نظرات کاربران درباره کتاب پیامبر بی معجزه

کتاب پیامبر بی معجزه داستان روحانی جوانی به اسم سید حمید است که در دهه اول محرم، برای تبلیغ راهی جنوب شرق ایران شده. در یکی از شب‌هایی که با همسرش و ماشین شخصی راهی روستای محل مراسم بودند توسط اشرار منطقه اسیر می‌شوند. داستان به کشمکش روحی سید حمید با خودش، برخوردش با حقیقت وجودش، میزان باورش و در نهایت تکبر نهفته در وجودش روبرو می‌شه و سیر و سلوک غریبی پیدا می‌کنه تا انتهای داستان. داستان ضرب‌آهنگ خوبی داشت، جز فلاش بک‌اولش که کمی گیج کننده بود بقیه روایت، از لحاظ جا به جایی زمانی و ... خوب و خوشخوان بود و اون قدر جذابیت داشت که به راحتی پیش بره. کتاب کم حجمی بود. من نسخه الکترونیک رو خوندم در نتیجه در مورد چاپ و ... نمی تونم نظری بدم. ویرایش اما خوب بود. کتاب جالبیه که فرد رو با منیّتش روبرو می‌کنه و سوالهایی در ذهن و روح ایجاد می‌کنه. البته شاید برای افرادی که کلا اعتقادات مذهبی ندارند جذابیت زیادی نداشته باشه. این کتاب به قلم محمدعلی رکنی نوشته شده و توسط نشر صاد راهی بازار شده.

چقدر جذاب و هیجان‌انگیز بود! حتما توصیه می‌کنم.

کتابی سرشار از حس سرشار از حال خوب سرشار از زیبایی🌸💖

عالی بود

بسیار جذاب و خواندنی بود. انصافا جایزه جلال برازنده چنین کتابی هست.

شروع متفاوت، تعلیق عالی، پایان‌بندی فوق‌العاده. یه کتاب خوب؛ همه‌چی سر جای خودش!

عجب کتابی بود حال کردم❤️

یکی از بهترین کتاب هایی بود که خوندم هم از لحاظ محتوا عالی بود و هم فرم. قلم نویسنده فوق العاده گیراست.

به طرز عجیبی زود تمومش کردم و اصلا از دستم نیفتاد تا به پایان نرسوندم. واقعا قشنگ بود...

کتابیه که من تا مدتها بهش فکر میکردم

جذاب و تاثیر گذار بود. ارزش داشت خوندش

امان از دو صفحه اخر😭

مطالعه‌ش برایم لذّت‌بخش بود. آرامش و چالش و مانع در کتاب، به خوبی استفاده شده بود. روند تغییر و تحوّل شخصیت‌ها در داستان، به شکلی آرام و منطقی پیش می‌رفت، نه ناگهانی و بی‌پشتوانه. داستان در مکان‌های متعدّدی نمی‌گذرد، به ویژه در دو سوم ابتدایی داستان. به شخصه با این نکته مشکلی ندارم و آن را نقص نمی‌دانم؛ ولی ممکن است با سلیقۀ کسانی سازگار نباشد. با آنکه کتابی مذهبی است و از آرمان‌های مذهبی نیز عقب‌نشینی نشده، تلاش نویسنده این است که مفاهیم مذهبی را به نحوی پخته و منطقی به خواننده نشان دهد، نه احساسیِ محض. در پایان داستان، دربارۀ قسم شخصیّت اصلی برای لو ندادن رئیس اشرار، نکته‌ای گفته شده (اگر پیامبر هم بود، به این قسم پایبند می‌ماند) که به نظرم از لحاظ فقهی، محلّ بحث و اشکال می‌تواند باشد.

خب حقیقت اینه که من براساس نظرات کاربرها و کاندیداتوری جلال انتظار بیشتری از کتاب داشتم. داستان کاملا مذهبی هست! یک جاهایی اشاره مستقیم به پیامبر (مثل انتخاب لکیشه ای اسم شخصیت اصلی) و اتفاقاتی مثل انتخاب محل مسجد توسط شتر داره، کتاب خیلی خوب و نفسگیر شروع میشه، اما یهو از اون تب و تاب می افته و با یه کشش خفیف پیش میره ... اینکه واقعا دلیل اسارت مردها چی بوده هیچ وقت مشهص نمیشه، هیچ کجای کتاب حتی به دزدیده شدن طلا یا پول اشاره نشده. اینکه سر دسته اشرار به خاطر یه قسم آزاد بشه اصلا توجیه اخلاقی و منطقی نداره... اون واگویه های سید خوب بود، تغییرات نفسانیش حتی اما حضور حضرت صاحب داخل کار برای من اصلا جالب نبود. و کاش قصه اینطور نوشته نمیشد.... به این سبب که دوست ندارم تو چیزی که در واقعیت رخ نداده، از حضور حضرت مایه گذاشته بشه. انگار با این کار یعنی استفاده از حضرت داخل داستان به کار یک جلوه و قدر روحانی ویژه ای میبخشن که کاذبه... و این قشنگ نیست! به عکس اونجایی که سید از دیدن مورچه های روی کلوچه، نسیم حقیقی از خدا رو تو وجودش حس کرد خیلی بیشتر پسندیدم... در کل اگر بخواهم به کار نمره بدم از ۱۰، نمره ۵.۵ رو میدم.

کتاب بدی نبود اما به نظرم خوب هم نبود تا آخر داستان نمی‌دونستم نویسنده میخواد به مخاطب چی بگه اکثر کتاب مونولوگ بود و گفتگوی حمید با خودش بود که البته جالب بود درکل من از ۵ بهش۲ میدم

معمولی بود.ایده اش خوب بود ولی در مجموع برام جذابیتی نداشت

از تظر من داستان بسیار با شتاب نوشته شده بود، ویراستاری هم که قطعا نیاز داشت. کلیت داستان جالب بود و نسبت به کتاب قبلی نویسنده ( سنگی که نیافتاد) پیشرفت هایی در ایجاد نقاط عطف و تصویرسازی وجود داشت. دیالوگ های زن و شوهری شخصیت اصلی به نظرم لوس و سطحی بود. تصاویر مهیبی در داستان بود که انگار خود نویسنده از شدت درک ان لحظات نتوانسته بود خودش را رها کند و بیشتر بسطش بدهد. مثلا دریده شدن صورت جنازه، مثلا پیدا کردن جنازه زن و شوهر، مثلا لحظه ازادی و دوباره گیرافتادن و مکاشفه اش و ... ولی مثلا همان اول داستان لحظات اسیر شدن خود و زنش را به خوبی بسط داده بود. حمیدک، سید، سید موسی، پدرش... یا من با سرعت کتاب را خواندم و متوجه نشدم یا واقعا سریع می امدند و میرفتند بی اینکه جایی باز کنند در ذهن. قطعا ارزش خواندن دارد .

داستان خوبی بود با اینکه ماجرا قابل حدس زدن بود، اما شخصیت های اصلی داستان به جز سید حمید خوب پرداخته نشده بودند و از لحاظ ویژگی های روانی گنگ بودند.