نظرات کاربران درباره کتاب کتاب وحشی

خوان برای تعطیلات تابستانی‌اش حسابی برنامه چیده ، ولی مادرش همه‌ی نقشه‌های او را نقش بر آب می‌کند ؛ او خوان را می‌فرستد به خانه‌ی عمو تیتو که یک کتابخوان قهار است. خوان باید از بین هزاران کتاب توی کتابخانه‌ی عمو ، کتاب وحشی را پیدا کند ؛ کتاب چموشی که دم به تله نمی‌دهد و لابه‌لای صفحاتش رازی را پنهان کرده که فقط یک نفر می‌تواند از آن سر دربیاورد: کسی که بتواند او را شکار کند.📕 خیلییی کتاب قشنگ و عالی بود👌🏻👍🏻💕📚

تصور کنین که کلی برنامه ی خفن و باحال برای تابستون چیدید که طبق معمول یکی کارو خراب میکنه اونم کی؟! ماماننننننننن😐 و مجبور میشید برین خونه ی عموتون. عمو یه کتابخون خیلی حرفه ایه عمو یه پیشنهاد جالب داره اون یه کتاب داره که........ خوان توی این داستان همراه با ما به پیشنهاد عمو فکر میکنه و انجامش میده بتظرتون اون چیه؟☺❤

کتاب واقعا جالبی بود اولش با کلی مشکل شروع میشه اما وقتی به آخرش می‌رسید دلتون نمیخواد ازش دست بکشید چیز های آموزنده ای هم در فصل های آخرش داره🙂 یکی‌از بهترین کتاب هایی بود که خوندم😍

کتاب جذابی بود ، من با خواندنش حس خوبی پیدا کردم ترجه خوبی داشت و به نظر من کمی راز آلود بود این کتاب را بهتون پیشنهاد می کنم 🙏👍

کتاب گیرایی و جذابیت بالایی داره ، روان داستان رو پیش میبره و آدم ازش خسته نمیشه... شخصیتش ها و نمادسازی های جالبی هم داره ، شخصیت خوان ، عمو تیتو ، کاتالینا و سایر شخصیت های داستان. به نظرم نقطه عطف این کتاب ، قسمت هایی که بود که با تمثیل ، درس های جالبی به ما میداد مخصوصا تمثیل هایی که عمو تیتو استفاده میکرد... پایان هم باز بود یه طورایی و باعث تفکر خواننده میشه ، که همین جذابش می‌کنه

بازم ممنون از پرتقال به خاطر این کتاب قشنگ ....♥️ داستان درمورد پسری به نام خوان هست که پدر و مادرش از هم جدا میشن .مادرش هم خواهر خوان رو پیش دوستش و خوان رو هم پیش عموش میفرسته .عموی خوان خیلی کتاب داشته به معنای واقعی کتابخونه بزرگ بوده .عموی خوان بهش میگه که تو قدرت خاصی داری و باید کتاب وحشی رو که تا حالا نتونستم و پیدا کنی .... این کتاب هم مثل بقیه کتاب های پرتقال قشنگ بود ولی یه چند تا جای بی ادبی داشت که جالب نبود ..👌🏻🌸

داستان خیلی خوبه و به نظر من جزو کتاب هایی که به درد خوره های کتاب میخوره

خیلی خوب بود. قضیه درباره ی پسره ست که ادر و پدرش از هم جدا شدن و مادر ه مجبوره بچه ها رو توی تعطیلات تابستونی بفرسته خونه ی آشناهاش ، خواهر این پسره که اسمش کارمن هست میره پیش دوست مامانش و خودش، خوانیتو میره پیش عمو تیتو ،عمو تیتو یه کتابخونه ی عجیب داره که ...... بقیه اش رو خودتون بخونین. حتما جذبش میشید. من وقتی میخوندمش قشنگ جذبش میشدم و با داستان همراه میشدم ، جوری جذبش شدم که یک روزه خوندمش.

خوب نبود گند

یک کتاب خسته کننده با ماجرایی مسخره و خسته کننده. کتابی ضعیف و بی محتوی.

به نظر من این کتاب رو نخونید باتوجه به نظراتی که بقیه دادن این کتاب رو گرفتم😐 اما به صفحه ۷۲ که رسیدم دیدم تازه کتاب شروع شد موضوعش😶😶 و تا اون جاش که خیلی حوصله ام سر رفت 😕 و دیگه ادامه ندادم 😅 برای همین نمی دانم اخرش چیه که بقیه گفتن بده ولی اولش که خیلی بد بود😔☹

اولش فکر کردم باید خیلی ماجراجویی و جذاب باشه ولی خوب ژانرش فانتزی نبود خُب و از پایانش خوشم نیومد ولی در کل خوب بود ارزش یه بار خوندن رو داره و اگه به ژانر رئال علاقه دارین

کتاب جالبی بود ولی پایان خیلی معمولی ای نسبت به سطح خود کتاب داشت

یک کتاب فوق العاده کتابی نسبتا تخیلی کتابی آشنا برای کتابخون ها یا به عبارتی دیگر کتابخوار ها😉 کتابی که پر است از اتفاقات غیرمنتظره... کمی ابهام و جادو را قاطی دنیای کتاب ها کنید... کتاب ها روح دارند... زنده اند... کتاب ها ما را انتخاب می‌کنند.... گاهی هم از دستمان فرار می‌کنند... نشده کتابی را جایی بگذارید ولی وقتی برمی‌گردید آنجا نباشد 😉؟ کتابتان فرار کرده...😱 یا اتفاقی و غیرمنتظره کتابی جلویتان سبز شود؟🙃 کتاب شما را انتخاب کرده😍 این کتاب داستان کتابی وحشی است، کتابی که به کسی خواندن نمیدهد😬 انگار باید رام شود... کتاب وحشی به چه کسی رخ نشان میدهد؟ راستی شما خواننده والا مقام هستید یا خواننده معمولی ‌؟😎🤨