نظرات کاربران درباره کتاب تمام این مدت

بعد از ۲ سال بقیه ی رمان رو خوندم با اونکه اکثر شخصیت ها یادم رفته بود این قدر جذاب بود که همه دوباره به ذهنم برگشت ۴۰۰ صفحه ی بعد رو تو نصف روز خوندم بسیار پر کشش

«تمام این مدت» تجربه لذت بخشی بود! با اینکه بخش زیادیش هاله غم داره، ملایمت فضا داستان رو دلنشین میکنه. ولی من وقتی به نیمه دومش رسیدم حس میکردم نویسنده عوض شده🙄 یا داره خیلی با عجله مینویسه که فقط واسه هر موضوعی یه نتیجه گیری و پایان به خواننده تحویل بده؛ فکر میکنم نیمه اول کتاب قلمش بهتر بود و در عوض نیمه پایانی ایده جالب‌تری داشت. با این حال بازم خوشحالم که خوندمش💛

قشنگ بود .گاهی باید رها کنی که بتونی به زندگی برگردی

به نظرم چهارتا ستاره برای این کتاب کافی و عادلانست‌. یه صبح تا ظهر خوندمش و واقعا از داستانش خوشم اومد. اولش ممکنه براتون مثل کتابای عاشقانه با داستانای کلیشه‌ای باشه ولی وقتی به وسطای کتاب برسید متوجه فرقش میشید و واقعا جذبتون میکنه.

در ابتدا داستان ، فکر میکنید که با یه کلیشه‌ی حوصله سر بر طرفید ، یکم بیشتر که می‌خونید ، داستان این اجاره رو به شما نمی‌ده که کتاب و رها کنید و در آخر داستان به این نتیجه می‌رسید که این کتاب ، واقعا ارزش خوندن و داشت.

به داستان عشقی تخیلی برای رویا پردازی دخترای نوجوون دم بلوغ، من اصلا دوسش نداشتم.

کتاب درباره اتفاقاتی است که برای یک پسر جوان ( نوجوان) زمانی که پس از تصادف در کما است اتفاق می افتد. متن روان و ساده ای دارد و رویا پردازی ها و تصویرات و احساساتی که نویسنده در کتاب گنجانده جالب است. اما به طور کلی فکر می کنم پیشتر مورد پسند نوجوان ها باشد. برای من در سن چهل سالگی، گزینه ی پیش پا افتاده ای برای مطالعه است و دوست دارم کتاب های شگفت انگیز مثل آدم خواران، خاطرات یک آدم کش و پرندگان را بخوانم.

آقا عالی :))))))))))))))))

کتابی بسیار کمیاب و جذاب

این کتاب رو خیلی پیشنهاد میکنم. نیمه ی اول داستان کمی خسته کننده اس ولی نیمه ی دوم واقعا انتظار همچین چیزی ندارید. وقتی این کتاب رو شروع کردم دیگه نمیتونستم زمین بزارم و واقعا کتاب جذابیه:))

بعضی جاها غم انگیز و بعضی جاها شاد

آه خب کامل نخوندم اما احساس می کنم نثر داستان خیلی شبیه به پنج قدم فاصله اس با یکم تغییر، اما در کل داستان برام دلنشین و دوست داشتنی بود تا همون جایی که خوندم، پیشنهاد می‌کنم بخونید، روندش دوست داشتنیه

خلاصه: کایل و کیمبرلی، دو تا دبیرستانی عاشقن که تو جشن فارغ التحصیلی دبیرستان، کیمبرلی رابطه اش با کایل رو به هم میزنه، اونا تو ماشین با هم بحث میکنن که دچار تصادف میشن. کایل وقتی به هوش میاد میفهمه کیمبرلی مرده، اون خودشو تو مرگ کیمبرلی مقصر میدونه تا این که با مارلی آشنا میشه، مارلی هم خواهر دوقلویی داشته که تو تصادف ازدنیا رفته .. نظرمن: اول از همه اینکه راوی یک پسر نوجوون بود و قرار بود عشق رو از دید یک پسر نگاه کنم، خیلی خوشحالم کرد توصیفاتی که کایل درمورد ظاهر مارلی داشت دلنشین بود برام، اینکه از نظر کایل تک تک ویژگیای ظاهری مارلی زیبا بودن حتی سیاهی زیر چشماش( شاید مارلی اونقدرام زیبا نباشه ولی بنظر کایل همه چیِ مارلی قشنگ مارلی دوست داشتنی دختر قصه گویی که عاشق رنگ زرده💛 مارلی خیلی شکسته بود و نیاز به شفا داشت امیدوارم تموم کسایی که عزیزی رو ازدست دادن، بتونن با این غم کنار بیان♡ اشکالات کتاب کم نبودن ولی بیشترین مشکلم با تخیلی بودن فصل۴۳ کتاب بود😐 درکل دو فصل آخر بنظرم اضافی بود، من پایان کتاب رو فصل۴۱ درنظر میگیرم:) چون اسپویل میشه نمیتونم ایراداتو بگم ولی در کل ی جاهایی انگار مخاطبو یک بچه ۵،۶ساله درنظر گرفتن بس که تخیلی نوشتن انقدر نیمه اول کتاب دوست داشتنیه که با وجود ایراداتش ،نمیتونم دوسش نداشته باشم مفاهیم مهم کتاب: ۱.خیلی خوب نشون داد که بعضی زوج ها مناسب هم نیستن، کایل که وسواس اصلاح همه چیز رو داشت رابطه شو با وصله پینه این همه سال جلو می‌برد بدون اینکه به پاتنرش اجازه بده حرف دلش رو بگه ۲. بعضی وقتا ما آدما خیلی ضعیف میشیم از پس هر مشکلی، هر رنجی تنهایی بر نمیایم اگه اونقدر خوش شانسیم که اطرافیان درکمون میکنن و میخوان بهمون کمک کنن، کمکشونو رد نکنیم ( حال خوب کایل وابسته به مارلی بود، برا مارلی هم همینطور) ۳. درمورد کنار اومدن با ازدست دادن عزیزان هم درسای خوبی بهم داد، ولی هرچی سعی میکنم نمیتونم افکارمو بنویسم، کاش میتونستم از اونم بگم اگه نیمه دوم کتاب به اون شکل نبود، قطعا امتیاز بیشتری میدادم بهش. ترجمه کتاب روانه، اگه بتونم نسخه چاپی رو تهیه کنم حتما دوباره نیمه اولش رو میخونمش. در آخر باید بگم، جلد کتاب خیلی زیباست و جلدش از روی جزئیات کتاب طراحی شده، فک کنم هروقت ببینمش یاد رز زرد و قصه مرد توی ماه بیفتم:)

"من داستان را بسیار دوست داشتم و معتقدم نویسندگان با اشاره به قدرت ضمیر ناخودآگاه و تلپاتی، یک عمق جذاب به داستان اضافه کرده‌اند."

با سلام فک کنم همه نوجوون ها نباید این کتاب بخونن. چون مث خیلی از رمان های عاشقانه از یه عشق افسانه ای صحبت میکنه. در فرهنگ ایرانی عشق وقتی هست که دو نفر بتونن با وجود تمام تعارضات همدیگه رو ببخشن و عاشقانه دوست داشته باشن. برعکس عشق های غربی. و این کتاب ممکنه باعث شه نوجوانی که هنوز وارد مرحله زندگی مشترک نرسیده باشه فک کنه واقعا چنین زندگی وجود داره. ولی متن و روانی کار و غافلگیری نویسنده رو خیلی دوست داشتم و به جز چند صفحه اخر که یه یکم داستان کش دار میشد، ازش لذت بردم.

فقط ی سوال اینا از ۱۲ سالگی مثل زن و شوهر پیش هم بودن واقعا وحشتناکه این فرهنگ تو سنی ک شخصیت بچه هنوز شکل نگرفته باید انواع بلوغ زودرس طی کنه

ایده و خلاقیت نویسنده رو خیلی دوست داشتم✌🏻

یک رمان برای رده سنی نوجوان نیمه اول کتاب خیلی کم کشش بود

کتاب از نظر متن روان است و پرداخت خیلی خوبی دارد اما من سوژه آن را نپسندیدم.

از این همه تایید و تعریف تعجب میکنم. از نظر من خیلی بیخود و حوصله سر بر