نظرات درباره کتاب صوتی سال بلوا و نقد و بررسی شنوندگان | طاقچه
کتاب صوتی سال بلوا اثر عباس معروفی

نظرات کاربران درباره کتاب صوتی سال بلوا

نویسنده:عباس معروفی
گوینده:عاطفه رضوی
انتشارات:آوانامه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۱از ۴۸۷ رأی
۴٫۱
(۴۸۷)
moonajaat
اولین کتابی که از عباس معروفی خوندم سمفونی مردگان بود، انقدر غرق در فضای سیاه داستان شدم که تا مدت ها حالِ بد همراهیم می کرد ،اون روز ها در نظرم بهترین نویسنده ی معاصر ایرانی بود،از بس فضا سازیش ها قوی ترسیم شدن و کاملا درگیرم می کرد ،بعد این کتاب رو خوندم باز هم فضا سازی ها عالی ،جالب ترین نکته ش اینه که یک نویسنده ی مرد تونسته احساسات و افکار یک دختر جوان رو اینجوری انقدر زیبا و با جزییات بیان کنه ،لذت می برم از قدرتِ قلمِ آقای معروفی. توجه داشته باشید که عباس معروفی خط زمانی رو در داستان هاش رعایت نمی کنه ،ممکنه داستان یهو بره تو خاطرات ،گذشته ،عالم خواب ،اگه گیج شدید عادیه. یادمه سمفونی مردگان رو دوبار خوندم تا دقیق متوجه ش شدم.داستان تم غمگینی داره اما غمش می ارزه به خوندنش.امیدوارم شما هم لذت ببرید 🙃
Ladan Mokhtari
خیلی زیبا بود. صدای خانم رضوی هم حال خوبی داشت. آخرش جالب بود باسی همون عباس بوده که نوشا رو فراموش نکرد و زنده کرد. بسی لذت بردم. روحت شاد باسی
آرمان
کتاب سال بلوا یه کم درهم‌ریخته است‌
کاربر 5820782
فکرکنم این کتاب بیشترمناسب دخترهاباشه
farez
سالهای سال بود که بعد از "من او"دنبال یه کتاب می گشتم که غرقم کنه. نه اینکه فقط بخونم...برم توی دنیاش و نفس بکشم جای هر کدوم از آدمهاش. کتاب پر بود از جمله های آشنا... :من چه یادی دارم؟ چرا یادم به وسعت همه ی تاریخ است؟ و چرا آدم ها در یاد من زندگی میکنند و من در هیچ کس نیستم؟ کتاب پر بود از نمادها...هر کس نماینده ی چیزی...: نوشافرین : نماد زنان و دختران رنج کشیده حسینا: نماینده ی آسایش مردم، و نجات دهنده ی خاک میهن و رهایی دهنده ی آحاد رنج کشیده و دختران تنها. باسی: همزاد و جانشین حسینا که با شنیدن داستان پدربزرگش برای جانشینی آماده میشود. رحمت ایزدی: نماد مرگ معصوم : نماد ظلم و ستم و پنهان کاری و تفرقه ، مالیخولیایی که تنها به خود و منافعش فکر میکند. دار: نماد ترس و ظلم و پنهان کاری خاک: اصلی ترین نماد داستان. نشان دهنده خاک میهن و خاکی که سرچشمه و تن وجودی هر انسانی است. چند ساعتی میشه جدا شد از خویش با خوندنش....خصوصا اکر همراه با صدای همایون شجریان در قطعه ی"من کجا باران کجا؟" خوانده بشه.امتحانش کنید.
mahboob
می‌دانی اولین بوسه ی جهان چه‌طور کشف شد؟ دست‌هاش تا آرنج گلی بود گفت که در زمان‌های بسیار قدیم زن و مردی پینه‌دوز یک روز به هنگام کار، بوسه را کشف کردند. مرد دست‌هاش به کار بود، تکه نخی را به دندان کند، به زنش گفت بیا این را از لب من بردار و بینداز. زن هم دست‌هاش به سوزن و وصله بود، آمد که نخ را از لب‌های مرد بردارد، دید دستش بند است، گفت چه کار کنم. ناچار با لب برداشت، شیرین بود، ادامه دادند. سال بلوا ✍🏻 #عباس_معروفی
کاربر 6126628
پس اول پنبه و نخ کشف شد . بعد آدمها همدیگه رو بوسیدن
Behzad @booker
من ایهامش رو اصلا متوجه نشدم عاقبت اون نخ چیشد آخرش پس اولین نخ دادن جهان اینطور کشف شد
✿Farzaneh✿
کتاب سال بلوا حاوی خاطراتی است که در ذهن زنی به نام "نوشافرین" مرور می شود و شروع آن به گونه ای است که مستقیما داخل داستان پرت می شویم. یعنی نویسنده در ابتدای کتاب سراغ حاشیه نمی رود و خواننده را مستقیم وارد اصل داستان می کند. در ادامه به مرور ذهنیت ها و شخصیت های کتاب و کلیت داستان برایمان مشخص میشود. نوشا دختر سرهنگ نیلوفری است. سرهنگی که برای پیمودن پله های ترقی به سنگسر (مکانی که داستان کتاب در آن اتفاق می افتد) آمده است و تصمیم دارد آینده ای باشکوه برای دخترش رقم بزند اما نوشا عاشق کوزه گری غریب به نام "حسینا" می شود و تمام وجودش را تقدیم او می کند، با این حال تقدیر، تصمیم دیگری برای نوشا گرفته است و... کتاب در هفت شب اتفاق می افتد. هفت شب که از دید اول شخص (نوشافرین) و سوم شخص (خود نویسنده) روایت می شود. * در دل کتاب سال بلوا افسانه زرگر و دختر پادشاه هم وجود دارد که گاه مخاطب را به کلی از کتاب دور می کند و دنیایی متفاوت برای او ترسیم می کند. افسانه ای که با داستان کتاب در هم آمیخته شده * ••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••• اوایل ارتباط برقرار کردن با داستان برام سخت بود. چون آشنایی با سبک نوشته های عباس معروفی نداشتم. شاید اگر قبل این کتاب،"سمفونی مردگان" رو خونده بودم،راحت تر داستان رو متوجه میشدم. روایت داستان به گونه ای است که مرتب به گذشته و حال میرود. کمی که به این سبک عادت میکنیم خواندنش راحت تر میشه. داستان به گونه ای روایت میشه که اتفاقات رخ داده در کتاب، از همون اول، توسط نوشافرین یا خود راوی گفته میشود ولی چگونه رخ دادن هر کدام از اتفاقات رو خواننده متوجه نمیشه. هرچه داستان جلوتر میره به جزئیات بیشتر پرداخته میشه و کم کم علت هر اتفاق رو متوجه میشیم.این کتاب رو باید با صبر خوند. از اواسط کتاب، داستان به گونه ای پیش میره که دیگه نمیشه به راحتی کنارش گذاشت. پ. ن : من نسخه چاپی کتاب رو خوندم
تام ریدل
دوتا کتاب خوندم از معروفی سال بلوا و سمفونی مردگان....متاسفانه یا خوشبختانه سمفونی مردگان اونقدری خوب بود که سال بلوا نتوانست موفقیت های کتاب پیشیین معروفیو تکرار کنه ...با اینکه منم معتقدم سال بلوا به گرد پای سمفونی نمیرسد با این حال باز معتقدم ...سال بلوا هم کتاب خوبیه و قطعا ارزش خونده شدن و تعریف کردنو داره ....ولی با اینحال سمفونی مردگان ی چیز دیگه بود
mhn.gh
با این تعریف حتما سمفونی و میخونم👌
علی
حق
یاسمن
دقیقا نظر منم همینه
🌟 najme🌟
برای من همیشه اوایل کتابهای عباس معروفی به سختی پیش میره اما از اواسط شدیدا درگیر میشم... عالی بود
*ریحـــان*
امیدوارم همیشه موفق باشی عزیزم💕💕 هرچند که تو اینستاگرام میبینمت 😉
گندم🌾
نجمه جانم..رفیق مهربانم..خدا یار و نگه دارت باشه گل دختر نازنین..😍😊🌻 امیدوارم هرجا هستی شاد باشی...
کاربر ۱۵۳۳۲۲۸
عالی عالی هر چی از صدای خانم رضوی بگم کمه و همینطور نویسندگی قوی سه بار گوشش کردم و بشدت باهاش یکی شدم کاش همه داستانها رو. خانم رضوی بخونن
امیلی در نیومون
خوانش کتاب بی نظیر بود انتقال احساسات بسیار عالی بود. واقعا بین کتاب های صوتی که تا الان گوش کردم از نظر خوانش جز بهترین ها هست. و اما خود کتاب:قهرمان اصلی داستان زنی عاشق است که روایتگر عشق است با چاشنی احوالات زن در جامعه سنتی و قدیمیِ ایران. روای به طور تناوبی عوض میشه که این خودش به جذابیت داستان اضافه کرده. در مقایسه با سمفونی مردگان ضعیف تره اما برای فهم بهتر سمفونی مردگان بهتره که اول سال بلوا خوانده بشه تا با قلم نویسنده آشنا شد. من قلم آقای عباس معروفی رو بسیار دوست دارم و برام جذابه.
Mehdi Kazemi
دار سایه درازی داشت !! شبها به هیبت جانوری بود .. چقدر توصیفات شاعرانه و زیبایی داشت، با صدای گیرای خانم رضوی واقعا لذت بردم . داستان در فضای جریان سیال ذهن بود اما نه به پیچیدگی سمفونی مردگان. قصه در فضای سالهای اول رضا شاه تا اوایل حکومت محمدضا هست و داستانی بسیار عاشقانه و گیرا در سالهای قحطی ( که پدر خود من در آن سالها زندگی کرده و برای ما تعریف میکرد از نان سیاه و ... که در داستان به انها اشاره میشود ) روایت میشود ، فضای داستان من رو یاد کلیدر محمود دولت آبادی می انداخت و قصه گل محمدها . ولی با داستانی خیالی تر و عاشقانه تر . تفریبا بعد از شروع دیگر نمیتوانید تا به آخر قصه را رها کنید که صد البته از تسلط عباس معروفی بر فرم و محتوا و آشنایی عمیق ایشان از قصه ها و اساطیر نشات میگیرد . بسیار بسیار لذت بردم و به شدت توصیه میکنم .
شادی احمدی
خیلی عالی بود مخصوصا با صدای زیبای خانم رضوی ارامش خوبی داشت
Omid r kh
15 این یکی از آن‌هایی‌ست که عاشقش شدم، و سخت دلزده‌ام کرد که چرا نمی‌فهممش پس؟ که مشکل نه نفهمیدنش، بلکه عمیق شدن درش است، این یکی ارزش عمیق شدن را داشت، هرچه‌قدر که الباقی خزعبلات نداشتند. و باز مرا بیش‌تر هل داد تو این مسئله که داستان دو چیز بیش‌تر نیست، نشانه‌ها، و شخصیت‌هایی که امکان وقوع نشانه‌ها را ممکن می‌کنند. درست عکسِ سمفونی مردگان که خودم را کشتم با آیدین همزات‌پنداری کنم و ازش خوشم بیاید و نشد و تنها شخصیت به یادماندنی‌اش برام شد ایاز پاسبان، این یکی شخصیت اصلی‌اش هوار شد رو سرم و گریبانم را گرفت، حالا اما نمی‌دانم عاشقِ یوسف شده‌ام یا نوش‌آفرین. می‌فهمید؟ نمی‌فهمم، شواهد می‌گوید این اسطوره‌ها و نشانه‌ها و افسانه‌ها که سرتاسر داستانِ سال بلوا را اشباع کرده‌اند معنی دارند، اما نمی‌فهمم یا نمی‌توانم بفهمم چرا سرهنگ نیلوفری یعقوب نبی‌ست و کور شده و سرش را کرده تو پیرهن یوسف تا بوش را به مشام بکشد و یوسفش که گرگ نخوردتش و حتی ده برادرش هم در کار نیستند، اما به هرحال نوش‌آفرین یوسف است، و این فقط یکی از چیزی‌هایی‌ست که او هست. حالا چفت و بستِ داستانِ زندگیِ این روحِ روایت‌گر با الباقی نشانه‌هایی که توش هست برایم سخت را رد کرده غیر ممکن شده، مگر اینکه توحید... که تکثر... که نوش‌آفرین همه‌ی ماست؟ بگذریم، چه اهمیت دارد؟ این دیالوگ تمامِ ضرب‌آهنگ متن است، و برخلاف ریتمِ کش‌دار و حوصله‌سربرِ سمفونی مردگان، که خب لابد اسمش سمفونی مردگان است، سال بلوا، تند تند کشیده می‌زند تو صورتت، مدام، و راه فراری هم هست مگر از دست کلمات؟ که اگر هم باشد، چه اهمیت دارد؟
بهار قربانی
این جناب معروفی هم صاف مغز و روانمونو هدف قرار میده...همچین دل آدمو به درد میاره که تا چند روز درگیر داستانی... (افشا⚠️) کاش آخرش فیلم هندی وار تموم میشد، حسینا میومد دست نوشا رو میگرفت با همون موزر میزد مخ دکتر معصوم رو میپوکند...اَه...چرا اینقد داستانات اینقد تلخه نویسنده محبوبم...البته درست روایت میکنی...خرابی از حد گذشته...چه توقعی دارم یادم رفت بگم کلی ذوق کردم جاویدِ اسماعیل فصیح هنوز زنده بود، انتظار داشتم اون یه کاری بکنه،چون جاویدِ اسماعیل فصیح خیلی جسور بود گرچه اینقد بلا سرش اومده بود که تعجبی نداشت اینجوری بشه...
saharydoow
خطر لو رفتن اولش بنویسید👍😁
Mehdi Kazemi
از اینجا میتونید دانلود کنید https://pdf.rouzegar.com/%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%8B-%D9%85%D8%AE%D8%B5%D9%88%D8%B5-%D8%A7%D8%AB%D8%B1-%D8%B9%D8%A8%D8%A7%D8%B3-%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%88/
قربانی
شما کتاب تماما مخصوص رو از کجا گیر آوردین؟ افسته
یگی
اینو رایگان کنید لطفا
Hey You
سلام می دونی ترجمه ترکی سال بلوا چی می شه، ببند به کمرت
Amin D
فاصله نویسنده ای مانند عباس معروفی با نویسندگانی همچو محمود دولت آبادی یا سیمین دانشور را می توان از چنین داستانهایی فهمید. یک نیمه خواندنی که کتاب را بالا می برد، به اوج می رساند، ردپاهایی از جای خالی سلوچ و سووشون را نشان می دهد؛ و بعد کتاب با سر به زمین می خورد. روایت سیال ذهنی که بین گذشته و آینده در نوسان است و خواننده را با خودش همراه می کند، اما به نیمه که می رسد، به تاریخ گوی بی سلیقه ای می ماند که مجبور است سر و ته داستان را یکجور هم بیاورد. به افسانه و اسطوره رجوع کند تا داستانش کمی شکل بگیرد. و همه اینها یک افسوس بزرگ برای خواننده به همراه می آورد از سووشون گفتم، با آن شخصیت پردازی های بی نظیرش، آنچه هم تاریخ یاد می دهد، هم از نقش استعمار و خارجی و ناامنی می گوید و هم شخصیت ها را در موقعیت ها می پروراند. اما در اینجا تنها ردی می بینیم و خبری از پرداخت شخصیت نیست، تنها سایه ای از ملکم خان که در نهایت با روایتی سطحی از منفعت طلب بودن طومارش به هم پیچیده می شود از جای خالی سلوچ گفتم، با آن موشکافی احساس های زنانه و وسواس در آفرینش صحنه های داستانی. موقعیت هایی که زن را در مواجهه مستقیم با ظلم مردانه قرار می دهد و خلق موقعیت های تازه می کند. در اینجا اما نوشا از نیمه داستان رها می شود در دنیای درون خودش. معصوم هم انگار شخصیتی است که اصلا قرار نیست واقعی به نظر برسد از تاریخ گفتم، از روایت داستانی که رنگ می بازد و تبدیل به داستان عاشقانه ساده ای می شود بافته شده در دل روایت های افسانه وار. فرصتی که می توانست پایانی همچو سلوچ یا سووشون داشته باشد و به سادگی از بین رفت. تا جایی که خواننده با خود می گفت کاش روز آخر کتاب هیچ گاه نوشته نمیشد
ز م
خیلی درست بود. این نظر
mehdi
البته بای درنظر بگیریم که هر نویسنده ای سبک خاص خود را در نگارش دارد و نمیتوان از نویسنده‌ای توقع داشت که از سبک دیگر صاحب اثران استفاده کند.در کشور روسیه نویسندگان بزرگی از قبیل چخوف ،تولستوی و داستایوفسکی وجود دارد که تقریبا در یک سبک مینویسند و به همین دلیل است که اکثرشان در محور خاصی مینویسند و غالباً موضوع خیانت را بال و پر میبخشند
سیما
صدای خانم رضوی خیلی دلنشین بود این اولین کتابی هست که از عباس معروفی خوندم و منو مشتاق کرده که سمفونی مردگان هم بخونم داستان نو افرین داستان زندگیه خیلی از دختر هاست که به اجبار تن به ازدواج با کسی که نمیخوانش میدنو بعد زندگی سیاهی برای خودشون از سر سادگی و مظلومی میدن بخاطر حرف مردم که این دکتره ولی هیچ وقت کسی برای ازدواج به مسائل معنوی دقت نداره بلکه همیشه برای انتخاب به مادیات توجه میشه و واقعا این داستان تصویر خوبی از این موضوع رو به نمایش میزاره خیلی عالی بودو غم انگیز
سیما
حتما ممنونم
کاربر ۲۳۱۸۸۱۵
پیشنهاد میکنم حتما سمفونی مر گان رو بخونید
اعظم سادات
داستان جالبی بود و آدم غرق میشد توی داستان انگار که توی سهر سنگسر زندگی میکنی اما غم نوشا بدجوری روی دلم موند و غم انگیز واقعاً
Alireza2027
کتابه خوبیه ولی سمفونی مردگان بینظیره دوستان کتاب باز حتما باید سمفونی رو بخونن
کتابخوار
نمیدونم اگر نسخه چاپی یا متنی این کتاب رو میخوندم تا آخرش ادامه میدادم یا نه خوانش خانم رضوی گیرایی کتاب رو چندین برابر کرده بود و به جرات اولین کتاب صوتی بود که انقدر چسبید به من و باهاش ارتباط گرفتم. خود کتاب دچار زیاده گویی های بی مورد بود که قطعا اگر صوتی نبود ورق می‌خورد و با تندخوانی رد میشد برای من قصه کتاب هم من رو یاد بلندیهای بادگیر امیلی برونته مینداخت که البته حس عشق سال بلوا به نظر من قوی تر از اون بود و قابل همذات پنداری بیشتر لااقل برای خواننده ایرانی طبق معمول هم زمانی که قصه در اون میگذره بخاطر بی خطر بودنش برای چاپ و برنخوردن به هیچ دولت و حکومتی زمان رضاشاه انتخاب شده بود. برخلاف نظر خیلی از دوستان که میگفتن گیج شدن یا پایان بندی رو دوست نداشتن من از نوع روایت داستان و سیال ذهن خیلی ملایمش که شدید نبود و باعث گیج کنندگی نمیشد لذت بردم و پایان بندی رو هم کاملا دوست داشتم به هرحال فیلم هندی قرار نیست باشه که😅 اولین کتابی بود که از آقای معروفی خوندم و درکل بدم نیومد.
کاربر ۲۴۵۱۸۲۳
بی نظیر و زیبا... درود بر عباس معروفی گرامی👏🏻👏🏻👏🏻
یاسمن
کتاب خوبی بود و نویسنده قلم خوبی داشت منتها منی که سمعونی مردگان رو خونده بودم دیگه توقعم از جناب معروفی بالاتر بود و هرچند این کتاب قبل از سمفونی نوشته شده اما موضوعات هر دو و سبک نوشتن و سبک سیال ذهن در هر دو داستان تکراری بود و سیاهی داستان بنظرم بیش از حد بود و من به شخصه فضای بیش از حد تاریک و کثیف و خفقان آور کتاب رو نپسندیدم خصوصا که آخرش اینقدر بد تمام شد. هر آن امید داشتی یک اتفاق خوب بیفته اما نیفتاد. اما در کل به لحاظ ادبی بسیار زیبا بود
moonajaat
دقیقا خیلی غم داشت

زمان

۱۱ ساعت و ۲۰ دقیقه

حجم

۶۲۵٫۹ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

زمان

۱۱ ساعت و ۲۰ دقیقه

حجم

۶۲۵٫۹ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

قیمت:
۹۴,۰۰۰
۶۵,۸۰۰
۳۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۱۲صفحه بعد