نظرات کاربران درباره کتاب صوتی عدل

داستان فــــــــــوق العاده مفهومی بود ... مُشت نشانه خَروار ... تعدادی از مردم که گلچین یک جامعه هستند و اسبی مصدوم و مفلوک که نماد قشر مستضعف و بدبخت است ...《 در مورد آنها نظر میدهیم و گفتگو و بحث و جدل میکنیم اما .... کاری نمیکنیم》 این البته نظر بنده است🌹

ابداً ناله نمی کرد.قیافه اش آرام و بی التماس بود و با چشمان گشاد و بی اشک به مردم نگاه می کرد.

صدای آقای عمرانی عالیه همزمان که گوش میدادم از روی متن هم داستان را میخواندم. مختصر و با پایانی باز. بیچاره اسب زبان بسته!

میدونین باید آدم به خودش هم نگاه کنه . آیا هرکدوم از ما توی چنین شرایطی کاری غیر از این میکردیم . چقدر ما آدما عجیبیم . و چقدر خودخواه که خیلی ساده آدمای داستان رو مورد ملامت قرار میدیم درصورتی که ممکنه داستان تنها آیینه ای باشه که خودمون رو توش میبینیم.

خیلی خوبو کوتاه،شاید داستان اگه مال الان بود یکی از شخصیتها هم داشت سلفی میگرفت با اسب بیچاره. بیتفاوتی آفتی که همرو دچار خودش کرده تو جامعه امروز و هرکس درد بقیرو فقط با دید خودش درک میکنه بدون اینکه بخواد اون درد رو کمتر کنه

داستان اسبی که به شدت آسیب دیده و نقش خیابان شده و مردم از اقشار مختلف جامعه که حال و روز او را دیده و قضاوت میکنند و هر یک نسخه ای برای او میپیچند . به یاد مواقعی میفتم که برایم مشکلی پیش آمده و دیگران زندگی مرا از دور و نزدیک قضاوت میکنند و یا حتی برعکس تلنگریست برای زمانی که من به قضاوت مینشینم ..داستان کوتاه و آموزنده حتی ارزش چند بار گوش دادن را دارد.

اینطور برداشت کردم که از عدل از نگاه هر کسی متفاوته.یکی عدل رو در زجر نکشیدن و کشتن اسب میبینه یکی در مداواش و دیگری در جابجا کردنش اون یکی برای اسب حقی در نظر نمیگیره و صاحب اسب رو اصل قرار میده و عده ای هم بی تفاوت مشغول تماشان.اما جالب اینجاست هیچ کدوم کاری نمیکنن حتی اونهایی که نظر میدن در عمل بی تفاوتن شاید چون درد کشیدن اسب رو کم ارزش تر از اون میدونن که به خودشون تکونی بدن...

عالی

حکایت خیلی از ما آدم هاست که فقط بلدیم حرف بزنیم و نظر بدیم و هیچوقت واقعا به کسی کمک نمیکنیم

تمثیلی از جامعه ی کنونی ما و عمیقا تلخ

عدل نوشته ی صادق چوبک داستان خیلی زیبایی بود و با این که به نظر پایان نداشت اما اگر با دقت درک کرده باشید میفهمید که همه ی شخصیت ها فقط حرف میزدند و کسی کاری برای اسب نمیکرد توصیف های دقیق و ریزبینی خوبی هم داشت و البته صدای رضا عمرانی که واقعا زیبا بود.

خوشم اومد از اسبه که اونهمه دردو به جون می‌خرید ولی به یه موجود بی عقل بی انصاف حراف مثل انسان التماس نمی‌کرد

با این که داستانش رو قبلا شنیده بودم، بازم خوب بود در یک کلام: لذیذِ لذیذ نبود

کوتاه اما پرمعنی

بدک نبود لطفا کتاب های جدید تری رو رایگان کنید ممنون.

این رهگذرها ک فقط حرف میزدند و هیچ کمکی به اسب بیچاره نمی کردند همان آدم های هستند که در زنگی خود ما حضور دارند،حرف میزنند،قضاوت می کنند اما به ما هیچ کمکی نمیکنند،کتاب عااااالی و تاثیر گذار بود،و همچنین پر معنا و مفهوم،ممنون🙏🙏🙏

یادش بخیر این داستان رو در یکی از کتب ادبیات دوره دبیرستانم خونده بودم فک کنم سوم یا چهارم‌،الان باشنیدن داستان برگشتم به چن سال قبل

همیشه همینه آدما همه انگار ۱۰ تا دهان دارن ولی عقل ن عدالت ن انصاف ن انسانیت ن.فقط آدم بلده حرف بزنه تو عمل فلج ترین موجوده

آدم یا حیوون؟!! فرقی نداره، تا ضجه نزنی فایده نداره، کسی بهت اهمیت نمیده.

زمانی که نویسنده این داستان رو می نوشته عدل وجود نداشته. در طی این سال ها چیزی تغییر نکرده و میشه گفت هنوز هم عدل وجود نداره. انگار این واژه رو فقط برای امید داشتن به اینکه وجود داره ساختیم، ولی مثل افسانه شده!