نظرات کاربران درباره کتاب فلسفه تنهایی

عنوان کتاب، این برداشت را برای من ایجاد کرده بود که کتابی در تایید تنهایی است. در حالیکه چنین نیست و این کتاب از جنبه ها و زوایای گوناگون به بررسی مقوله تنهایی و برخی مقوله های نزدیک به آن مثل «خلوت گزینی» پرداخته است. در مقایسه با کتاب «فلسفه‌ای برای زندگی» که مطالعه کردم، کتاب فلسفه تنهایی انگار که پراکنده تر است و روی مسئله متمرکز نشده. با این حال، اطلاعات مفیدی در این زمینه‌ها می‌دهد: معاشرت، تنهایی، این پیشفرض که آیا واقعاً جوامع مدرن و شبکه های اجتماعی منجر به تنهایی شدند؟ و... هر چند باز اشاره می‌کنم که به نظر می‌رسد نویسنده طرح چندان منسجم و یا هدف و نتیجه گیری مفهومی معینی از نگارش این کتاب نداشته.

لارس اسونسن "تنهایی"را امری ناشی از پذیرفته نشدن در جامعه،ضربه عاطفی خوردن،نداشتن روابط اجتماعی صحیح با مردم میداند ؛او مینویسد آدم تنها همیشه دچار مشکلات روحی_عاطفی مثل افسردگی و اسکیزوفرنی است ،تنهایی شما را با ابعاد پنهانی وجود خودتان آشنا میکند اما هرگز نمیتواند"شخصیت"شما را بسازد ،چرا که هویت پیدا کردن تنها در میان توده مردم و جمعیت اتفاق می افتد . بنابر این تنهایی بار معنایی منفی را همیشه به دوش میکشد ،مردم نسبت به این واژه دردناک بسیار حساس هستند و آنرا معادل " از کار افتادگی"تعبیر میکنند. اما نقطه مقابل تنهایی ،خلوت گزینی است که بسیار از طرف عرفا،اندیشمندان،نویسندگان مورد استقبال قرار گرفته است ،در خلوت گزینی شما خودتان انتخاب میکنید که از مردم فاصله بگیرید تا بیشتر در ابعاد روحی خودتان کند و کاو کنید و ذهنتان تمرکز بیشتری روی مسائل مهم داشته باشد(مثل مراقبه و کارهایی که بودایی ها در چین انجام می دهند تا ذهنشان را از مسائل مادی آزاد کنند) اما تنهایی را شما"انتخاب "نمیکنید بلکه از طرف مردم ؛خانواده ،جامعه به شما تحمیل میشود(جبر) ،در خلوت گزینی شما رنج نمی کشید ولی در تنهایی چرا. در خلوت گزینی در آخر به آرامش فکری میرسید اما در تنهایی خیر.پس بطور کلی میتوانیم بگوییم تنهایی امری منفی و خلوت گزینی امری مثبت است که نویسنده در تمام کتاب به آن اشاره کرده. کتاب بسیار جالبی است.

این ترجمه و ترجمه ی دیگری که از این کتاب در طاقچه هست رو مقایسه کردم و پیشنهاد میکنم این ترجمه رو بخونید چون به مراتب روان تر و شیوا تر هست. درمورد خود کتاب هم باید بگم هنوز هنوز کتاب رو تموم نکردم اما تا به اینجا،واقعا تاثیر گذار بود مثالهایی که اورده میشه در زندگی مون خیلی ملموسه.

چه اتفاق ناخوشایندی که آقای دیهیمی مدیریت پروژه یک مجموعه کتاب را در نشری می‌پذیرند و بعد از مدتی آن پروژه را با ناشر دیگری ادامه می‌دهند و حال می‌بینیم که یک عنوان کتاب را هر دو ناشر در همین مجموعه و با مترجمهای متفاوت چاپ میکنند که بی‌انصافی در حق خواننده است. متاسفانه حتی نام نویسنده در هر دو کتاب یکسان نوشته نشده، در فرمت الکترونیکی، تا به‌سادگی بتوان به صفحه کتاب مشابه رفت

خب فلسفه تنهایی تموم شد! سخت تونستم تمومش کنم چون کتابی نبود که بتونه منُ سمت خودش بکشونه:( ولی وقتی میخوایم در مورد احساسِ مون،حالمون اطلاعات پیدا کنیم یعنی داریم یه قدم سمت رشد بر میداریم و این قابل تقدیره. در مورد تنهایی اینکِه: چرا هست؟ دلیل شکل گرفتن احساس تنهایی مثبت یا منفی بودن این احساس انواع مختلف تنهایی تفاوت تنهایی و احساس تنهایی تفاوت تنهایی با خلوت گریزی رابطه تنهایی با اعتماد به دیگران-اعتماد به نفس-خودبینی و... تاثیر تنهایی بر زندگی مطالب جالبی یاد گرفتم و توصیه میکنم⭐

کتاب بدی نیست. مشکل کتاب اینه که یک مقاله خوب ده صفحه ای تبدیل به یک کتاب شده و من گاهی احساس میکردم که گفتن خیلی از چیزها توی کتاب هیچ لزومی نداره.

کتابی مرگ اور برای افراد تنها. حداقل قابل تامل که بدانیم تنهایی در عین حال که امن است, مرگ آور هم هست

اولین کتابی بود که درباره تنهایی خوندم و شاید نظرم با کسانی که بیشتر خوندن متفاوت باشه ولی از خوندنش لذت بردم و اگر یک جمله ی کتاب تاثیرگذار باشه اینه که:( در خودت فرو شو، اما پیشتر آماده باش که خودت را در آنجا دریابی:احمقانه است که خودت را به دست خودت بسپاری اگر که مهار خودت در دست خودت نیست. آدم در تنهایی هم می تواند راه گم کند همچنان که در مصاحبت و معاشرت دیگری).

برای بسیاری از ما، فلسفه بیشتر همان مفاهیم کلی، انتزاعی و پیچیده‌ای است که کمتر با زندگی روزمره انسان قرن بیست‌ویکمی مرتبط است. به همین خاطر علی‌رغم این‌که فلسفه میان کتاب‌خوان‌ها همواره بسیار مورداحترام و جذاب بوده است، پیچیدگی آن باعث شده که کمتر کسی به سراغ آن رود. از طرفی، بیشتر کتاب‌هایی که به اسم فلسفه در ایران ترجمه شده است نیز به درک ما از آن به عنوان مجموعه‌ای پیچیده، غیر انضمامی و کلی کمک کرده است. این یعنی در ایران به فلسفه کمتر به عنوان چیزی نگریسته شده است که می‌تواند به درک تجربه‌ی ما از پیچیدگی‌های زندگی روزمره کمک کند و مانند آموزگاری فهیم در کنار ما باشد.کمتر صفحاتی از کتاب است که ممکن است خسته‌تان کند. با این حال در بخش‌هایی از کتاب اشاره‌های طولانی و متعدد به نظریات بعضی فیلسوفان و نویسنده‌های دیگر می‌تواند کمی حوصله‌سربر باشد. با این وجود کتاب بسیار خوشخوان با ترجمه‌ای درخشان است. همان طور که نویسنده پیشگفتار را با این جمله آغاز می کند که «هر آن‌چه گمان می‌بردم درباره تنهایی می‌دانم، خلاف از آب در آمد.»؛ کتاب می‌تواند بسیاری از پیش‌فرض‌های شما را درباره تنهایی تحت تاثیر قرار دهد. این کتاب با قدرت به پیش‌فرض‌های شما در مورد تنهایی حمله می‌کند و باید گفت تا اندازه زیادی موفق می‌شود «تنهایی» را برای شما باز تعریف کند. نویسنده، پرداختن به مسئله تنهایی را از این نظر مهم و حیاتی می‌داند که می‌تواند بر زندگی فرد اثرات بسیار زیان‌باری داشته باشد. تنهایی می‌تواند فرد را تا آستانه‌ی نابودی پیش ببرد و سلامت جسم و روان او را تهدید کند. با این حال نویسنده به این باور است که بخشی از فراگیری پرداختن به مضامین تنهایی در دنیای امروز بیشتر یک بازی رسانه‌ای و عامه‌پسند است. او همچنین معتقد است بنا بر تحقیقات علمی و تجربی انجام‌شده، هیچ نشانه‌ای مبنی بر این‌که انسان امروز تنهاتر از گذشته است، وجود ندارد و ما با چیزی مثل «اپیدمی تنهایی» یا «عصر تنهایی» مواجه نیستیم. به این ترتیب بحث نویسنده در مورد تنهایی پیرامون کشف این پرسش‌ها می‌گردد که معنای واقعی تنهایی چیست، چه کسانی گرفتار تنهایی می‌شوند و احساس تنهایی می‌کنند و چگونه افراد و اجتماع می‌توانند به درکی متوازن و دقیق از تنهایی برسند.این تنهایی، تنهاییِ خود ما است و ما باید یاد بگیریم که علاوه بر ارتباط با دیگران، به خودمان متکی باشیم و انتظارات خود را از زندگی اجتماعی و اطرافیان مدیریت کنیم

فلسفه تنهایی لارس اسونسن نه در توصیف تنهایی است نه آن را می ستاید ؛ بلکه می کوشد با تکیه بر تجربیات عینی در دل تاریخ راهی را برای مخاطب خود باز کند که بتواند با تنهایی خود سازش کند.

تنها مسئله‌ای که لذت خواندن این کتاب را در من کم کرد، اشتباهات ویرایشی _مخصوصا مِ به جای ِ _ بود.

کتاب خوب و مفیدیه.اطلاعات خوبی میده و از نتیجه ی پژوهشها بهره برده. ترجمه ش نسبتا خوبه ولی بعضی جاها گیرا نیست. خوندنشو توصیه میکنم

اونقدا ک تعریف میکردن منو نگرف.حرف زیادی برا گفتن نداش.بیشتر حرفاش تکراریه.ممنون از طاقچه عزیز

لذت بردم از خواندنش. با لایه‌های جدیدی از ذهن و روح انسان آشنا شدم.

همونجوری که از اسم کتاب مشخصه، دربارهٔ مسئله تنهایی صحبت میکنه. نویسنده با رویکرد انسان‌شناسی مدرن به مسئله تنهایی انسان (مخصوصا انسان مدرن) می‌پردازه. کتاب در کنار مسئله تنهایی، به موضوعات مرتبطی مثل دوستی، عشق، خودکشی و... در نسبت با تنهایی هم می‌پردازه. مطالعه این کتاب رو به کتاب‌دوستان و کسانی که احساس می‌کنند روابط اجتماعیشون راضی‌کننده نیست پیشنهاد می‌کنم.

الان کتاب رو تموم کردم و اومدم که نظر بدم یک نکته بهم الهام شد که بگم اونم اینکه بنظرم اگر احساس کردین که علاقمند یا کششی پیدا کردین که یک کتاب رو بخونید سعی کنید فارغ از نظرات بقیه بخونید چون ممکن مطالب پاسخ سوالات ذهنی شما باشه و برای فرد دیگه اصلا باتوجه به شرایط زندگیش و اهدافش جذاب نباشه، منظورم ابنه که به ندای قلب تون بیشتر از نظرات بقیه گوش کنید. یک جمله زیبا از این کتاب : (( رضایت ما باید منحصرا در گرو خودمان باشد )) رامین مصطفوی

یکم کتاب حالت گسیخته داره... یادآوری مطالبی که خونده میشه واقعا دشواره...ولی به نظرم بسیار کتاب کاربردی هست. تنهایی و مفاهیمش ابعاد زندگی فردی و اجتماعی ما رو تخت تاثیر میگذاره. من هنوز کتاب رو تموم نکردم همین الان بخش عشق،دوستی و هویت رو خوندم و به نظرم دوباره باید این رو بخونم، خیلی دید خوبی نسبت به روابط دوستی و بخصوص رابطه عاشقانه فرد میده. کتاب پر از رفرنس هست که خب اعتبار حرف های نویسنده رو بالا می بره.

خیلی گرونه با اینکه مجازی هست بهتره یه نظارتی رو قیمت کتابا انجام بشه

همه ما تنهاییم. اینکه چرا احساس تنهایی میکنیم و این احساس خوب است یا بد, از چه زمانی انسانها احساس تنهایی کردند و چگونه و با چه روشهایی با آن برخورد کردند, چگونه میتوانیم حس تنهایی مان را بهتر بشناسیم و با آن کنار بیاییم, و حرفها و بحثهای بسیار جالب و جذاب دیگر را میتوان در این کتاب پیدا کرد. توصیه میکنم در اولین فرصت این کتاب را با ترجمه خوب و روان جناب دیهیمی و از انتشارات خوب نشر نو بخوانید و از خواندنش لذت ببرید.

حال خوب کن خیلی عالیه