بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب قوانین چارتین | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب قوانین چارتین

بریده‌هایی از کتاب قوانین چارتین

انتشارات:نشر نیماژ
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۰از ۵۶ رأی
۴٫۰
(۵۶)
چاره‌ای جز رفتن برایم نماند... اما رفتن به کجا؟
n re
سپس به نسالی‌هایی نگریست که دور میزهای دیگر نشسته بودند و گفت: «به‌نظر می‌رسد آنچه در طی چندین قرن گذشته برای نسالی‌ها رخ داده، چنان طراحی شده که تا دنیا دنیاست، این وضعیت بر همین منوال باقی می‌ماند. همه‌چیز در یک چارچوب تعیین‌شده و با نظارتی دقیق رخ می‌دهد. ارتکاب جرم، جهل مطلق، کودکان زنازاده، اعدام نسالی‌ها، گرفتن روح و ترغیب مردم برای تبدیل شدن به افرادی مطرود... همهٔ مردم از تمام این امور اطلاع دارند و زیرنظر اربابان چارتین تن به این کارها می‌دهند. اما اگر از این چارچوب تخطی بشود، برای حفظ این نظام، سرکوب شروع می‌شود.»
همسایه
«تعداد نسالی‌هایی که مرتکب جرم می‌شوند، به‌طور چشمگیری کم شده و طبعاً اعدام‌های روز غفران هم کم شده. اعدام نسالی‌ها نوعی هیجان و سرگرمی به مراسم آن روز می‌بخشد و بحث و سخن در این مورد، یک ماه کامل و تا روز غفران آتی ادامه دارد؛ به‌این‌ترتیب ذهن مردم از اشراف چارتین منحرف می‌شود. اما بدون این هیجان، مردم اندکی متوجه ارباب‌هایشان می‌شوند و وقتی متوجه ارباب‌هایشان بشوند، این ارباب‌ها هیچ‌گاه خواب راحت به چشمشان نمی‌آید.»
همسایه
از نهادش برآمد و گفت: «خیال‌پردازان مأوایی جز زندان یا جنون ندارند.» گفتم: «دوست من، فقط در سرزمین‌هایی وضع به این منوال است که ظلم بر آن‌ها حاکم است.»
کاربر ۲۵۰۶۴۴۰
ولی باید به این امر توجه کنیم که هرکسی قدرت را در دست دارد، همانی است که تاریخ را می‌نویسد.
a2sa
آن عشقی که باعث ضعیف شدنم باشد، بدترین عشق است.»
a2sa
علی‌رغم اینکه آن‌موقع سنم کم بود، اما از صمیم قلب به یک چیز ایمان داشتم؛ مرگ روی سکوی میدان، هزار بار بهتر از زندگی بدون کرامت است.
a2sa
کسی‌که یک بار خیانت کند، همیشه خیانت می‌کند.
Parinaz
چشمانم را بستم و در دل آرزو کردم که ای‌کاش هیچ‌وقت برنخیزم.
Parinaz
«فقط در انتخاب شریکت عجله نکن... هرچقدر هم که سنت بالا باشد، باز سال‌های دیگری برای زندگی با او داری. کسی را انتخاب کن که یک سال از عمرت را تبدیل به صد سال کند.»
نور
«زنان چارتین فقط به شوهرانشان تعلق دارند و مردهای دیگر، چیزی جز مصیبت و گرفتاری برای آن‌ها به‌همراه ندارند...»
نور
علی‌رغم اینکه آن‌موقع سنم کم بود، اما از صمیم قلب به یک چیز ایمان داشتم؛ مرگ روی سکوی میدان، هزار بار بهتر از زندگی بدون کرامت است
hamid
از ندیم پرسیدم: «چرا چارتین را ترک نمی‌کنیم؟» گفت: «ما تا وقتی در سرزمین خودمان ارزش نداریم، در هیچ‌کجای دنیا ارزشی نداریم.»
hamid
سپس زمین بر اجدادمان خشم گرفت و به همین دلیل آب رود، هر روز کم و کمتر شد تااینکه کاملاً خشک شد.
کیم سابو
در مراسم اعدام یکی از گناهکاران بار دیگر همهمهٔ حاضران خاموش شد و با پایان موسیقی، دو سرباز بالای سکو رفتند. زنی را دنبال خود می‌کشیدند که سرش را با پارچه‌ای سیاه پوشانده بودند. وسط سکو ایستادند. سپس یکی از آن‌ها پارچه را از روی سر زن برداشت، موهایش روی صورتش افشان شد. قاضی بار دیگر از جایش برخاست. خطابهٔ دیگری خواند تا افسر اعدام برود بالای سکو. افسری که ما او را «تیرانداز سکو» می‌نامیدیم. چند قدم دورتر از آن زن، مثل عَلَم ایستاده بود و به جمعیت نگاه می‌کرد تا سکوت حکمفرما شود. آهسته در گوش ندیم گفتم: «الان صدای گلوله می‌شنوی و بعد صدای هلهلهٔ زنی که روح این زن را برای کودکش به‌دست آورده.»
valencia
«بزرگ می‌شوی و به‌مرورزمان درک می‌کنی که اموری هستند که هیچ‌وقت نمی‌توانیم تغییرشان بدهیم... ر
n re
گفتم: «اما طبق کتاب‌های تاریخی، نسالی‌ها مرتکب هر عمل زشتی می‌شوند.» گفت: «بله، در کتاب‌ها اینطور نوشتند، ولی باید به این امر توجه کنیم که هرکسی قدرت را در دست دارد، همانی است که تاریخ را می‌نویسد. این نوشته‌ها مکتوب است، امّا تنها چیزی‌که برعهده توست این است که هرسال حقایق را برای کودکانی که درس می‌خوانند تکرار کنی تا با آن‌ها رشد کنند؛ حقایقی که شکی در آن‌ها وجود ندارد و نسلی بعد از نسل دیگر، آن‌ها را به ارث می‌برند.
همسایه
با ناراحتی سرش را تکان داد. حرفم را تکمیل کردم: «فقط سه نفر از جوان‌ها اعدام شدند.» با لحنی اندوهگین گفت: «بله، کمی قبل فهمیدم. می‌خواهند ماه‌های دیگر هم بتوانند مردم را سرگرم کنند.»
همسایه

حجم

۱۷۹٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۲۴ صفحه

حجم

۱۷۹٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۲۴ صفحه

قیمت:
۷۰,۰۰۰
۲۱,۰۰۰
۷۰%
تومان
صفحه قبل۱
۲
صفحه بعد