نظرات کاربران درباره کتاب دلایلی برای زنده ماندن

طاقچه دوستت داریم. هیچی طاقچه نمیشه، من دوتا اپلیکیشن کتاب دیگه هم نصب کردم ولی پاکشون کردم . حس و حال و شادابی ای که تو طاقچه هست هیچجانیس

روزای سختی رو می‌گذرونم و این اواخر تمام تلاشم این بود که یه مقدار خودم رو سرگرم کنم تا از این وضع تهوع‌آور دربیام و مسلماً یکی از کارایی که می‌تونستم بکنم کتاب خوندن بود. اتفاقی به این کتاب برخوردم، و از این بابت خوشحالم. نویسنده سرگذشت خودش رو توی دوران وحشتناک افسردگیش شرح میده اما صرفاً زندگی‌نامه نیست و خوندنش یک جور خودیاوریه. روی من اثر گذاشت و حالم بهتر شده. در واقع الان بیشتر خودم رو می‌فهمم. و چقدر خوب. دوست داشتم زودتر می‌خوندمش.

در مقدمه ترجمه ی خوبی داشت همچنین مسئله کتاب و نویسنده یکی از موارد شایع حال حاضر جامعه هست که خوبی توصیف بابت آشنایی و تحلیل خواننده میده همچنین برنامه برای کنترل غول افسردگی داره که امیدوارم کمک زیادی در جهت ایجاد حال خوب عزیزان بکنه.همچنین تشکر از طاقچه که این روزا با اختلاف داره قوی کار میکنه و تشکر از سخاوت نشر شمشاد دمتون گرم براتون سال نو پر برکتی آرزو میکنم👏

سال نو مبارک نشر سخاوتمند شمشاد سپاس از هدیه‌ای دیگر 😘

به چند دلیل خواندن کتاب را دوست داشتم یکی از آنها درک احساس عزیزانم بود که دچار دورانهایی از افسردگی بوده اند و دیگر کمک گرفتن از کتاب برای یاری کسانی که در این رنج قرار می گیرند غیر از این موارد، رشد ذهنی نویسنده در دورانی که بیمار بوده و تلاشش برای خوب کردن حال انسانها به نظرم بسیار ارزنده بود . در ضمن نکاتی قابل تآمل برای خودم نیز داشت :" زخمها برای ورود نور هستند که ایجاد میشوند"

تا صفحه های ۶۰ به علائم افسردگی در خودش پرداخت که می توانست کمک کنه که تصمیم بگیرید مشکله شما افسردگیه یا یه چیز دیگه وبعد راه حل هاش را ارائه می ده: اینکه کتاب بخونید، سفر کنید، به محل ها و هیجانات جدیدی بپردازید که از تمرکز زیاد شما بر خودتان کم می کنند. تفسیرش زیبا بود:《درون مت هیگ( نویسنده کتاب)، کلی مت هیگ دیگه وجود داره》 تمرکز افراطی بر یکی از این من ها، باعث انزوا میشه پس هرچیزی مثل سفر کردن که دید شما را وسیع تر و به شما کمک می کنه از این تمرکز افراطی رها بشوید کمک کننده خواهد بود. دیگه اینکه بنویسید، بدوید و ورزش کنید، به یوگا و مراقبه بپردازید. زندگی نامه افراد سرشناس را بخوانید که آن ها هم دوره ی افول را تجربه کردندو بعد دو تا لیست ارائه می دهد که چه کارهایی حالش را خوب می کند و چه کارهایی حالش را بد می کند(که شاید بد نباشه ما هم چنین لیست هایی را تهیه کنیم). بعد هم یک بخش را در ستایش نازک نارنجی ها نوشته که به نظر بیشتر به افسردگی مبتلا می شوند. در کل قسمت های آخرش خیلی خوب بود.

(۲-۵-[۵]) اگر افسردگی و یا اضطراب دارین حتما این کتاب رو بخونین، فصل های ابتدایی سرگذشت و شرح حال خود نویسنده ست، به هرحال اونا هم برای شناخت بیماریتون کمکتون میکنه، فصل های ۴ و ۵ یه کم کاربردی تره.

این کتاب راه حلی آنچنانی برای حل افسردگی نداده ولی بعد از خوندش باعث میشه بفهمیم زمانایی که حالمون خوب نیست یا درگیر افسردگی شدیم و... ، افکاری که به سراغمون میاد و اون لحظه فکر میکنیم داریم خل میشیم یا در حال مردنیم و... در واقع اصلا چیز عجیب غریبی نیست ، این ها طبیعیه و باید راه مقابله باهاش رو یاد بگیری و این راه مقابله ها بسته به هرکس و هر شخصیت و نوع افسردگی متفاوته و خودمون باید راه حل منحصر به فرد خودمونو پیدا کنیم ، اینجوری نیست که یه نسخه برای همه خوب باشه.

سپاس از طاقچه و نشر شمشاد برای این هدیه💖💖💖 امیدوارم کتابای جدید و بروز رو برای روزای آتی قرار بدید

مت هیگ عزیزم پیش از این کتاب "کتاب خانه نیمه شب" رو از ایشون خوندم و wow، عالی بود. این کتاب داستان یه برهه نه چندان دلچسب از زندگی نویسندست که با مشکل اختلال مختلط افسردگی-اضطراب دست و پنجه نرم میکنه. دلگرم کننده و امید بخش، به خصوص برای افرادی که تجربه نزدیکی با این دست بیماری های روان دارن. اگه صبح ها که بیدار میشی آرزو میکنی که هیچ وقت بیدار نشده بودی...اگه ترجیح میدی خودتو تو خونه حبس کنی و یه گوشه لعنتی بشینی و هیچ کاری نکنی و فقط فکر کنی و فکر کنی و فکر کنی، اگه زندگی برات پوچ و بی معنیه و حتی شاید آرزوی مرگ میکنی...اگه هیچ راه نجاتی پیدا نمیکنی...این کتاب رو بخون:)

کتاب دلایلی برای زنده ماندن با وصف زیبا و قلمی فوق العاده کتاب را آغاز می کند اما در طول داستان شاهد کم شدن جذابیت قلم نویسنده می شویم. داستان به دلیل همزادپنداری شخص نویسنده دلنشین تر بوده و به راحتی میتوان سخنانش را با سادگی بیانش درک کرد. کتاب را بیشتر تحت عنوان خاطرات و تحکیم سازی خود نویسنده میتوان معرفی نمود نه کتابی کامل با راهکار هایی جامع ! نویسنده سعی کرده تجربیات خودش را که چگونه بهبود یافته شرح دهد. در اواسط متن کتاب شاهد کشش هایی هستیم که متاسفانه نویسنده نتوانسته به خوبی از موضوعات برای جذابیت آن استفاده کند درحالی که این کشش را میتوانست دلنشین تر و قابل درک تر سازد. در کل چهارچوب کتاب خوب هست ، ترجمه قابل پذیرش بوده و داستان هم با وجود کم و کاستی هایش به دلیل ویژگی خوب همزادپنداری شایسته مطالعه است .

ابتدا به ساکن بگویم که این کتابی با ژانر خودیاری نیست ، بیشتر سرگذشت خود نویسنده است با ابراز حالات پیش آمده برای او... برخلاف نامش کمتر اثری از دلایلی برای زنده ماندن می‌بینیم ، بیشتر توضیح به تفصیل جزئیات افسردگی و بیماری های مرتبط مثل دوقطبی و حمله هراس پرداخته. جزئیات از زندگی فردی اروپایی که بین سلبریتی و برند ها ( فقط آشنا برای خودشان ) غرق شده ، شاید نچسب باشد ولی ترجمه روان و زیبای مترجم ، متن را تعدیل کرده.

افسردگی حقیقت را نمی‌گوید

"دلایلی برای زنده ماندن" در رابطه با افسردگی و تجربیات خود نویسنده در رابطه با این بیماری و روش هایی که برای رهایی از ان انجام داده صحبت میکنه، بخشی از کتاب مکالمه نویسنده در واقع با "خودش" در غالب من پیشین و من کنونی هست که به نظرم جالب بود از این نظر که توصیه های خیلی خوب و مفیدی داشت و حس صمیمت و صداقت به انسان دست میداد. در مجموع این کتاب سعی میکنه به شما توصیه های مفیدی بده که در زمانی که دارید رنج می کشید و یا به عبارتی افسرده اید و هیچ اشتیاقی در زندگیتون احساس نمی کنید،باید بدونید که انجام چه کارهایی رو کنار بزارید و چه کار هایی رو انجام بدید تا بتونید زندگی بهتر و سالم تری رو برای خودتون بسازید، حتما بخونیدش، کتاب بخونید🤍☕ این زندگیه و کتابا تجربه هزاران فکر و هزارن زندگی:)

طرح رایگانو تا ۱۳ ادامه بدین و کتابای بهتری هم بزارین با تشکر از طاقچه

این کتاب تموم شد(سرکلاس قارچ شناسی :/) از خوندنش حقیقتا لذت بردم. به دلیل اینکه دنبال درمان تو این کتاب نبودم و صرفا میخواستم بخونمش( راستش خیلی وقته فهمیدم مشکل من فقط با دارو حل میشه). با تک تک جملاتش همزاد پنداری میکردم انگار که داره از زبون خودم میگه و خب این موضوع خیلی لذت کتاب رو بیشتر می‌کنه. اگه دنبال کتاب درمانی میگردید، بنظرم این کتاب نمی تونه انتخاب خوبی باشه و بیشتر شبیه زندگینامه و خاطرات دوران افسردگی و بیماری نویسنده ست. در کل خوندنش برام حس آرامش و لذت داشت، چون خط به خطش رو با گوشت و پوست و استخونم تجربه کردم(و همچنان می کنم). و خب شاید باعث شد یکمی از اون حس وحشتناکی که نسبت به افسردگی داشتم کم بشه.

مَت هیگ در تمام نوشته هایش ابتدا بحران افسردگی و اضطراب خود را شرح میدهد،سپس به نقد تکنولوژی و ساختار دنیای مجازی و تاثیر استفاده زیاد آن بر تشدید بیماری های روانی میپردازد سپس از تجربه های شخصی خودش میگوید و دررابطه با اینکه چطور با تمام مشکلات صبح از رختخواب خود بلند شید و با تمام مشکلات به زندگی ادامه بدید سخن میگوید، بیشتر شبیه یادداشت است و نثر خودمانی و روانی دارد. اما خب بهرحال رگه های ناامیدی و افسردگی علی رغم کمک های همسرش و دوره های درمانی در لابه لای سطور کتاب دیده میشود.

اولین اثری بود که از مت هیگ میخوندم ولی انقدر قشنگ بود که دلم میخواد برم کتاب های دیگه این نویسنده رو بخونم💕💕

زمان خواندن کتاب یا مدام سر تکون میدادم یا در ذهنم میگفتم دقیقا! آره همینطوریه!... خواندنش برام حس داشتن یه همصحبت خوب رو داشت و لذتبخش بود. کتابی نیست که بخواد یه راهکار سر راست به کسی بده ولی در عین حال از بسیاری از کتاب های خودیاری و روان درمانی بهتره. نیمه ی دوم کتاب جذاب تره و یکی از قسمت های مورد علاقه من در ستایش نازک نارنجی ها بود. روی هم رفته کتاب خوبیه و خوندنش رو به همه پیشنهاد میکنم به خصوص در این روزها که همه درگیری های فکری زیادی داریم و کم نیستند پیشامدهایی که باعث آزردگی روح و روانمون میشن.

کتاب در مورد دوران افسردگی نویسنده س و اینکه چطور با افسردگی مبارزه کرد! خب نمی تونم بگم مشکل از نوشتن بود یا ترجمه ...متن روانی نداشت...خیلی جاها نمیشد فهمید.... و میشه گفت بیشتر کتاب مضمونی یکسان داشت همونطور که نویسنده هم گفته تجربه افسردگی هر فردی متفاوته و شاید نتونیم درکش کنیم..... پس شاید واسه خیلیامون زیادی گفته های نویسنده قابل درک نباشه! مضمون این کتابو تو ی بیت میگم....( گر دو روزی چرخ گردون بر مدار تو نبود....دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور)😊