نظرات کاربران درباره کتاب دروغ

واقعا زیبا بود . و جدای از زیبا و قوی بودن متن ، کششی که مخاطب رو می کشوند جلو واقعا فوق العاده بود . نیمه اول کتاب از زبون دختریه که خانواده خیلی سختگیری داره و طی اتفاقاتی از طریق اینترنت و باشگاه های کتابخوانی ، با پسری آشنا میشه و کم کم احساس دلبستگی بهش پیدا میکنه . و در اواخر نیمه اول ، متوجه هویت دروغین پسر میشه و بعد از اون ، نیمه دوم کتاب تماما از زبون پسریه که داره برای تنهای دوستش پس از سالها تمام خاطرات زندگیش رو از طریق نامه تعریف میکنه و داستان در کل از مناظره بین این دو شخصیت جلو میره . و فصل آخر و پایانی که به نظرم قوی ترین نقطه داستان بود . درباره شخصیت ها میتونم بگم هیچ کدوم تکراری نبودند . من کتاب های تینیجری زیادی خوندم اما مشابه این دو شخصیت در هیچ کتابی ندیدم . شخصیت های تازه و حساب شده اصلی ترین شاخصه این کتاب بود . درباره پیرنگ و زمینه داستان هم باید بگم روابط علت و معلولی با رابطه رفت و برگشت به خوبی مشخص می شدند و تقریبا هیچ کجای داستان نبود که اتفاقی رو بدون علت و نیمه تموم رها کرده باشه . و درباره اسم کتاب هم ، هوشمندانه بود . چرا ؟ برای فهمیدنش کتاب رو بخونید .

سلام . قلم نویسنده به حدی کشش داشت که حتی یک کلمه هم از کتاب جا نگذاشتم و اون رو در سه ساعت مطالعه کردم . 🌱 آموزنده و بیشتر برای نوجوان ها توصیه میشه . 🌱 یه جمله خیلی خوبی که در کتاب دیدم و از زبان خیلی از کتابخوان های حرفه ای شنیدم : « برای ماهایی که دوست داریم کتاب بخوانیم دنیای واقعی اهمیتی ندارد . تنها خواسته مان این است که بگذراند کتابمان را بخوانیم » از نظر من شخصیت اریک بسیار جالب و تحسین برانگیز بود .چون در مکان و جو مناسبی از لحاظ روانی ، جسمی ، شخصیتی ، روحی و ...نبوده و خونواده و اطرافیان الگوی خوبی برای زندگی نبودند.ولی با این وجود اریک عاشق مطالعه و درس شد .این چیزی هست که برخی از فرزندان و نوجوانان با وجود داشتن امکانات و قرار داشتن در جو سالم ،ازش فراری هستند .....با تشکر

این نظر بخش‌های مهمی از داستان رو لو میده! . از خوندن این کتاب خوشحالم؛ چون باعث شد به آدم‌هایی فکر کنم که تا به‌حال بهشون توجهی نداشتم. نوجوان‌هایی که مرتکب جرم می‌شن و به‌نظرم هرگز مطابق عدالت باهاشون برخورد نمی‌شه (اگه فرض بگیریم که اصلا عدالتی وجود داره). ولی فقط همین! این‌که یه نوجوان چهارده‌ساله بتونه پلیس‌ها، قاضی و همه رو دور بزنه و جرمی رو گردن بگیره که مرتکب نشده خیلی خیالی و مسخره است. برای همین این کتاب رو به کسی توصیه نمی‌کنم؛ اما غیر از این، از داستان و شیوه‌ی روایتش خوشم اومد. ترجمه هم خوبه. (56)

کتاب خیلی قشنگی بود بقدری قلم نویسنده لطیف بود که ادمو جذب خودش میکرد جدا از این موضوع در واقع پیامی اموزنده هم داشت . حتما بخونید💙

بعد از مدتها ترجمه‌ ای به این دلچسبی و دلنشینی مهمان چشمهایم شد.دست مریزاد به نگارنده و خدا قوت به مترجم محترم.منتظر کتابهای بعدی شما میمانم.

از اون دسته کتاب هایی بود که میشه درد رو باهاش حس کرد و مچاله شدن قلبتون !

بعد از طلسم آرزو بهترین کتابیه که خوندم؛ محشره حتی به نوشتن هم علاقه مند شدم :))

آخ.. چه کتاب محشری . از دستش ندید

شاید اخرش یکم بی معنی تموم بشه ولی به حدی قشنگه و احساسات ادمو به وجه میاره که نمیشه توصیف کرد این کتاب شگفت انگیز را .

داستان جالب و آموزنده و سرگرم کننده ای بود... درعرض چندساعت خوندمش و دوستش داشتم... قلم و شیوه بیان نویسنده برای من بسیار دوست داشتنی بود و من رو حسابی با داستان همراه کرد .👌

سلام. این کتاب جلد اول از یک مجموعه‌ی 5 جلدی هستش که در فاصله ۲۰۱۴ تا ۲۰۲۲ چاپ شدن: 1- Mentira 2- Verdad 3- Miedo 4- Ben 5- Los Medina داستان خیالیه ولی برگرفته از اتفاقات واقعی هستش. محیط داستان هم بارسلونای اسپانیاست، بالاشهر و پایین‌شهرش + اینترنت و سایت یه کتابخونه عمومی (طاقچه‌ی اونا مثلا... من خودم قبل از طاقچه دمنتور رو داشتم 😉). کتاب اول خودش به اندازه کافی کامله، ولی خب مجموعه‌ست خب.

این کتاب رو خیلی دوست داشتم جذاب بود برام و جالب ولی قابل حدس بود ولی خیلی باحال بود پیشنهادش میکنم

چقد روون و قشنگ و گیرا بود دست مریزاد به مترجم عزیز هم‌...✨💚

خیلی قشنگ بود خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی

کتاب خوبی بود به راحتی تونستم تمام حالت هاشو تصور کنم تنش زیادی بود و با حالت های نقش های کتاب حالت من هم عوض میشد ، برام جذاب بود مخصوصا رابطه مجازی که منجر به دیدار شد! ولی انتظار داشتم اروم تر تموم بشه یکم زود تموم شد باید بعد از دیدار هم چند وقتی باهم میگذروندن یا حداقل اینکه من اینطور دوست داشتم ! در کل کتاب خوبی بود.

《دروغ》 داستانی که از اول تا آخر جذابیت و کشش خودش رو حفظ میکنه ، و وقتی شروعش کردید دیگه نمیتونید کنارش بگذارید. ~داستانی دوست داشتنی ...~ ~روایتی دلنشین ~ . . این داستان درباره دختر نوجوانی هست که خانواده به شددت سخت گیری داره. خانواده ای که همیشه اون و حتی کوچکترین کارهاش رو زیر نظر دارند و تنها چیزی که از دخترشون میخوان درس خوندن ، درس ، درس و درسه و در نهایت هم قبولی در رشته پزشکی :)) ( فکر میکنم نوجوونای ایران به خوبی بتونن باهاش همذات پنداری بکنند) . . در همین بحبوحه، دختر نوجوون قصه ما یه دوست مجازی پیدا میکنه و عاشق میشه... . البته این دوست ، یه دوست معمولی نیست و راز های بسیاری در گذشته خودش داره ... راز هایی که باعث میشه دختر نوجوون ما بفهمه که دوستش اصلا وجود خارجی نداره و ... . اگه دلتون میخواد بقیه داستان رو بدونید بخونیدش 😬. برای همه رده های سنی میتونه جذاب باشه ، بخصوص نوجوون های ۱۶ تا ۱۸ ساله. . . در کل از خوندنش خیلی لذت بردم و دوستش داشتم امتیاز از ۱۰ : ۸ . . پ.ن: به طرفداران و عاشقان کتاب ناطور دشت ( ناتور دشت) نوشته جی.دی.سلینجر و در کل هولدن کالفیدی ها هم پیشنهاد میکنم این کتاب رو بخونن 😉

داستان جالبی بود، دور از اطاله کلام و در عین حال تا پایان جذاب. البته نظر هرکس راجع به کتاب، شخصی هست و سلیقه‌ها متفاوت.

کتاب جالبیه خوندنش رو توصیه میکنم

کتاب خیلی خوبی بود. برای همه مخصوصا برای نوجوانان.زیرا در مورد مسائل امروز جامعه هست .چقدر برخورد پدر و ماددختر وقتی به آنها گفت به شما دروغ گفتم خوب و بجا بود .چه جملات خوبی نوجوانی که در زندان بود می گفت و این تنها بخاطر این بود که کتاب فراوان می خواند. مثلا این جمله( ما فضولات جامعه هستیم هر چقدر بالایی ها چاق تر شوند ما زیادتر می شویم )

خیییییلی دوسش داشتم