اندازه دها ساعت موعظه در نصحیت درباره مرگ موثر و تکان‌دهنده بود. نویسنده شما را به سفری می‌برد که با گوشت و پوست و خون مرگ را حس می‌کنید. و در آخر این تلنگر عمیق که «حالا که مرگی حتمی در راه هست، الان چه باید کرد...؟»

کتاب پرمغز تولستوی، ترجمه ناب سروش حبیبی و صدای دلنشین محسن زرآبادی. خواندن این کتاب را به هر کس که در جستجوی درست زندگی کردن است توصیه می کنم.

"تمام آن چه برایش زندگی کرده ای و میکنی دروغ است وفریبی که زندگی و مرگ را از تو پنهان میدارد." تلاش برای یافتن معنا همواره زندگی انسان را تحت الشعاع خود قرار داده،اما هنگامی که بیش از همیشه به مرگ نزدیکیم این مسئله رنگ و بوی دیگری میگیرد؛اگر همه ی زندگی ام اشتباه فکر میکردم چه؟ تولستوی در مرگ ایوان ایلیچ به زیبایی حال یک محتضر مرگ را به تصویر میکشد؛ایوان ایلیچ که زندگی کاملا معمولی دارد ناگهان به بیماری ناشناخته ای مبتلا میشود که او را از پا درمیاورد،تولستوی به بیان واکنش ایوان ایلیچ نسبت به این بیماری میپردازد؛از انکار گرفته تا خشم نسبت به انسان های سالم و درنهایت پذیرش و ترس از اشتباه زندگی کردن. تولستوی در توصیف شخصیت ایوان ایلیچ میکوشد خواننده را در مقام بیماری رو به موت قرار دهد و زندگی در آن شرایط را برایش توصیف کند و او را به تفکر پیرامون زندگی و مرگ وادار کند و این کار را به بهترین نحو انجام میدهد. ایوان ایلیچ هنگامی که مرگ و بیماری را مقابل خود میبیند تلاش میکند دلیلی برای مبتلا شدنش بیابد،هرچه میکوشد بداند که چرا او چرا دیگران نه پاسخی نمیابد ازین رو از همگان خشمگین است؛ذهن انسان برای بدبختی به دنبال دلیل میگردد اما زندگی این گونه نیست،همواره پاسخی وجود ندارد،این مسئله مرا یاد فیلم "یک مرد جدی" اثر برادران کوئن انداخت جایی که کارمایی وجود ندارد و عمل ایکس حتما منجر به ایگرگ نخواهد شد اما ذهن انسان همواره به دنبال چرایی بدبختی اش میگردد و پاسخی نمیابد ازین رو بیش از پیش خشمگین میشود. با این حال ایوان ایلیچ هنگامی که با خود خلوت میکند و آرزوی بازگشت به دوران خوش گذشته را میکند درمیابد که آن چنان هم خوشحال نبوده،او زندگی کودکی را شاد میبیند اما پس از آن هرچه پیش تر میرود غم و اندوهش بیشتر میشود چنان قطاری که وارد تونل سیاهی میشود که راه خروجی ندارد تا مرگ که ته تونل است؛او وقتی چنین صادقانه زندگیش را مینگرد وحشتی سراسر وجودش را در برمیگرد که شاید کل زندگیش را اشتباه زیسته. تولستوی با بیانی شیوا و توصیفات بی نظیر میکوشد خواننده پیش از محتضر شدن این سوال را از خود کند که "نکند راستی راستی کل زندگی ام غلط بوده باشد؟"

گیج کننده هست

اب دستته بزار زمین وشروع کن به خوندن این کتاب

یکی از کتابهایی که همه دوست داران ادبیات باید بخونن

اگر مقدر بود که من مثل کایوس بمیرم قبلاً از آن مطلع میشدم ولی چنین اطلاعی بمن داده نشده است. چطور ممکن است؟» ایوان ایلیچ این پرسشو درست زمانی که فهمید داره راستی راستی میمیره از خودش پرسید. 45 سال عمرشو جوری زندگی کرده که انگار هیچوقت قرار نبوده بمیره اما بالاخره با مرگ روبرو میشه. کتاب کوتاهه ولی بخوبی تونسته نشون بده که انسان در مواجهه با ترس هاش و درک پوچی زندگی چه واکنش هایی بروز میده. به خوبی تونستم با شخصیت کتاب همراه بشم و احساساتشو درک کنم.این کتابو نسخه ی صوتیشو گوش ندادم و چاپیشو خوندم.

واقعا لذت بردم، کتاب خیلی خوبی بود.👌👌 هم حس انسان در مواجهه با خبر مرگِ دیگر افراد، و هم حس انسانی که با مرگ دست و پنجه نرم می‌کنه رو فوق‌العاده قشنگ به قلم می‌کشه. "تمام آنچه برایَش زندگی کرده‌ای و می‌کنی دروغ است و فریبی که زندگی و مرگ را از تو پنهان می‌کند"

کتاب فوق العاده ای بود.تلخ اما واقعی ... .خوندنش و پیشنهاد میکنم .صدای گوینده و طریقه خوانشش هم جذابیت متن دوچندان کرد

تمام آنچه برایش زندگی کرده‌ای و می‌کنی دروغ است و فریبی که زندگی و مرگ را از تو پنهان می‌دارد.