نظرات کاربران درباره کتاب اتاق مهمان

در یک کلام عالی بود. بی نهایت جواب، پر تعلیق و پر کشش. یه داستان معمایی عالی و راضی کننده که نمیتونید تا تموم شدنش دست از خوندن بکشید. یکم شبیه "خانه ای که در آن مرده بودم" بود. بازم میگم خیلی جذاب بود. واقعا لذت بردم از خوندنش.

بعد از مدت ها بالاخره یه کتاب خوب خوندم:) داستان از همون صفحه اول به شدت جذاب شروع میشه و تا صفحه آخر این جذابیت ادامه داره بعضی از اتفاق های داستان تا حدودی برای خودم قابل حدس بود قلم نویسنده و مخصوصا ترجمه هر دو فوق العاده بودن کتاب زیاد ترسناک نیست و بیشتر معماگونه هست بخونید و لذتش رو ببرید به شدت پیشنهاد میشه❤️

شما اگر یک نامه‌ی خودکشی پیدا کنید،چه واکنشی نشان می‌دهید؟ خودم به شخصه نیمه‌ی پر لیوان را در نظر می‌گیرم ،یعنی فکر می‌کنم از خودکشی منصرف شده باشد،خب به هر حال خودم را می‌شناسم ،حتما دنبال آن فرد می‌گردم .ولی اگر خودکشی کرده باشد؛نمی‌دانم!احتمالا خیلی نا امید می‌شوم..... لیزا زن جوانی که اتاقی برای اجاره در یک خانه‌ی بزرگ پیدا می‌کند.در ابتدا همه چیز خوب به نظر می‌رسد، صاحبخانه‌ای مهربان ،خانه‌ای ساکت و قدیمی و مهم‌تر از هرچیز ،اتاقی زیبا و تمیز،لیزا برای به‌دست آوردن چنین موقعیتی در پوست خودش نمی‌گنجد. لیزا بعد از نوشتن امضای قرارداد و وارد شدن به اتاقش با نامه‌ی خودکشی فردی ناشناس رو‌به‌رو می‌شود اما مالکان خانه اصرار دارند که لیزا اولین مستأجر آن‌هاست و قبلا کسی در آن اتاق زندگی نمی‌کرده است و این شروع ماجرایی برای لیزاست..... کتاب با ماجرای بسیار هیجانی شروع می‌شود ،تردید فردی برای کشتن خود و در ادامه تلاشش برای زنده ماندن. کتاب شروع پر چالشی دارد اما با توجه به بُعد بالای روانشناختی داستان،روندش به طوری است که وارد شناخت شخصیت زن داستان می‌شود و به همین دلیل کمی از هیجان اولیه داستان کم می‌شود. کتاب پیچ و خم‌های مناسبی در ژانر خودش دارد و اگر مخاطب حرفه‌ای در این دسته کتاب‌ها هستید ،احتمالا از نیمه‌ی داستان معما را حدس می‌زنید‌ .هر چند نویسنده‌ی کتاب "دریدا سی میچل" تلاش خود را برای بالا ماندن تعلیق در داستان کرده‌ است. اگر به تریلرهای روانشناختی علاقه دارید کتاب "اتاق مهمانی‌های ترجمه‌ی "محمد صالح نورانی زاده" که نشر "کوله پشتی" آن را چاپ کرده است را از دست ندهید.

کتاب ۴۳۳ از کتابخانه همگانی ، داستان خوب و جذابی بود. از سری داستان های معمایی جستجو برای یافتن گذشته خود !!! البته نمونه های بهترش هم هست ولی این کتاب هم تا انتها خواننده رو با خودش همراه میکنه و کشش خوبی داره.

در دسته (کتاب‌هایی که نمیتوانید زمین بگذارید) قرار میگیره 😃 هیجانش زیاد بود یه کوچولو هم قابل حدس بود اما قابل حدس بودنش چیزی از جذابیت کتاب کم نکرد

لیزا دختریه که یه زندگی معمولی در ظاهر و یه کابوس بی‌پایان در واقعیت داره. اون شب‌ها کابوس چاقوهایی که بدنش رو می‌درن، سوزن‌هایی که به گوشتش فرو می‌رن و موش‌ها رو می‌بینه. به جایی می‌رسه که خودکشی می‌کنه اما اون‌قدر خوش‌شانس نیست که بمیره برای همین تصمیم می‌گیره دنبال راز این کابوس بگرده که... - - نکات مثبت: ۱- نوشتار روانی داشت. - - نکات منفی: از نظرم این کتاب تماماً و سراسر منفی بود. نه داستان زیبایی داشت، نه پیچیدگی خاصی. شخصیت‌پردازی به شدت مزخرف بود. توییست آخر داستان به شدت مسخره بود. یعنی این همه صفحه رو می‌خونی به امید فهمیدن یه راز خیلی خفن و بعد ساده‌ترین داستانی که وجود داره رو تحویلت میده! واقعاً ناامیدکننده بود. علاوه بر اینکه داستان خوب نبود، پرداختش هم خوب نبود. واقعاً متاسف و پشیمون شدم از خوندنش. رومنس داستان هم به شدت عذاب‌آور و کاهی بود. - - ترجمه واقعاً روان و خوب بود. لذت بردم. در کل اصلاً پیشنهادش نمی‌کنم. می‌تونم بگم از ضعیف‌ترین کتاب‌های جنایی بود که خوندم و مدت‌ها اسلامپم کرد.

لیزا دنبال حل معمایی از زندگیش سر از خونه ی ویکتوریایی پر رمز و رازی در میاره ...داستان پیچ خم های خوبی داره بخصوص تا سه چهارم پایانی ... هرچند پایانش کمی تا قسمتی قابل حدس بود اما چیزی از جذابیت های کتاب کم نکرد و در کل راضی بودم

خیلی جذاب بود و یک روزه تموم شد.فقط دوست داشتم در مورد گذشته مارتا و اینکه چی شد که این شد بیشتر بدونم. و همینطور گذشته آلیس.

داستان خیلی روان و آروم پیش میره و همه چیز رو خیلی خوب بیان میکنه و ماجراها هم آروم شروع میشن و از وسط داستان جون میگیره و به اوج میرسه. اما من از اول داستان چند تا حدس زدم و درست هم بودن و تقریبا نیمه یه دوم کتاب دیگه مخاطب میتونه یه چیزهایی رو حدس بزنه، ترجمه خوبی داشت و خیلی خوب تونستم با کتاب ارتباط برقرار کنم همه چیز رو خوب حس کنم و توی یه روز خوندمش. 76.

کتاب خوبی بود. یک نفس خوندمش. ترجمه ی خوبی هم داشت.

فوق العاده بود. ازون کتابهای معمایی که دوست داری یک نفس تا آخرش بخونی

این کتاب به شدت شما را در خصوص این که شخصیت اصلی این داستان واقعا دیوانه است یا خیر مستاصل می کند. یک جاهائی میگوئی نه واقعا این دختر دیوانه است و این ها که می بیند و فکر می کند ساخته پرداخته ذهن بیمار اوست و در بعضی از قسمت های کتاب به این یقین میرسی که قهرمان داستان از لحاظ عقلی سالم و اسیر یک توطئه شده است. ولی پایان داستان جواب قطعی که آیا درست فکر کرده اید یا خیر را به شما ارائه میدهد. نمیدانم چرا با خواندن این کتاب با اینکه تم جنائی داشت آن قدر هیجان زده نشدم راحت تر بگویم کلا هیجان زده نشدم. البته دستمایه و شالوده و ساختار داستان خوب و منطقی است ولی تعلیق هائی که باید در داستان بکار می رفت تا خواننده دچار ضربان و هیجان شود را در طول خواندن داستان نمی یابی. شاید تعلیق و ایجاد هیجان مضاعف هنری است که در هر نویسنده ای نمی توان یافت. در پایان باید بگویم کتاب کتاب خوبی است و حداقل ارزش یک بار خواندن را دارد. البته سماجت و روحیه شکست ناپذیر و گاهی اوقات لج آور قهرمان داستان ستودنی است و می تواند درسی برای ماهائی باشد که با کوچکترین ناملایمات زندگی میدان را خالی می کنیم. موفق باشید باتشکر از طاقچه عزیز

ممکن است دارای اسپویل باشد* از اول تا آخر کتاب بابت رفتاری که با لیزا میشد توسط اطرافیانش حرص خوردم چون میتونستم حدس بزنم برخلاف تاکید اطرافیانش مبنی بر اینکه لیزا اشتباه میکنه در واقع داره درست میگه. فکر میکنم تا حالا کتابی نخونده باشم که جز شخصیت اصلیش از باقی شخصیت ها متنفر شده باشم. خب اول اینکه منطق پدر لیزا اصلا با عقل جور درنمیومد. در واقع اگه رک و پوست کنده به دخترش حقایق رو میگفت لیزا خیلی بهتر باهاش کنار میومد تا اینکه بذاره خودش دنبالش بگرده و بره توی دل دردسر. البته اگه کل ماجرارو از همون اول میگفت داستان شکل نمیگرفت :))) ولی به نظرم بهانه بهتری میشد برای این اورد که نمیتونه به دخترش حقایق رو بگه. دوم اینکه فاز شخصیت منفی رو نفهمیدم و حتی نگفتن چرا اینکارارو میکنه فقط با بهانه خودخواه و حسود بودن جمعش کردن. اصلا نتونستم هدف شخصیت منفی رو بابت کاراش درک کنم و هیچ انگیزه ای هم بابتش پیدا نکردم. شخصیت منفی داستان به معنای واقعی کلمه جمله :"هاهاهاهااا!من بدم چون میتونم!" بود. سوم هم اینکه از یه جا به بعد داستان رو شده بود و قابل حدس بود ولی نویسنده همچنان داشت ماجرارو کش میداد و وقتی واقعا معلوم شد چه اتفاقی افتاده چون از قبل میدونستیم دیگه از مزه افتاده بود. کلا به خاطر شخصیت های تک بعدی مثل شخصیت منفی داستان و منطق ها و تصمیمات عجیبشون که حرصت میدن مثل پدر داستان و الکی کش دادن داستان،من این رو به هر کسی توصیه نمیکنم فقط وقتی کتابی برای خوندن نداری و حوصلت سر رفته خوبه بشینی بخونی جز اون واقعا در حد دوبار خوندن نیست.

جذابیت و کشش خاصی نداشت موضوع یونیکی هم نبود که بتونه حذب کنه در کل برای یکبار خوندن بد نیست ولی نخوندید هم چیزی از دست نمیدید

🛋 اتاق مهمان اثری از دریدا سی میچل 🌿🌿 این کتاب داستان دختری به اسم "لیزا" است که در اتاق مهمانِ خانه ای ویکتوریایی با علامت منحصر به فرد ماسونی سر در آن به دنبال گذشته توام با کابوس خودش میگردد....... داستان معمایی بود روند نسبتا خوبی داشت فقط گاهی در میانه های کتاب کابوس های تکراری شخصیت اول داستان کتاب رو کند و خسته کننده می‌کرد. شخصیت پردازی و پایان بندی داستان خوب و قابل قبول بود. اگر طرفدار ژانر معمایی هستید تا حدودی می تونید از کتاب لذت ببرید .

داستان جذاب و سرگرم کننده ای بود.

لیزا دختر عجیبیه که عادت‌های عجیبی داره، اون لباس کاملا پوشیده‌ای میپوشه، مضطربه، قرص ضد افسردگی میخوره، به تاززگی رابطه کوتاه مدتش تموم شده و شبا کابوسای وحشتناک میبینه. لیزا به زندگی عجیبش عادت کرده تا اینکه تصمیم میگیره اتاقی رو در خونه‌ای قدیمی در لندن اجاره کنه. اتاقی که زندگی عجیب اون رو عجیب‌تر میکنه. میخواین بدونین داستان این اتاق چیه؟ بخونینش... به معنای واقعی لذت بردم از قشنگی داستان و شخصیت‌پردازی فوق‌العاده نویسنده. یک سوم پایانی داستان حقیقتا حرفه‌ای نگارش شده و شما رو چنان درگیر خودش میکنه که تا اصل ماجرا رو نفهمین رهاش نمیکنین. تا فصل‌های آخر محاله بتونین حدس بزنین ماجرا چی بوده و این از نظر من هنر نویسنده رو میرسونه. این که شما رو به دنبال خودش بکشونه وسرنخی دستتون نده یه هنره. از جمله کتاب‌هاییه که حتما توصیه میکنم بخونینش. حتما.

کتاب تلفیقی از وحشت،اندوه،اضطراب وجنون بود.رازی سیاه و ترسناک در خانه ای با ماجرای پیچیده که ساکنین آن همه از بین رفته اند جز یک نفر... دختری که نمیتونه دلایل خواب گردی ها،کابوس های پی درپی و زندگی مرموزش رو نادیده بگیره و برای رسیدن به آرامش بدنبال کشف ماجرای کودکی اش میره و در اخر با حقیقتی تلخ و گزنده مواجه میشه. کتاب کشش زیادی داره،از اواسط داستان،ماجرا پیچیده میشه و احساس ترس لابلای داستان خودش رو نشون میده، ترجمه هم در قابل قبول کردن کتاب،نقش موثری داره.میشه گفت در ژانر خودش،نقشش رو خوب ایفا کرده.

۴۸. برای دوست‌دارن و طرفداران کتاب‌های جنایی- معمایی انتخاب خوبیه که متن روانی داره. ممکنه اوایل داستان جزئیات زیاد حوصلتون رو سر ببره و مدام دنبال یه نتیجه باشید اما با گذشت هر فصل داستان بهتر و بهتر میشه. پایان داستان از یک جایی به بعد تقریبا قابل حدسه اما همچنان پایان بندی خوب و قابل قبولی داره. ترجمه خوبی هم داره.

فوق العاده بود به شدت جذاب بود و کشش داشت. سیصد صفحه ی آخرش رو بی وقفه خوندم.