بریدههایی از کتاب قوانین چارتین
۴٫۰
(۵۶)
«هر مردی در نقطهای معین فرو میریزد.»
Enigma
«هر مردی در نقطهای معین فرو میریزد.»
n re
«فقط در انتخاب شریکت عجله نکن... هرچقدر هم که سنت بالا باشد، باز سالهای دیگری برای زندگی با او داری. کسی را انتخاب کن که یک سال از عمرت را تبدیل به صد سال کند
کیم سابو
چارهای جز رفتن برایم نماند... اما رفتن به کجا؟
n re
با هزاران آرزو در منطقهای که آرزو در آن معنایی نداشت.
n re
با هزاران آرزو در منطقهای که آرزو در آن معنایی نداشت.
کوکتل مولوتوف
هرکسی قدرت را در دست دارد، همانی است که تاریخ را مینویسد.
کاربر ۱۵۱۶۶۸۵
تا آخرینلحظهٔ عمرم راهی را که شروع کردم ادامه میدم. وقتی نسالیها این افتخار را احساس کنند، بیشتر از گذشته با من در این مسیر همراه میشوند. بسیاری از ما اعدام میشویم، اما کودکانی به دنیا میآیند و با این افتخار بزرگ میشوند... من با وجود این خالکوبی روی شانهام، هیچوقت مایهٔ ننگ نیستم؛ آنها هم با این خالکوبی ننگی را با خودشان حمل نمیکنند... آنها هم بهنوبهٔ خودشان این چارچوب را موریانهوار میجوند؛ سالی پس از سال دیگر، دههای بعد از دههٔ دیگر، با من یا بدون من، امروز، فردا و هر روز، تا جایی که خودشان روزی راه رهایی از چارچوب را پیدا کنند... آن زمان، برایشان راحتتر است که رودی خشک را از خونشان پر کنند، تااینکه دوباره حصاری دور خودشان بکشند.»
همسایه
سپس مراسم اعدامها شروع شد. توقع داشتم همهٔ جوانهایی که به سرقت از مدرسه متهم شده بودند در مقابل چشم مردم اعدام شوند، اما فقط سه نفر از آنها را اعدام کردند. حیدر در میان آنها نبود. فهمیدم اربابان چارتین ترجیح دادهاند در هریک از روزهای غفران، فقط سه نفر از آنها را اعدام کنند تا بتوانند حداقل برای چهارماه مردم را سرگرم نگه دارند.
همسایه
هر مردی در نقطهای معین فرو میریزد.
Parinaz
«هر مردی در نقطهای معین فرو میریزد.»
n re
هرکسی قدرت را در دست دارد، همانی است که تاریخ را مینویسد.
نور
«میگویند هیچوقت خوشیهایشان تمام نمیشود...»
نور
مادرم همیشه درمورد آنها میگفت: «برای این زندگی میکنند که اعدام شوند... روح گناهکار هیچوقت از ارتکاب جرم دست نمیکشد...»
MEHRSA
«چرا چارتین را ترک نمیکنیم؟»
گفت: «ما تا وقتی در سرزمین خودمان ارزش نداریم، در هیچکجای دنیا ارزشی نداریم.»
a2sa
هرکسی قدرت را در دست دارد، همانی است که تاریخ را مینویسد.
Parinaz
«راست گفتهاند که لحظهای هست که بعد از آن دیگر هیچوقت زندگی به روال قبلش برنمیگردد.
نور
«ما تا وقتی در سرزمین خودمان ارزش نداریم، در هیچکجای دنیا ارزشی نداریم.»
نور
«وقتی چهلسالگی را پشت سر بگذاری، تنها یک احساس در تو جریان دارد... اینکه واقعاً چیزی از عمرت باقی نمانده و تو در زندگیات کار چندانی انجام ندادهای...!»
n re
«روح، جسم را رهبری میکند
n re
حجم
۱۷۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
حجم
۱۷۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
قیمت:
۷۰,۰۰۰
۲۱,۰۰۰۷۰%
تومان