بریده‌هایی از کتاب با افتخار خودت باش

"واقعیت این است که اکثر میلیاردرهای خودساخته، مردمی عادی بودند، با تحصیلات، شغل، خانه و اتومبیلی متوسط. ولی آن‌ها دریافته‌اند که سایر افراد موفق چگونه عمل می‌کنند و سپس همان عمل را بارها و بارها تکرار کرده‌اند تا به همان نتایج رسیده‌اند. هیچ شانس یا معجزه‌ای در کار نیست." (برایان تریسی)

. آلبرت انیشتین معتقد است: «هنگام شروع یک کار، ابتدا باید قوانین آن را بهتر از همه یاد بگیرید و سپس آن را بهتر از همه انجام دهید.»

درفرصت‌های مشترک با بقیه، متفاوت عمل کنید

سعی کن کسی که تو را می‌بیند، آرزوکند؛ مثل تو باشد.

من معتقدم که نداشتن برنامه، خودش یک برنامه‌ریزی برای شکست است.

. زمانی ما مهارت "نه" گفتن را به خوبی یاد گرفته‌ایم که پس از گفتن کلمهٔ "نه"، احساس گناه و عذاب‌وجدان نداشته باشیم.

کسانی می‌توانند در برابر درخواست‌های غیرمنطقی یا مضر دیگران "نه" بگویند که اعتمادبه‌نفس بالایی داشته باشند.

زمانی که شما خودتان را قبول داشته باشید، دنیا هم شما را به رسمیت می‌شناسد.

اگر خود واقعی‌تان را دوست داشته باشید و به آن مطمئن باشید، از ابراز وجود در جمع هراسی ندارید؛ درغیراین‌صورت مدام به این فکر کنید که دیگران راجع به شما چه فکر می‌کنند، این یعنی شما فرد قابل‌اعتمادی حتی برای خودتان نیستید، شما به خودتان شک دارید وهمین حس را به دنیای بیرون از خودتان نیز انتقال می‌دهید، در نتیجه بدون شکوفا شدن، پژمرده می‌شوید.

اگر دوست دارید به شما احترام گذاشته شود، ابتدا باید درنظر خودتان فردی قابل‌احترام باشید؛ اگر مایل هستید که شما را دوست داشته باشند، پیش از آن باید خود را لایق عشق بدانید، البته نه فقط در حد حرف و شعار، بلکه با تکیه بر فضیلت‌ها و ارزش‌هایی که کسب کرده‌اید؛

برای تجربهٔ اعتمادبه‌نفس واقعی دست از تزیین و شکلات‌پیچ کردن خود برای دیگران بردارید؛ زیرا ما گاهی فکر می‌کنیم که تقلید دیگران، داشتن یک تکیه‌کلام خاص، نوع لباس، طرز خندیدن، صحبت کردن، نگاه کردن و ... برای ما اعتمادبه‌نفس دائمی به ارمغان می‌آورد؛ درحالی‌که برای چشیدن حس خوب اعتمادبه‌نفس، کافی است تا خودتان باشید و همه‌جوره خاطرخواه خودتان باشید.

«زندگی مانند یک کتاب است که صفحه به صفحهٔ آن را باید ورق زد و خواند و از آن لذت برد.» و به قول درمان شوپنهاور: «هیچ جای زندگی را بدون زیستن پشت‌سر نگذار.»

خداوند نسبتش با تمام مخلوقات یکسان است، تفاوت فقط در ظرفیت‌ها و قابلیت‌ها است.

انسان هیچ چیز نخواهد بود؛ مگر آنچه از خود می‌سازد.

طاقت آوردن در زمان‌هایی که خداوند دارد روی ما کار می‌کند و ما را برای ورود به مرحلهٔ بعد آماده می‌سازد، مهمترین بخش ماجرا است، ولی گاهی ما این فرصت را از خودمان می‌گیریم و گاهی چنان به کرم بودن‌مان چسبیده‌ایم و به لولیدن در زندگی درهم و برهم عادت کرده‌ایم که فرصت پروانگی و پرواز را از خودمان می‌گیریم.

آنجایی که احساس می‌کنیم، آواری از مشکلات بر سرمان ریخته است و خداوند ما را فراموش کرده است، شک نکنید که شما مشمول قانون و اصل "شدن" قرارگرفته اید. شما دارید برای مرحلهٔ بهتر و سطح بالاتری از زندگی‌تان آماده می‌شوید، زمانی که بیشترین تنهایی‌ها را تحمل می‌کنید، زمانی که تمام اتفاقات خوب، در همسایگی و حاشیهٔ شما اتفاق می‌افتد، زمانی که برای بقیه اتفاق می‌افتد و برای شما نه ... پس بدانید که شما درحال "شدن"هستید و بدانید که این زمان‌های سخت، همان شرایطی است که در تاریکی و تنهایی پیله، به سر می‌برید و بدانید که در این شرایط، خداوند شما را فراموش نکرده است، بلکه شما را کاملا تحت نظر دارد تا مراحل آمادگی‌تان را طی کنید و از درون برای مرحلهٔ بعدی زندگی‌تان که سرشار از عشق و آرامش است، آماده شوید.

شوپنهاور: «هیچ جای زندگی را بدون زیستن پشت‌سر نگذار.»

به زندگی‌ای روی بیاور که خداوند برایت خواسته است.

مرگ آگاهی انسان را برای زیستن مهیا می‌کند و به زیستن فوریت و ضرورت می‌بخشد و این همان رازی است که باید به آن باور داشته باشید. استیو جابز این تکنیک را ۳۳ سال تبدیل به عادت زندگی خود کرد. او یکی از رموز موفقیت خود را در این می‌دانست که هر روز مقابل آیینه می‌ایستد و از خود می‌پرسد: «اگر امروز آخرین روز زندگی من باشد، باز هم همین کارهایی که برنامه‌ریزی کرده‌ام را انجام می‌دادم؟» و اگر جواب من روزهای زیادی، به طور مرتب "نه" باشد، می‌فهمم که باید چیزی را در زندگی خود عوض کنم.

"کما تعیشون تموتون و کما تموتون تبعثون و کما تبعثون تحشرون". (پیامبر اکرم ص) همان‌گونه که زندگی می‌کنید، می‌میرید و همان‌طور که می‌میرید، مبعوث می‌شوید و همان‌گونه که مبعوث می‌شوید نیز محشور خواهید شد.