بریدههایی از کتاب زیر تیغ ستاره جبار
۴٫۱
(۴۵)
در سازمانی که بنیانش بر قواعد خشک و مکانیکی است، میانمایگی و نداشتن تفکر مستقل ارزشهایی والا تلقی میشوند.
برای چنین کسانی رژیم توتالیتر ایدئال است. دولت و حزب جای آنها فکر میکنند، مراقبشان هستند و فرصتی در اختیارشان قرار میدهند تا از مردمی که همیشه به آنها حسادت میکردند انتقام بگیرند. در جامعهٔ توتالیتر همیشه برای خبرچینهای خُردهپا و جاسوسها جایی هست. سرسپردگی به حزب، نوکرمآبی و حرفشنوی محض جای هوش، قریحه و صداقت را میگیرد.
Mitir
هیچ شهر دیگری شبیه پراگ نیست. این زیبایی فقط مرهون ساختمانها، پلها یا برجها نیست، البته که آنها هم زیبا هستند. در سواحل رودخانهها و دامنهٔ کوهها سر برآوردهاند، چنان متناسب و بهقاعده که گویی طبیعت آنها را در کنار درختان و گلها خلق کرده است. اما آنچه پراگ را منحصربهفرد میکند رابطهٔ بین مردم و شهر است. پراگ صحنهای سردوبیروح نیست، که همزمان به رنج و شادی آدمها بیاعتنا باشد. پراگ به عشق مردمش زنده است و مردم در جواب عشقی را نثارش میکنند که اغلب نثار همنوعان خود میکنند. پراگ مجموعهای از ساختمانها نیست که آدمها در آن به دنیا میآیند، کار میکنند و میمیرند. پراگ زنده است، غمگین است و شجاع و وقتی با آمدن بهار لبخند میزند، لبخندش چون قطرهاشکی میدرخشد.
Mitir
تمایلی نداشتم که درگیر سیاست شوم. مدام با خودم میگفتم: «همهٔ آنچه میخواهم یک زندگی عادی و آرام است.» بعدها فهمیدم که یک زندگی ساده و آرام نه معمول است نه بهراحتی دستیافتنی. برای اینکه در آرامش زندگی کنی، کار کنی، فرزندانت را بزرگ کنی و از شادیهای بزرگوکوچک زندگی لذت ببری، داشتن شریک زندگی خوب و شغل مناسب کافی نیست، اینکه به قانون کشورت احترام بگذاری و وجدانی آسوده داشته باشی کافی نیست؛ از همه مهمتر باید جایگاه اجتماعی خوبی داشته باشی که برپایهٔ آن چنان زندگیای را بسازی. باید در نظام اجتماعیای زندگی کنی که با اصول بنیادین آن موافقی، نظامی که تحت فرمان و نظارت دولتمردانی باشد که بتوانی به آنها اعتماد کنی. همانطور که نمیتوان خانهای را بر گودالی از گل بنا کرد، نمیتوان در جامعهای فاسد زندگی همراه با سعادت ساخت. اول باید پی خانه را بریزی.
Mitir
امروز آسان است که به گذشته نگاه کنیم، قضاوت کنیم و بعد محکوم کنیم، اما مطمئنم که اشتباه رودلف و آدمهایی مثل او که در قضاوتشان مرتکب اشتباه شده بودند از سر غفلت بود و درک نادرست نه ضعفهای شخصی. نیت خوب بود اما نیت خیر که کافی نیست. گاهی نیات بد هم نتایج خوبی درپی دارد و نیات خوب به عکسِ خود بدل میشودهمهچیز به شرایط بستگی دارد. اگر شرایط خوب باشد حتی غالب اقدامات نادرست هم ممکن است در پرتوِ تاریخ قابلبخشش بهنظر برسند. اما، وقتی کسی نظامی سیاسی را انتخاب میکند که بد و ناکارآمد ازآب درمیآید، نظامی که از اصلاح اشتباههای خودش هم عاجز است، ممکن است تمام اشتباههای آن فرد بعدها جنایتی نابخشودنی در نظر گرفته شود.
Mitir
نظام سیاسیای که نتواند بدون کشته و فدایی کارآمد باشد نظامی مخرب و ویرانگر است.
Mitir
کمکم میدیدم که سیاست عینِ زندگی شده و زندگی خود سیاست. دیگر کسی نمیگفت: «برایم مهم نیست. فقط میخواهم در آرامش و سکوت زندگی کنم.»
Mitir
گرچه شر خودبهخود سروکلهاش پیدا میشود اما خوبی صرفاً با تلاش زیاد بهدست میآید و با تلاشی بیوقفه هم میتوان حفظش کرد.
Mitir
اگر جنگ نه در بهار که در پاییز تمام شده بود، شاید اوضاع جور دیگری پیشمیرفت. باران و گلولای مردم را وادار میکرد چشم به زمین بدوزند. اما بهار ۱۹۴۵ خیلی زیبا بود و پراگ با آن شکوه و جلال باغهایش خیرهکننده بود، آنقدر که ما سایههای شوم و نشانههایی را که خبر از آیندهای ناآرام میداد نمیدیدیم.
Mitir
وقتی افکار به زبان میآیند و اتفاقات به وصف درمیآیند، واقعیتی تازه شکل میگیرد، گویی همینکه به زبان میآوریمشان بخشی از وجود خود را به آنها میبخشیم. ولی بعد، دامنگیرمان میکنند و نمیتوانیم از آنها گذر کنیم.
Mitir
از همان قدم اول ما پا در مسیری گذاشته بودیم که، در سالهای بعد، به فاجعهٔ دیگری منتهی شد.
Mitir
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۵۲ صفحه
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۵۲ صفحه
قیمت:
۸۸,۵۰۰
۶۱,۹۵۰۳۰%
تومان