نویسنده: عباس معروفی
انتشارات: گروه انتشاراتی ققنوس
ما به هیچ طریقی نمیتوانیم بیشتر از یک بار زندگی کنیم، مگر با خواندن رمان. رمان خواندن هزاران بار زیستن است. به جای هزاران نفر زیستن است و در هزاران جغرافیا زیستن است. هر رمانی که میخوانیم، زندگی تازهای به ما اضافه میکند و درهای تازهای به رویمان میگشاید. رمان نهتنها چکیدهی نگاه و زندگی هر نویسنده است، بلکه نماینده هر فرهنگ و جغرافیایی است. تاریخ ادبیات ایران در طول عمر خودش آثار قدرتمند و ارزشمند زیادی تولید کرده است. آثاری که نهتنها فرصتی ناب برای خوانندگان ایرانی هستند، بلکه حتی به عنوان نمایندههای ادبیات ایران به خوانندگان خارج از مرزها معرفی شدهاند. در این یادداشت از طاقچه به سراغ بهترین رمان های ایرانی که رضایت منتقدان و صاحبنظران و خوانندگان را جلب کردهاند و پرفروشترین رمانهای ایرانی که توانستهاند در دل مخاطبان جا باز کنند میرویم.
در ادامه بهترین رمان های ایرانی را در نسخههای صوتی و الکترونیکی معرفی کردهایم:
سمفونی مردگان عباس معروفی در سی سالگی انتشارش همچنان پرفروش و پرطرفدار در میان رمان های ایرانی است. خیلیها با آیدین اورخانی زندگی کردند و دردهایش را کشیدند. شاید بزرگترین پرسشی که بر جای گذاشته، این باشد: «کدام یک از ما آیدینی پیش رو نداشته است، روح هنرمندی که به کسوت سوجی دیوانهاش درآوردهایم، به قتلگاهش بردهایم و با این همه او را جستهایم و تنها و تنها در ذهن او زنده ماندهایم. کدام یک از ما؟»
داستان درشهر اردبیل و بین سالهای ۱۳۱۰ تا ۱۳۳۰ شمسی میگذرد. جابر اورخانی مغازهای در دالان کاروانسرای آجیلفروشها و خانهای بزرگ در شمال سرداب داشته است. او و زنش در پی سالها رنج و اندوه مردهاند، آیدا خواهر دو قلوی آیدین، خودش را آتش زده است، اورهان، کوچکترین فرزند خانواده، برادر بزرگترش یوسف را کشته است، و آرزوی وسواس گونهاش این است که آیدین را هم بکشد
سمفونی مردگان داستان آخرین بیست و چهار ساعت زندگی اورهان است. اورهان در یک بعد از ظهر، درِ حجرهاش را میبندد، کارگران را به خانه میفرستد و بهطرف شورآبی راه میافتد تا آیدین را پیدا کند و بکشد.
سمفونی مردگان، برندهی جایزهی انتشارات ادبیـفلسفی سورکامب در سال ۲۰۰۱ شد، در سال ۲۰۰۷، در میان صد رمان برجستهی سال بریتانیا قرار گرفت و به زبانهای آلمانی، انگلیسی، عربی، ترکی و… ترجمه شد.
پیشنهاد میکنیم یادداشت «نقد کتاب سمفونی مردگان» را هم بخوانید.
بخشی از کتاب صوتی سمفونی مردگان را بشنوید.
سمفونی مردگان
نویسنده: عباس معروفی
گوینده: حسین پاکدل
انتشارات: آوانامه
چراغهارا من خاموش میکنم اولین بار در سال ۱۳۸۰ منتشر شد و تا به حال بیش از ۱۰۰ بار تجدید چاپ شده است. این کتاب تا کنون چند جایزه معتبر ادبی را در ایران به دست اورده است. جایزه ادبی یلدا، جایزه بهترین رمان سال بنیاد گلشیری و جایزه کتاب سال از جمله این جوایز است.
کلاریس زنی ارمنی است که با شوهر و فرزندانش در محله بوارده آبادان، که مخصوص کارکنان شرکت نفت است زندگی میکند. شوهر کلاریس مردی موفق و ایدهآل اما درگیر کار و مناسبات شغلی و اجتماعی خود است و کلاریس نیز زنی کامل است که به شوهر و بچههایش میرسد. اما داستان از کجا آغاز میشود؟ شما زمانی به زندگی واقعی کلاریس وارد میشوید که او درونیات، ذهنیات و احساسات و برداشتهایش را میگوید. به تدریج درمییابید که کلاریسی که خود را به خانواده و اطرافیان نشان میدهد همان زنی نیست که فکر میکردید. او زنی روشنفکر و اهل مطالعه و اگاه به نظر میرسد اما دچار ملال است. ملالی پنهان و فروخورده که هیچگاه فرصتی برای بروز نداشته است. زنی که همه زندگی، احساس و خواستههای روحش در هجوم روزمرگیها آنقدر خاک خوردهاند که دیگر دیده و شنیده و درک نمیشوند چه رسد به این که پاسخی داشته باشند.
اما نقطه عطف داستان ورود مرد همکیش غریبهای با خانوادهاش به محله بوارده است. مردی که فرزندش همبازی بچههای کلاریس میشود و خودش مخاطبی برای او. این همسایه اسرارآمیز که انگار کلاریس و وجود او را خوب میشناسد، سردرگمیها، تردیدها و سوالات زیادی را درون او بیدار میکند.
زویا پیرزاد در این رمان نیز مانند بیشتر داستانهایش به زندگی زن ایرانی پرداخته است. اما لطافت، تاثیرگذاری و جذابیت این اثر بیش از داستانهای دیگر او مجذوبتان خواهد کرد.
بخشی از کتاب صوتی چراغها را من خاموش میکنم را بشنوید.
چراغها را من خاموش میکنم
نویسنده: زویا پیرزاد
گوینده: شبنم مقدمی
انتشارات: نوین کتاب گویا
کلیدر نام کوهی حوالی سبزوار است. جایی که عمده ماجراهای قهرمان داستان، گلمحمد در آن اتفاق میافتد. گل محمد پسری روستایی است که به عشق مارال گرفتار میشود.
مارال نامزدی به اسم دلاور داشته و گلمحمد نیز همسری به نام زیور. با این همه گلمحمد و مارال با هم ازدواج میکنند و بذر کینه در دل دلاور کاشته میشود. این کینه و عداوت باعث میشود تنش میان طایفهها هرروز بیشتر شود تا جایی که در یکی از این درگیریها گلمحمد حاج حسین-یکی از مالدارهای بهنام- را ناخواسته بکشد. به خاطر این قتل دو امنیه وارد روستا میشوند تا به ظاهر مالیات گلهداران را بگیرند. اما هدف اصلی آنها پی بردن به ماجرای قتل حاج حسین بود. گلمحمد که اصل ماجرا را متوجه میشود، امنیهها را میکشد و جسد آنها را میسوزاند. بعد از این ماجرا راز گلمحمد برملا میشود و به زندان میافتد.
اگر میخواهید با کتاب کلیدر بیشتر آشنا شوید، پیشنهاد میکنیم یادداشت «چرا باید کلیدر را بخوانیم؟» را هم بخوانید.
همچنین اگر به خواندن رمان های تاریخی علاقه دارید، پیشنهاد میکنیم یادداشت «معرفی رمانهای تاریخی» را هم بخوانید.
بیژن نجدی در این کتاب ۱۰ داستان کوتاه درباره مرگ نوشته است. داستانهایی که هر کدام با احساسی لطیف و کلماتی شعرگونه نوشته شداند و هر خواننده و البته شنوندهای را به وادی خیال میکشاند.
بخشی از کتاب صوتی یوزپلنگانی که با من دویدهاند را بشنوید.
یوزپلنگانی که با من دویدهاند
نویسنده: بیژن نجدی
گوینده: پیام دهکردی
انتشارات: نوین کتاب گویا
برندهی جایزهی مهرگان ادب در سال ۱۳۷۹ از جمله رمان های ایرانی پرفروش طاقچه در این سالها بوده است. ابوتراب خسروی شش سال از عمر خود را صرف نوشتن این کتاب کرده است. در این کتاب، روایت خطی وجود ندارد. «اسفار کاتبان»، ترکیبی از خردهروایتهایی است که بدون در نظر گرفتن تقدم و تأخر زمانی درهم تنیده شدهاند. روایتها هیچگاه کامل نمیشوند. روایت هر بار با روایت پیشین اختلاف دارد و خط روایت نیز هیچگاه بسته نمیشود. این شیوه بسیار شبیه به شیوهی روایت داستانهای قرآنی است؛ در متن قرآن ابتدا در روایت نخست با کلیت داستان و نکات کلیدی آن مواج میشویم، در سورههای دیگری که داستان در آنها پی گرفته میشود، با نگاه دقیقتری از قبل، جزئیات ماجرا پرداخته شده است.
اسفار کاتبان نیز اینگونه است۱ . رمان، روایت دختری یهودی بهنام اقلیما و پسری مسلمان بهنام سعید را پی میگیرد که برای یک تحقیق مشترک با هم همکاری میکنند؛ تحقیقی با عنوان: «نقش قداست در بنیان جوامع: با بررسی نمونههای تاریخی» تحقیقشان به دوستی و سرانجام عشق میان آن دو میرسد. نزدیکان اقلیما که خود را محافظان دین یهود و خون جاری در امّت آن میدانند، این ارتباط را خطری برای دین خود میدانند و هر دو را مجبور به جدایی میکنند…
«در زندگی زخمهایی هست که مثل خوره روح را آهسته و در انزوا میخورد و میتراشد»
شاید به جرأت بتوان گفت آشناترین عبارت تاریخ ادبیات معاصر همین جملهی آغازین «بوفکور» اثر صادق هدایت است.
راوی ـکه نقاش روی قلمدان استـ در حالتی میان وهم و رؤیا، از سوراخ رف پستوی خانهاش، منظرهی نقاشیهایش را میبیند. دختری در لباس سیاه که شاخهای گل نیلوفر آبی را به پیرمردی هدیه میدهد. پیرمرد چمباتمه زده و زیر درخت سروی نشسته؛ میان او و دختر جوی آبی فاصله انداخته است. راوی از همان روز شیفتهی چشمان جادویی آن دختر میشود و در روشنایی نور، یک لحظه همهی بدبختیهای زندگیاش را میبیند. از آن روز، دو ماه و چهارده روز را به امید یافتن آن زن اثیری در اطراف خانهاش جستوجو میکند تا اینکه او را جلو درِ خانهاش مییابد…
داستان شامل دو بخش است. روایت اول، روایت راوی و زن اثیری، در تهران حدود ۱۳۰۰ اتفاق میافتد و روایت دوم راوی و لکاته، در شهر ری پیش از مغول میگذرد. روایاتی ساخته و پرداختهی ذهن بیمار راوی که بین مرز واقعیت و خیال در نوسان است و مدام درهم میآمیزد. «بوف کور» تاکنون به زبانهای گوناگونی از جمله فرانسوی، انگلیسی، آلمانی، سوئدی، اسپانیایی، عبری، چکی، مجارستانی، ترکی و ارمنی ترجمه شده است.
بخشی از کتاب صوتی بوف کور را بشنوید.
بوف کور
نویسنده: صادق هدایت
گوینده: بهروز رضوی
انتشارات: واوخوان
سووشون بیشک یکی از بهترین رمانهای ایرانی و راوی تاریخ، عشق و شجاعت است. رمانی که اولین بار سال ۱۳۴۸ منتشر شد و مورد توجه مخاطبان و منتقدان قرار گرفت. در تمام این سالها سووشون همچنان به حیات خودش ادامه داده و رمانی پرشور، خواندنی و جسورانه است که ما را به دل برههای خاص از تاریخ ایران میبرد.
داستان سووشون در شیراز و در سالهای پایانی جنگ جهانی دوم روایت میشود. وقتی ایران توسط نیروهای متفقین اشغال شده و مردم درگیر بیماری و فقر هستند. زری زن جوان، شجاع و تحصیلکردهای است که مثل هر زن دیگری میکوشد از حریم خانوادهاش پاسداری کند. بااینحال، همسرش یوسف مرد عدالتخواهی است که از شرایط موجود رنج زیادی میبرد. همهچیز از عروسی دختر حاکم شروع میشود؛ عروسیای که میزبان افراد مهم شهر از جمله افسران انگلیسی است. یکی از مقامات انگلیسی از یوسف میخواهد که محصولاتش را به ارتش انگلیس بفروشد ولی یوسف ترجیح میدهد محصولاتش را به خود مردم شیراز بدهد و این مخالفت به مرگ یوسف میانجامد.
سووشون بیشتر از اینکه داستان یوسف باشد داستان زری است؛ داستان زنی که در خلال سختیها قد میکشد و عصیان میکند. قلم روان و شیرین سیمین دانشور بهعنوان زنی که تجربهی زیست در بحران جنگ جهانی را داشته، از کتاب سووشون اثری ملموس و روان ساخته که از ذهن خواننده محو نمیشود. همچنین سووشون بازتابی از شرایط سیاسی، فرهنگی و اجتماعی دورهی تاریخی مهمی از کشور است و چشم خواننده را به روی مسائل زیادی باز میکند.
بخشی از کتاب صوتی سووشون را بشنوید.
سووشون
نویسنده: سیمین دانشور
گوینده: جمعی از گویندگان
انتشارات: آوانامه
همنوایی شبانه ارکستر چوبها یکی از درخشانترین و جسورانهترین رمانهای ایرانی است که به انتخاب منتقدان و صاحبنظران بسیاری بهترین رمان دههی هشتاد محسوب میشود. این کتاب داستان مردی به نام یدالله را روایت میکند که در طبقهی ششم ساختمانی در فرانسه ساکن است. همسایههای او هم مانند خودش مهاجرانی هستند از ایران و بقیه کشورها. یدالله شخصیت خاصی دارد و به چند بیماری مبتلاست؛ بااینحال جریان زندگی او وقتی بههم میریزد که پروفت پا به ساختمان میگذارد و خود را نمایندهای از سمت خداوند معرفی میکند. یدالله قبلا رمانی به اسم همنوایی شبانه ارکستر چوبها نوشته بوده و حالا احساس میکند رمانش دارد به واقعیت میپیوندد. او سعی میکند جلوی به حقیقت پیوستن رمان را بگیرد ولی موفق نمیشود…
همنوایی شبانه ارکستر چوبها چه به لحاظ فرم خاص و چه به لحاظ فضای سورئال و نمادهایی که شاخصهی داستانهای قاسمی هستند، اثری منحصربهفرد محسوب میشود. اثری که روایت را سرراست در مقابل شما نمیگذارد بلکه برایتان راههایی ترسیم میکند تا خودتان پازلوار روایت را در کنار هم بچینید. در ضمن رضا قاسمی به عنوان مهاجر و همچنین بهعنوان یک کارگردان تئاتر، توانسته در این کتاب احساسات خواننده را بهشدت درگیر کند و او را در مقابل روایت نفسگیری قرار دهد که نمیتواند لحظهای از خواندنش بایستد.
بخشی از کتاب صوتی همنوایی شبانه ارکستر چوب ها را بشنوید.
همنوایی شبانه ارکستر چوب ها
نویسنده: رضا قاسمی
گوینده: مانی حقیقی
انتشارات: رادیو گوشه
بدون شک یکی از نامهای مهم و درخشان تاریخ ادبیات داستانی ایران، نام ملکوت است. داستان بلند ملکوت اثر مهم و جسورانهای بود که دی ماه سال ۱۳۴۰ منتشر شد و بعدها یکی از بهترین داستانهای ایرانی لقب گرفت. رمانی سورئال و متفاوت که چه در زمان خودش و چه حتی در زمانهی ما اثری قابلاعتنا و مهم محسوب میشود.
داستان با حلول جن در آقای مودت شروع میشود. دوستان آقای مودت تصمیم میگیرند او را پیش دکتر حاتم ببرند. دکتر حاتم شخصیت مرموزی است که نیمی از بدنش جوان است و نیم دیگرش پیر شده. هیچکس از زندگی دکتر حاتم اطلاعات چندانی ندارد اما به مرور میفهمیم او آدمها را میکشد و از آنها صابون درست میکند. او با تزریق به آدمها آنها را میکشد و قصد دارد از شهر قبرستانی بسازد.
بهرام صادقی چه در بین نویسندههای همنسلش چه در جامعهی ادبی امروز، نویسندهای سرکش، خلاق و غبطهبرانگیز است. کمتر رمانی به اندازهی ملکوت توانسته در مقابل سد زمان بایستد و سالها بعد از مرگ نویسندهاش همچنان برای نویسندگان تازهکار الهامبخش و راهگشا باشد. فضای وهمآلود کتاب، نمادها و شخصیتپردازیها و فرم روایت، همه و همه از ملکوت اثری ساختهاند که میتوانیم به جرئت بگوییم خواندنش برای هر مخاطب جدی ادبیات الزامی است.
بخشی از کتاب صوتی ملکوت را بشنوید.
ملکوت
نویسنده: بهرام صادقی
گوینده: بهنام تشکر
انتشارات: رادیو گوشه
مدار صفر درجه اثر دیگری از خالق همسایهها و یک شاهکار تمامعیار است. این رمان وقایع و رویدادهای مرداد ۱۳۳۲ تا بهمن ۱۳۵۷ را روایت میکند؛ بخش مهمی از تاریخ ایران که حامل حوادث بسیاری بود. در این رمان از نگاه باران جامعهی ایران را میبینیم. باران در خانوادهای نابهسامان و فقیر متولد شده، اما با گذر زمان روح عصیانگرش قد میکشد و علیه ظلم و تن دادن به سیاهی میشورد.
رمان مدار صفر درجه چه به لحاظ داستانی چه به لحاظ تصویری که از تاریخ و جامعهی ایران ترسیم میکند، اثری یگانه است. شخصیتهای احمد محمود در این رمان بهقدری زندهاند که امکان ندارد بعد از پایان رمان فراموششان کنید. در واقع با مطالعهی رمان مدار صفر درجه خواننده میتواند یک سفر تمام عیار داشته باشد به گذشتهی کشور، به زندگی مردمانی که روزی در این آب و خاک زیستهاند و همچنین از یک داستان قدرتمند و استخواندار لذت ببرد.
بخشی از کتاب صوتی مدار صفر درجه (مجموعه سه جلدی) را بشنوید.
مدار صفر درجه (مجموعه سه جلدی)
نویسنده: احمد محمود
گوینده: رضا عمرانی
انتشارات: انتشارات ماه آوا
رمان خانه ادریسیها، نوشتهی غزاله علیزاده هم یکی از نقاط روشن ادبیات داستانی ایران است. این رمان روایت خانهای اشرافی، بزرگ و قدیمی است در شهری بهنام عشقآباد. در این خانه خانم ادریسی، دخترش لقا، نوهاش وهاب و خدمتکار و همراهشان یاور زندگی میکنند. مسئلهی قابلتوجه در مورد اهالی این خانه این است که رشتهی پیوند آنها با جهان بیرون بریده شده و آنها بیشتر با خاطرات گذشته زندگی میکنند تا اخبار پرآشوب بیرون. بااینحال، این آرامش دیری نمیپاید و انقلابیها برای برقراری عدالت و ستاندن حق مظلومان به این خانه هجوم میآورند. زوال خانهی ادریسیها در طول رمان به تدریج اتفاق میافتد و میتواند نماد خانهای بزرگتر باشد و حتی نماد وطن.
رمان غزاله علیزاده رمان قابلتحسین و ماندگاری است. او با بهکارگرفتن نمادها سعی میکند صدای مردم جامعه باشد؛ صدای خطرهایی که میتواند کل جامعه را به قهقرا ببرد. همچنین نباید از زیباییها زبانی و نگاه ظریف علیزاده به دنیا و رنجهایش غافل شد.
بخشی از کتاب صوتی خانه ادریسی ها را بشنوید.
خانه ادریسی ها
نویسنده: غزاله علیزاده
گوینده: سلمی الهی
انتشارات: رادیو گوشه
در ادامه این یادداشت پرفروش ترین رمان های ایرانی را در نسخههای صوتی و الکترونیکی معرفی کردهایم:
داستان در خلال جنگ جهانی دوم رخ میدهد و درست از سالهای پیش از اشغال ایران به دست متفقین آغاز میشود و تا دوران اشغال ادامه مییابد. مکان داستان تهران است. محل زندگی این خانوادهی اشرافی مجموعهای است از چند خانه و باغ که هر یک در گوشهای از آن جا دارند: خانهی دایی جان ناپلئون، خواهرش و برادر کوچکترش که با وجود اینکه با درجهی پایینی از ارتش بازنشسته شده، به او سرهنگ میگویند.
لقبِ «ناپلئون» را، درواقع، بچهها به دایی جان دادهاند و علتش هم ستایشهای او از قهرمانش ناپلئون بناپارت، امپراتور فرانسه است. دربارهی ناپلئون هر کتابی که به دست دایی جان برسد میخواند و از او قولهایی نقل میکند. همیشه سعی دارد پا جای پای ناپلئون بگذارد. آنهایی که رمان را خواندهاند یا آنهایی که در دههی پنجاه، مجموعهی تلویزیونیاش را به کارگردانی ناصر تقوایی دیدهاند، حتماً میدانند بزرگترین افتخار شخصیت دایی جان، یکی دو درگیری کوچکِ کازرون بوده که با آب و تاب توسط پیشکارش مشقاسم بازروایی میشده و در حد جنگهای ناپلئون بناپارت گسترش مییافته! دایی جان مرد پریشان احوالی است که به دلیل ناکامیهایش در زندگی واقعی، در ذهنش از خود ناپلئونی ساخته است و گمان میکند که انگلیسیها قصد نابودیاش را دارند.
پیشنهاد میکنیم اگر میخواهید با این رمان طنز بیشتر آشنا شوید، یادداشت «همه چیز درباره کتاب دایی جان ناپلئون» را هم بخوانید.
«چشمهایش» روایت یک عشق نافرجام از سالهای مبارزه است. استاد ماکان، نقاش بزرگ و مبارزی سیاسی، در تبعید از دنیا میرود. کسی که تصویرِ «آقا رجب» نوکرش را بارها کشید ولی «رجال» را به روی پرده نیاورد. آقای ناظم، یکی از دوستداران استاد ماکان، به دنبال راز مرگ استاد است. رازی که در یکی از تابلوهاست؛ تابلوی چشمهایش. آقا رجب، نوکرِ استاد ماکان به ناظم مدرسه ماجرای این نقاشی و آن زن را بازگو میکند و ناظم به دنبالِ آن زن و داستانِ این نقاشی میگردد. آقای ناظم سعی میکند با پیدا کردن آن زنِ به تصویر کشیده شده در تابلو، به راز مرگِ مشکوک دست پیدا کند.
این کتاب را در یادداشت «معرفی بهترین رمان های عاشقانه» هم معرفی کردیم.
کتاب آتش بدون دود؛ جلد اول رمان بلندی از نادر ابراهیمی است که در هفت جلد نوشته شده است. جلد اول کتاب آتش بدون دود، سه کتاب اول به نامهای گالان و سولماز، درخت مقدس و اتحاد بزرگ است. نادر ابراهیمی در سه جلد اول از زیباییهای ترکمن صحرا صحبت میکند و در بخشهای بعدی، از مبارزات انقلابی معاصر در قالب داستانی خواندنی میگوید. نادر ابراهیمی برای نوشتن رمان آتش بدون دود، جایزه لوح زرین و دیپلم افتخار بیست سال ادبیات داستانی ایران و جوایز دیگری چون براتیسلاوا، تعلیم و تربیت یونسکو و کتابسال ایران را از آن خودش کرد.
آتش بدون دود روایتگر زندگی سه نسل از مردم صحرانشین ترکمن از عهد قاجار و پادشاهی ناصرالدین شاه تا پهلوی دوم و حکومت محمدرضا پهلوی است. آتش بدون دود داستانی عاشقانه ولی سرشار از غرور و خشونت است. او در این کتاب از رویارویی علم و جهل و اختلاف نظر نسلها صحبت میکند. عشق و افسانه ترکمن را بهتصویر میکشد و از پایبندی به اعتقادات و وطندوستی میگوید.
یک عاشقانهی آرام نادر ابراهیمی با آن نثر شاعرانهاش در همهی کتابفروشیها جایی در میان رمان های پرفروش ایرانی داشته است. داستان گیلهمردی مبارز و سیاسی که عاشق عسل، دختری آذری میشود. آنها با همهی مشکلات سعی میکنند در لحظه لحظهی با هم بودن عاشق هم باشند و نگذارند عشقشان دچار روزمرگی شود. همانجا که میگوید: مگذار عشق به عادت دوست داشتن تبدیل شود! هر سهشنبه به دیدار کودکهای بیمار میروند و اینگونه به قول خود، از بطالت رها میشوند. این کتاب پر از جملات و تعبیرات زیبایی است که مدام میخواهیم زیرشان خط بکشیم یا روی برگهی جداگانه بنویسیم و بهخاطر بسپاریم:
«ترک عشق کنیم، بهتر از آن است که عشق را به یک مُشت یاد بیرنگ و بو تبدیل کنیم؛ یادهای بیصدایی که صدا را در ذهنِ فرسودهی خویش ـو نه در روحـ به آن میافزاییم تا ریاکارانه باور کنیم که هنوز، فریادهای دوست داشتن را میشنویم.»
پیشنهاد میکنیم اگر اهل گوش دادن به کتابهای صوتی هستید، کتاب صوتی یک عاشقانه آرام را با صدای پیام دهکردی گوش کنید.
عاشق، یاغیست؛ امّا یاغیانِ بزرگ، اصولی دارند.
زیبایی یاغیگری، فقط در حفظ همان اصول است.
عاشق، جدّیست؛ امّا عبوس نیست.
عسل، بیخود از خویش، با صدای بلندِ شتابان گفت: اینطور نمیشود. اصلاً نمیشود. از سفرِ بلندِ رؤیا آمدهیی. خوب است. عالیست. شدنی، امّا، نیست. هر هفته وَ در تمام هفتههای عُمرْ خود را تکرارکردن __ حتّی به زیباترین صورتِ ممکن __ زندگیمان را مملو از کسالتی مرگبار خواهدکرد، و ما را «خسته از بیرنگیِ تکرار». چارچوب. هر قدر چارچوبی که به کار میبری بزرگ باشد __ به خیالِ خودت برای وسعتِ میدانِ عمل __ بومِ بودنِمان را سختتر و بیرحمانهتر به صلیب میکشد __ از چار سو. این، خویشتن را با بهترین دارِ دنیا بهدارآویختن است. خویشتن را به داری آهنین و استوار آویختن.
عسل، سرریز میکند؛ امّا نه به سنگینی و کُندیِ عسل.
__ تو یکسال، شبوروز، در آن اُتاقکِ مُحقّرِ درهمریخته نشستی و نوشتی __ یک سال. یک برنامهٔ مدرسهیی تمامعیارِ غمانگیز: انشا، اِملا، ریاضیات، ورزش؛ انشا، املا، ریاضیات، ورزش؛ انشا، املا…
بهالتماس میگویم: عسل! عسل! مجبورت که نکردهام. چرا اینطور هراسان شدهیی؟ میخْکوبیات که نکردهام. تو، مثل همیشه، کاملاً آزادی. این تقدیر نیست که نتوانی از آن سرپیچی کنی. من سرنوشتْ نساختم، برنامه نوشتم… من… من…
بریدهای از کتاب یک عاشقانه آرام
«پیرانه سرم عشق جوانی به سر افتاد وآن شور که در دل بنهادم به در افتاد»
این رمان در سال ۱۳۴۰ با هزینهی شخصی علیمحمد افغانی برای بار اول چاپ شد؛ در همان سال بهعنوان کتاب سال شناخته شد و تا کنون از پرفروش و پرخوانندهترین رمان های ایرانی بوده است.
داستان در سال ۱۳۱۳ در کرمانشاه رخ میدهد. آهوخانم زنی زحمتکش، بردبار و بزرگوار است. آدمها و ماجراها پیرامون آهوخانم شکل میگیرند و او آنچنان بر تمامی داستان تأثیر میگذارد که حتی در صحنههایی که حضور ندارد، وجودش محسوس است. شوهرش، سید میران سرابی، نانوا و رئیس صنف نانوایان کرمانشاه، پشت ترازوی مغازهاش نشسته است که زن زیبارویی وارد میشود. زنی بهنام هما که پس از چهار سال زندگی به دلیل ستمهای شوهرش، مهرش را حلال و جانش را آزاد کرده است.
هما میگوید سه ماه است که به خانهی مطربی بهنام حسین خان ضربی پناه برده. میران که مرد متدینی است تصمیم میگیرد هما را به عقد شاگردش درآورد. به بهانهی اینکه از طرف شوهر هما و برای بازگرداندنش به خانه آمده است پیش حسین خان میرود. صحنهای را میبیند که حسین خان میزند و هما هنرمندانه میرقصد؛ از آمدنش پشیمان میشود و میرود ولی نمیتواند هما و زیباییش را فراموش کند.
زن چادر سفید که برای بار دوم طرف پرسش صاحب دکان واقع میشد بیآنکه کاملاً جلو بیاید، با حالتی شرمآگین که سادگی دلنشین آن از نجابت بزرگزادگان نشان داشت، دست پیش آورد و سکهای یک ریالی روی سکو گذارد و با صدایی نرم و نیمه شکسته که کوشش داشت تهلهجه کردی آن را بپوشاند چارکی نان خواست. او روی خود را باز نکرد. پول را هم برای آنکه چشم نامحرم بدستش نخورد با گوشه چادر روی سکو گذارد و لحن گفتارش چنین مینمایاند، یا زن خود میخواست بنمایاند، که او از آن قبیل کسان نیست که برای خریدهایی از این قبیل به کوچه و بازار پا بگذارد. سیّد میران، با لحنی خسته که به اندازه کافی نزاکتآمیز بود، پرسید که چه نانی به او بدهد، دو آتشه یا کشامن؟ زن، سر به طرف دیگر گرداند، دستی را که با گوشه چادر دم رویش گرفته بود با همان سادگی دلنشین خود عوض کرد و پس از لحظهای تردید و مکث لبهایش به پاسخ جنبید؛ پاسخی چنان شرمآلود و آهسته که دوشیزگان نوعروس در هنگام عقد به آخوند میدهند.
بریدهای از کتاب شوهر آهو خانمبخشی از کتاب صوتی شوهر آهو خانم را بشنوید.
شوهر آهو خانم
نویسنده: علیمحمد افغانی
گوینده: پیمان قریب پناه
انتشارات: استودیو نوار
کتاب دیلماج روایت سرگشتگیهای روشنفکران در اواخر دوران قاجار است. شاه آبادی که بیشتردر رمانهایش به موضوعات تاریخی میپردازد، در رمان دیلماج سرگذشت شخصیتی خیالی به نام میرزایوسف خان مستوفی معروف به دیلماج را روایت میکند. رمان با شرح دوران کودکی و تحصیل او آغاز میشود. میرزایوسف به دلیل تحصیل و رفتوآمد با چند نفر از اساتید و روشنفکران آن زمان به فردی متجدد و آزادیخواه تبدیل میشود که باقی اتفاقات رمان را رقم میزند.
میرزا یوسف خان مستوفی، شخصیت اصلی داستان، در تاریخ، چهرهای ناشناخته و رازآلود دارد. عدهای او را به عنوان کسی میشناختند که درد وطن داشت و در راه کسب آزادی و پیشرفت مدنیت ایران تلاش میکرد. عدهای دیگر هم، او را شخص رذلی میدانستند که خیانت کرد.
ویژگی تاریخی رمان با حضور شخصیتهایی همچون «محمدعلی فروغی»، «میرزا ملکم خان ناظمالدوله»، «ناصرالدین شاه قاجار»، «عباس میرزا» و… پررنگ شده و مخاطب را بین مرز خیال و واقعیت قرار میدهد. تاثیر جریانات فراماسونری بر روشنفکران آن روزگار از دیگر موضوعات موردتوجه نویسنده در رمان است.
من شماره سه جدیدترین رمان عطیه عطارزاده است که در آن پسری ساکن یک تیمارستان که قدرت حرف زدن ندارد و بیسواد است و تنها راه ارتباطیش با بیرون نقاشی کشیدن است، دنیا را از زاویه دید خودش روایت میکند. در این رمان هم مانند رمان قبلی عطیه یعنی راهنمای مردن با گیاهان دارویی با شخصیت همراه میشویم که نسبت به بقیه کمبودی دارد و در عین حال آرام و بیدردسر زندگی میکند تا اینکه اتفاقهای ریز و درشتی یکی پس از دیگری به سمتش هجوم میاورند و او باید با آنها کنار بیاید.
اولین رمان از رمان های ایرانی پرفروش طاقچه، کتاب آبنبات هلدار است. «آبنبات هلدار» داستانی از زبان یک کودک بجنوردی است. داستانی طنزگونه که خنده را به لبها مینشاند و علامت سوالهای زیادی را در ذهن ایجاد میکند. محسن (راوی داستان) فرزند آخر و شیطان یک خانوادهی پنجنفری است. فضای داستان سرتاسر ماجراهای خندهدار و حیرتآوری است که او آنها را ایجاد میکند. انجامدادنِ کارهای ساده برای محسن به ماجراجوییهایی تبدیل میشود که کمتر از هفتخان رستم نیست؛ کارهایی مثل رفتن به مدرسه، پخش آشِ نذری یا پخشِ کارتِ عروسی.
برادرِ محسن، محمد، خانواده را راضی میکند تا به جبهه برود. او در یکی از عملیاتها به اسارت گرفته میشود و اگرچه حضور فیزیکی در داستان ندارد، اما محور اصلی داستان است. با شرایط پیشآمده و اسارت محمد، محسن تلاش میکند دیگر آن بچهی شرور و مردمآزار نباشد. با امضای قطعنامه و پایان جنگ، محمد برمیگردد و…
مهرداد صدقی متولد ۱۳۶۵ در بجنورد است. او تاکنون نُه اثر طنز به نامهای: نقطه ته خط، آبنبات هلدار، آبنبات دارچینی، آبنبات پستهای، مغز نوشتههای یک جنین، مغز نوشتههای یک نوزاد، میرزا روبات، رقص با گربهها و تعلیمات غیراجتماعی را منتشر کرده است. «آبنبات دارچینی» و «آبنبات پستهای» جلدهای بعدی کتاب «آبنبات هلدار» محسوب میشوند. محسن درگیر ماجراهای پیشبینی نشدهای میشود که ناخواسته بر روی زندگی خود و اطرافیانش تأثیر میگذارد.
«پاییز فصل آخر سال است» یکی از رمانهای نسیم مرعشی و برگزیدهی جایزهی جلال آل احمد روایت زندگی سه دختر جوان به نامهای شبانه، روجا و لیلا است. کتاب دو بخش دارد با عنوانهای «تابستان» و «پاییز» که هر کدام از این دو بخش نیز سه فصل دارد. هر فصل از نگاه یکی از این سه دختر ـکه هر کدام به افقهای فرهنگی و طبقههای اقتصادی متفاوت تعلق دارندـ روایت میشود.
یکی از این دخترها از رشت آمده، یکی از اهواز و یکی هم اهل تهران است. هیچ شخصیتی قهرمان نیست، همه خاکستری هستند، همه خودشان هستند، انسانهایی عادی و از دلِ جامعه که قلبشان متعلق به گذشته است و ذهنشان در پیِ آینده. هر سه زن به کانون فیلم میروند، فیلمهای مشابه میبینند، هنرمندان محبوبشان یکی است، موسیقیای که گوش میدهند یکی است و هر سه میل دارند جور دیگری باشند. هر سه احساس میکنند جهان دیروزشان کوچک است و باید به تغییر دادن جهانشان اقدام کنند.
مهدی یزدانی خرم، روزنامهنگار و نویسندهی معروف و محبوب این روزهاست. او در آخرین کتابش «خونخورده» از زندگی پنج برادر در سالهای دههی شصت میگوید؛ برادرانِ سوخته، برادرانی که گم شدهاند و سرنوشتی عجیب برایشان رقم خورده است.
منصور عکاس است و سودای شهرتی جهانی دارد، ناصر باستانشناس است، طاهر کودکی بیگناه در موشکباران تهران است، مسعود از نیروهای شهید چمران بوده و محمود عاشق دختری تودهای شده و مارکسیست میشود. نقطهی کانونی، محسنِ مفتاح، دانشجوی ادبیات عرب است که با قرآن خواندن بر قبر مردهها روزگار میگذراند و دو روح سرگردان که از بالا ناظر هستند؛ اینطور قبر به قبر روایت داستان جلو میرود و خواننده را از بیروت تا آبادان و اصفهان و از مشهد تا کلیسایی کوچک در محلهی نارمک تهران حرکت میدهد.
یزدانیخرم پیشتر رمانهای «به گزارش ادارهی هواشناسی فردا این خورشید لعنتی…»، «من منچستریونایتد را دوست دارم» و «سرخِ سفید» را نوشته است که جوایزی را نصیب او کردهاند.
پیشنهاد میکنیم یادداشت « گشتی در آثار مهدی یزدانی خرم» را هم بخوانید.
داستان، اواخرِ سلطنت رضا شاه، بین وقایع شهریورِ هزار و سیصد و بیست، در هفت شب در شهر پُر تَنِش سنگسر اتفاق میافتد. راویِ شبهای زوج، دانای کل (نویسنده) و راوی شبهای فرد، «نوشآفرین» است؛ دخترِ سرهنگ نیلوفری، دختری که از زورگوییها، از سختیها و از نگاههای هیزِ مردان در امان نیست و مدام باید مراقب باشد که مبادا مردی را تحریک کند. خانوادهی سرهنگ نیلوفری در شیراز زندگی میکردند، آنها به امید ارتقاء شغل و انتقال به تهران، داراییشان را میفروشند و به سنگسر میروند.
یاغیها در کوههای سنگسر پنهان شدهاند و امنیت جان و مال مردم را تهدید میکنند، «ملکومِ»آلمانی قصد دارد یک پل بزرگ از کوه «پیغمبران» به «کافرقلعه» بزند. «رزمآرا» قبلهنمای جدیدی ساخته و خانه به خانه میگردد و مردم را در دین خود به شک میاندازد. سرهنگ هرگز به پایتخت خوانده نمیشود. از غُصه کور میشود و بعد از دو سال در پی رنج و اندوه میمیرد. نوشا نیز به جای آنکه همسر ولیعهد و ملکهی ایران شود، به ناچار همسر دکتر معصوم میشود. نوشا دلسپردهی عشق کوزهگری غریب بهنام حسینا است، تمام وجودش را تقدیم او میکند و ازدواجش نتیجهی شومی دارد.
سروان «خسروی» جانشین سرهنگ نیلوفری و فرماندار نظامی شهر، تصمیم میگیرد برای خواباندن آشوب، چوبهی داری برپا کند. همه مخالفند، معلمها به رهبری حسینا اعتراض میکنند. سروان در پاسخ به اعتراض، کتابخانهی شهر را به آتش میکشد. دکتر معصوم تا زمانیکه پِی به راز نوشا نبرده، مخالف «دار» است اما بعد از آن، تلاش میکند طناب دار را بر گردن حسینا بیندازد.
بخشی از کتاب صوتی سال بلوا را بشنوید.
سال بلوا
نویسنده: عباس معروفی
گوینده: عاطفه رضوی
انتشارات: آوانامه
رویای نیمهشب یک اثر عاشقانه با زمینهای مذهبی و دومین رمان از مجموعه رمان های ایرانی پرفروش است. داستان دلدادگی جوانی پاکسیرت از اهل سنت به دختری شیعه مذهب که در راه وصال با موانع و اتفاقاتی تلخ و شیرین مواجه میشود. شخصیت محوری داستان پسری به نام هاشم است که پدربزرگ او کفالتش را برعهده دارد. ابونعیمِ زرگر، تاجر بزرگ جواهرات است. ابوراجح حمامی دوستِ پدربزرگِ هاشم است که دختری بهنام ریحانه دارد. هاشم عاشق ریحانه میشود و این موضوع پیشبرندهی داستان است. او میداند به خاطر شکافی که مذهب بین او و معشوقهاش به وجود آورده، هرگز امکان رسیدن به ریحانه برایش وجود ندارد، به همین خاطر جرأت ابراز عشق خود را ندارد.
حاکم حله سعی میکند با سرکوب شیعیان و ایجاد نفرت در بین طوائف سنی و شیعه نسبت به یکدیگر، جایگاه خود را محکم کند. در این زمان اصلیترین اتفاق داستان برای ابو راجح حمامی رخ میدهد؛ اتفاقی که باعث دگر گونی اعتقادی در حله میشود…
«معلم پیانو» نوشتهی چیستا یثربی، نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر است. کتاب معلم پیانو توسط نشر کولهپشتی منتشر شده و از جمله رمان های ایرانی پرفروش است.
شخصیت اصلی داستان، مرجان مفتخر، در گذشته نقاش زن مشهوری بوده است. پس از جدایی از همسرش، سرپرستی از تنها فرزند خود (کیمیا) را به عهده میگیرد و برای فراهم کردن محیطی آرام و دوستانه با دختر خود تلاش میکند. او نسبت به حرفهاش (نقاشی) احساس تنفر پیدا کرده و آن را کنار میگذارد.
دخترش از طریق اینترنت با شایان که معلم پیانو است، مکاتبه دارد. مادر از این رابطه با خبر میشود، پس از آشنایی با شایان، به او پیشنهاد میدهد تا برای تدریس پیانو در خانهشان حضور یابد.
در جریان این آشنایی، اتفاقاتی رخ میدهد که گذشتهی فراموششدهی مرجان مفتخر را به یادش میآورد.
«روی ماه خداوند را ببوس» نوشتهی «مصطفی مستور» نویسندهی پرطرفدار معاصر و از رمان های ایرانی پرفروش است. داستان ِ زندگی مردی که دربارهی خودش و خدایی که تا چندی قبل میشناخته دچار شک و تردید میشود. شک به وجود خدا در دل هر انسانی مینشیند. مستور در «روی ماه خداوند را ببوس» این دغدغه را با توصیف لایههای شخصیت اصلی داستانش به خوبی به تصویر میکشد. یونس، دانشجوی مقطع دکتری جامعهشناسی است. او در حال تحقیق و جستجوی دلیل جامعهشناختی خودکشی یک استاد برجستهی فیزیک است. مبهم بودن موضوع خودکشی و طولانی شدن تحقیقاتش بیشتر به تردیدهای او در مورد حضور خدا دامن میزند. از طرفی نامزدش، سایه نامی، دانشجوی کارشناسی ارشد الهیات است و او هم در تکاپوی تنظیم پایاننامهی خود با موضوع مکالمهی خداوند با حضرت موسی است.
در ادامه، شخصیتهای دیگر بهعنوان دوست، همکلاسی و… یکییکی وارد میشوند که هرکدام به نوعی با این تردیدها روبهرو هستند. نویسنده بهخوبی توانسته فضایی پرسشگونه و مبهم را در روایت داستان ایجاد کرده و به مخاطب منتقل کند.
هرس رمانی از نسیم مرعشی و یکی از پرفروشترین رمانهای ایرانی در سالهای اخیر است. این رمان داستان زنی است که جنگ را از سر گذرانده ولی نتوانسته از آن عبور کند. او مدام در میدان جنگ سیر میکند و جنگ بهقدری در زندگیاش نفوذ میکند که دیگر نمیتواند ادامه دهد. او سعی میکند با بچهدار شدن به زندگی برگردد ولی موفق نمیشود و میرود. حالا همسر زن به دنبال اوست تا او را برگرداند…
داستان نسیم مرعشی، داستان جنگ است. جنگ که تا سالها ویرانی به بار میآورد و زندگیهای بسیاری را میگیرد. رنج جنگ هیچگاه زن را تنها نمیگذارد؛ این حس و حالی است که شاید برای تمام جنگدیدهها و جنگزدهها قابلدرک و قابل لمس باشد. ما در داستان هرس با چهرهای از جنگ روبهروییم که شاید کمتر به آن پرداخته شده است؛ با رد پای جنگ روی روح و روان زندهماندهها.
بخشی از کتاب صوتی هرس را بشنوید.
هرس
نویسنده: نسیم مرعشی
گوینده: نوال شریفی
انتشارات: رادیو گوشه
بامداد خمار یکی از رمانهای عاشقانه پرفروش ایرانی است که روایت گرم و خوشخوان و سرراستی دارد. این رمان داستان دختری زیباست از خانوادهای اشرافی. دختری احساسی و لطیف که دل به شاگرد نجاری میبازد و با سودای زندگی متفاوت و سرشار از عشق به خانه او میرود. این عشق سرنوشت محبوبه را به تباهی میکشاند و برایش سیاهیهای زیادی به ارمغان میآورد.
بامداد خمار به دلیل روایت گرم یک داستان عاشقانه بین مخاطبان ایرانی مورد توجه قرار گرفت و تبدیل به اثری پرفروش و خاطرهانگیز شد.
بخشی از کتاب صوتی بامداد خمار را بشنوید.
بامداد خمار
نویسنده: فتانه حاج سید جوادی (پروین)
گوینده: شیما درخشش
انتشارات: آوانامه
من او رمانی پرفروش و پرطرفدار از رضا امیرخانی است که داستان عشق پرشور علی و مهتاب را روایت میکند. علی فتاح پسر یکی از ثروتمندترین خانوادههای محله دل به دختر خدمتکار خانهشان میبازد و عشقی شورانگیز شروع میشود. در ضمن در دل داستان امیرخانی میتوان تهران و جامعهاش را دید و به بخشی از تاریخ سفر کرد. من او به دلیل پرداختن به یک عاشقانهی پرشور، روایت صمیمی و گرم و پرداختن به جزئیات زندگی مردم در دههی بیست مورد توجه خوانندگان ایرانی قرار گرفته است.
راهنمای مردن با گیاهان دارویی اثر عطیه عطارزاده یکی از پرفروشترین و پرطرفدارترین آثار سالهای اخیر است. این رمان روایت دختر نابینایی است که به مادرش برای آمادهسازی گیاهان دارویی کمک میکند. روایت داستان از نگاه یک نابینا باعث شده این رمان برای خوانندهها تجربهی منحصربهفرد و هیجانانگیزی باشد. فضای وهمآلود و رمزآلود رمان خواننده را در خود حل میکند و تجربهای ناب برایش میسازد.
راهنمای مردن با گیاهان دارویی اثر تحسین شدهی سالهای اخیر است که توجه مخاطبان بسیاری را به خودش جلب کرده است.
بخشی از کتاب صوتی راهنمای مردن با گیاهان دارویی را بشنوید.
راهنمای مردن با گیاهان دارویی
نویسنده: عطیه عطارزاده
گوینده: نگار جواهریان
انتشارات: رادیو گوشه
مردی در تبعید ابدی اثر نادر ابراهیمی و از پرفروشترین رمانهای ایرانی است. این کتاب بر اساس زندگی ملاصدرا نوشته شده و زندگی پرفراز و فرود او را پیش چشم خواننده قرار میدهد. ملاصدرا پسر یکی از مهمترین مردان شیراز بود و در زمان شاهان صفوی میزیست. او به دنبال نور حقیقت بود ولی نمیتوانست در زمانهی خود این نور را آشکار کند. مردی در تبعید ابدی در واقع روایتی خوشخوان و جذاب از زندگی اوست و بین مخاطبان ایرانی مورد توجه زیادی قرار گرفته است.
بخشی از کتاب صوتی مردی در تبعید ابدی را بشنوید.
مردی در تبعید ابدی
نویسنده: نادر ابراهیمی
گوینده: کاوه یانقی
انتشارات: نوین کتاب گویا
قصههای مجید برای چند نسل از کودکان و جوانان ایران خاطرهساز است. این کتاب که به واسطه فیلم کیومرث پوراحمد بیشتر به شهرت رسید، سرشار از قصههای ساده، صمیمی و گرم است. این کتاب که داستان پسرکی شیرینزبان و مادربزرگش را روایت میکند، لحنی بسیار صمیمی و قصههایی دوستداشتنی و سرگرمکننده دارد و میتواند هم برای کودکان و نوجوانان و هم برای بزرگسالان، لذت خواندن داستانهایی گرم را به همراه بیاورد؛ داستانهایی برگرفته از دل زندگی مردم ایران و یادآور خاطرههایی که شاید در دنیای امروز به دست فراموشی سپرده شدهاند.
بخشی از کتاب صوتی قصههای مجید ۱ را بشنوید.
قصههای مجید ۱
نویسنده: هوشنگ مرادی کرمانی
گوینده: مهدی پاکدل
انتشارات: نوین کتاب گویا
آنچه خواندید گزیدهای از بهترین داستانهای ایرانی و پرفروشترین داستانهای ایرانی بود. بیشک داستانهای بیشتری هستند که میتوانند نمایندهای از ادبیات فارسی محسوب شوند یا شاید بعضی از داستانهای معرفی شده با سلیقهی همهی مخاطبان سازگار نباشند. باوجوداین، در این یادداشت سعی کردیم از نگاه منتقدان و مخاطبان درخشانترین رمانها را معرفی کنیم. رمانهایی که میتوانند شما را به دل قصههای مختلف ببرند و سفرهایی باشند به یاد ماندنی و پربار.
در هیاهوی دنیا امروز، دسترسی آسان به کتابها فرصتی گرانبهاست. طاقچه این امکان را برای شما فراهم کرده تا در هر لحظه و هر کجا که هستید، به دنیای بیپایان داستانها و دانش سر بزنید. کافی است سری به سایت خرید کتاب طاقچه بزنید، کتاب موردنظرتان را پیدا کرده و بیدرنگ مطالعه را آغاز کنید. طاقچه، کتابخانهای همیشه همراه، درست در جیب شما!
پینوشت: بخشی از یادداشتی که مطالعه کردید، به قلم سپیده بیگدلی، نویسندهی بلاگ طاقچه بود.
دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه