. همچنین، انواع بسیار، متفاوتی از افسردگی وجود دارد. غصه خوردن برای موقعیتی خاص «احساس افسردگی» که طولانیتر است و بالاخره بیماری افسردگی که میتواند انواع مختلفی داشته باشد.
✿النا✿
چیزی که افتاده توی جنگل پشت خونهٔ ما قطعاً شهابسنگه.
maneli1388
خیلی عجیب است که مادر و پدرها فکر میکنند میتوانند صدای دعوا و مرافعهٔ توی خانه را از ساکنان همان خانه پنهان کنند. صدای دادوبیداد مثل زنگ خطر آتشسوزی است. و کارِ زنگ خطر این است که مردم را هشیار میکند.
لافکادیو
حجم
۴۱۳٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۸۰ صفحه
حجم
۴۱۳٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۸۰ صفحه
قیمت:
۹۳,۰۰۰
تومان