نظرات کاربران درباره کتاب فصل پنجم عاشقانه هایم
۳٫۸
(۱۷۴)
mahsa
عقیق دختری ۳۰ سالهای است که گذشتهای دردناک و پررنجی دارد.
خودش را بابت مرگ پدرش سرزنش میکند و سعی دارد جبران کند؛ محبت زیادی به خواهر و برادرانش میکند و گوش به فرمانشان است اما آنها درکی از محبت او ندارند.
او سعی دارد گذشته را فراموش کند و برای خودش زندگی کند اما با اتفاقاتی که میافتد زندگیش به ماجراها، تلخی و شیرینیهای زیادی کشیده میشود.
فصل پنجم عاشقانههایم رمانی عاشقانه_ اجتماعی است که تعلیق بالایی دارد. داستان در زمان حال بیان میشود و یک فلش بک به گذشته دارد و خواننده گمراه نمیشود.
قلم نویسنده روان و جذاب است؛ خواننده با خواندن صفحات ابتدایی جذب داستان میشود.
اطناب و اضافه گویی ندارد و شخصیت سازی ملموس و باورپذیر است. رشد شخصیت عقیق به راحتی دیده میشود.
فضا سازی به درستی انجام شده و دلنشین است. نویسنده در این کتاب از سدسازی و چالشهایی که در آن است، زمینخواری و پولشویی میگوید؛ اطلاعات دقیق و مفیدی در این باره میدهد و کاملا مشخص است بر تمام نوشتهها تسلط دارد
farad98
کتاب های خانوم ایمانی رو دوست دارم.اگر طرفدار رمان های عامه پسند ایرانی هستید حتما این نویسنده رو امتحان کنید.
mahdi_yar
آنکه به دل اسیرمش
در دل و جان پذیرمش
گر چه گذشت عمر من
باز ز سر بگیرمش
#مولانا
.
در مورد قلم خانم ایمانی،بسی روان و راحت مینویسند. سوژه ی رمان هم اگرچه خیلی خاص نبود اما جذاب بود و جذاب تر هم بیان شده بود و هرچه داستان جلوتر رفت این جذابیت سوژه زیادتر شد و کشش متن هم بیشتر. مدتها بود سراغ این دست رمانها نرفته بودم اما این رمان واقعا خوب و دوست داشتنی بود. در کنار همه ی اینها آموزنده بود و همه چیز را به اندازه داشت. عاشقانه های داستان حس افراط و دلزدگی را منتقل نمیکردند. داستان در بطن یک خانواده شلوغ و ساده و معمولی اما دوست داشتنی شکل گرفته بود و از نظر بنده یک امتیاز مثبت رمان بود که برخلاف رمان های هم ردیف خودش از یک سوژه با ارتباطات کم و محدود و خانواده ای از هم پاشیده یا بالعکس سوژه ای با خانواده هایی خیلی رویایی و سمبلیک و بدون هیچ گونه تنش استفاده نکرده بود و افراد همین خانواده معمولی داخل رمان هم مشکلات خودشان را هم داشتند. یه نکته ای هم قبل از خوندن در نظر داشته باشید که اگر اوایل رمان براتون کسل کننده و نامفهوم بود کمی صبوری به خرج بدید قطعا براتون جذاب خواهد شد.
.
.
سعدی،چو اسیر عشق ماندی؛
تدبیر تو چیست؟
ترک تدبیر...
Maryam Amini
با توجه به این که رمان های قبلی ایشون خونده بودم با خیال راحت شروع کردم گرچه یکی دو مورد ابهام وجود داشت اما در کل رمان خوبی بود
samira70
با اینکه این رمان رو آنلاین خونده بودم ولی بعد از چاپ هم دوباره خوندمش. کلا عاشقانه بسیار زیبا و لطیف این داستان باعث شده بعنوان یکی از ماندگارترین رمانهای عاشقانه ایرانی تو ذهنم ثبت بشه. تم معماگونه داستان درکنار شخصیت پردازی منطقی و نثر روان و ساده این رمان رو جذابتر کرده. کلا خانم ایمانی یکی از نویسنده های مورد علاقم هستن ک همیشه دنبالشون میکنم.
ابر سپید
داستان پردازی عالی،، فراز و فرود مناسب،، اطلاعات جامع در حیطه موضوع داستان..
Leila
به نظر منم کتاب واقعا قشنگیه.
فضیلت
بنظرم کتاب داستان پردازی و متن پر کششی داشت. همه چیز به اندازه بود. من که لذت بردم
Mono
نمیدونم نویسندهی این رمان چند سالشه اما این رو میدونم که احتمالا دیدگاه یه انسان پخته رو نداره.
اوایل کتاب واقعا کنجکاو بودم که دلیل فداکاریهای مضحک عقیق رو بدونم و با اینکه اصلا درکش نکردم، پای تفاوتی که با این کارکتر دارم گذاشتمش و ازش چشمپوشی کردم. اما...
اما بقیهی داستان اصلا تو کَتم نمیره! یه پدر و مادر چهطور میتونن اجازه بدن دخترشون با اشتباهات احمقانه زندگیش رو نابود کنه و اصلا چهطور به دختری که حتا توان دفاع از خودش رو در برابر چندتا حرف نداره، تا این حد اعتماد میکنن که همهچیز رو بهعهدهی خودش بذارن و حتا نصیحتش هم نکنن؟!
از طرف دیگه چهطور امکان داره کارکتر امین که تو هجدهسالگی اونقدر عاقل، دوستداشتنی و بالغ پرداخته شده، توی بیستوهشتسالگی (اگه درست یادم مونده باشه) اینقدر بچگانه رفتار کنه؟ اونم در صورتی که چند سال خارج از کشور تنها زندگی کرده...
خود عقیق هم که بعد از ده سال و توی سن سیسالگی هنوز همون دختر ساده، بیتجربه و احمق بود که این وسط خانم مارپل هم شده بود!
دو ستاره دادم چون کمی از بقیهی رمانهای عامهپسند بهتر نوشته شده و حداقل کلیشههای مسخره و مزخرفشون رو نداره.
(7)
تسنيم
با عرض تشکر از نویسنده محترم
کتاب داستان خوبیه...واقعا آدمو می کشونه...ارزش یکبار خوندن رو که حتما داره....
♥️♥️خطر لو رفتن داستان:
چیزی که در کل طول داستان آدمو عذاب میده مذبذب بودن شخصیت داستانه...شخصیتی که یک شخصیت نیست،هزار شخصیته...تکلیفش با خودش معلوم نیست...قبلا چی میخواسته؟الان چی میخواد؟...وقتی جوان بود چرا امین رو پس زد؟الان که چندین سال گذشته چرا امین رو پس میزنه و چرا میخوادش...همه اش آدم سر در گمه...
masi1360
کتاب خوبی بود ولی بعضی جاها اضافه گویی هایی در مورد سد سازی و ... که خواننده رو خسته میکرد
Fariba Adineh
من کاملا برعکس شما فکر می کنم. بر حسب تصادف داستان رو در تیر و مرداد ۱۴۰۰ خوندم ایامی که تشنگی نفس خوزستان رو به شماره انداخته و همه در اثر همین نوع سد سازی و مخصوصا سد گتوند که به درستی در این داستان بهش اشاره شده بود اتفاق افتاده . به نظر من اتفاقا همین اشاراته که داستان رو از حد یک رمان کاملا عاشقانه به رمانی اجتماعی تبدیل میکنه
کاربر ۱۹۰۶۲۲۳
اشاره ای بکنید که داستان پلیسی هم میشه و بخش جنایی پلیسیش خیلی هم داستان رو درگیر خودش میکنه
و کسی که به رمان پلیسی و جاسوسی علاقه نداشته باشه واقعا این رمان از یه جاهایی شدیدا حوصله سر بر میشه من یک دهم از رمان مونده بود ولی دیگه ولش کردم خسته کننده شده بود
عالی بود
خیلی بیخودی داستان رو به چالش کشیده بود و آخر داستان خیلی بیخودی تموم شد
zhr.znat
زیاد نمی شه باهاش ارتباط گرفت... شخصیت ها یه جور سردی ان، مخصوصا دختر داستان که زیادی احمق و تو سری خوره...
کاربر ۱۱۳۸۹۶۱
این کتاب خیلی شبیه دالان بهشت نوشته شده ولی باز از جذابیت و گیرایی قلم نویسنده کم نشده خیلی خوب در مورد فساد اقتصادی شرح داده شده که داستان رو متفاوت کرده در کل خوب بود
fatemeh
داستان دختری به اسم عقیق با گذشتهای پر از فراز و نشیب که با اتفاقاتی که افتاده، خودش رو مسبب مرگ پدرش میدونه و سعی داره با وقف کردن زندگیش برای خواهرا و برادراش کمی جبران کنه و...
ژانر داستان عاشقانه، معمایی، اجتماعی بود متن کتاب خیلی روان و خوشخوان بود. فضاسازی ها به درستی و خیلی قوی انجام شده بود.
قلم نویسنده هم قوی و خوب بود.
کتاب دارای اطناب بود و بعضی جاها خیلی به جزئیات و یا دیالوگ های ساده و روزمره که نیازی به بودنش نبود پرداخته شده بود اما قلم نویسنده طوری بود که حس خستگی از این بابت رو به مخاطب نده. چیز دیگه ای که دوست داشتم هم این بود که راجع به موضوع داستان به خوبی تحقیق شده بود و نویسنده تسلط خوبی در زمینه سد سازی و چنین مشکلاتی داشت.
Farzan
نپسندیدم
موضوع واحدی نداشت از هر دری صحبت شده،غرور و تعصب و کینه و سنت و مذهب و مدرنیته
جالب نبود پیشنهاد نمیکنم😐
ZahAh
راستش خلاصه نوشتن برای این داستان کار سختیه. چون موضوعات متفاوت بدون اینکه با هم موازی باشند پیش رفته بود و من نمی دونم خط سیر اصلی داستان دقیقا چی بود. داستان با دیدار دوباره عقیق و امین شروع میشه البته نه همون اول باید کمی صبور باشید. بعد از اون یه فلش بک بزرگی این وسط هست که توضیح میده چرا این دو تا از هم جدا شدند و بعد که به زمان حال برمی گرده و قضیه سدسازی شروع میشه. شخصیت عقیق مدام در حال تغییر بود و معلوم نبود دقیقا چی می خواد؟ من نتونستم بفهمم منطق ذهنیش چیه. در مورد فلش بک هم یه سری چیزها رو خیلی جزیی توضیح داده بود و یه سری چیزها که مهم بودن. مثل علت جدایی عقیق و امین فقط در یه پاراگراف توضیح داده شده بود. اگه دنبال داستان سرگرم کننده می گردید رمان خوبیه اما اگه کتابخوان حرفه ای باشید تضادهای داستان اعصاب خوردکن میشه.
سارا محمدپور
من خیلی وقت پیش این کتابو خوندم اون زمان که نودوهشتیا و نگاه دانلود و .. رو بورس بود . چقدر به دلم چسبید .. چقدر منو یاد گذشته ها انداخت . در بطنش به مسائلی میپرداخت که هنوزم که هنوزه برای خیلیا غیر قابل قبوله ..
صحرا
خوب بود
" یک تکه تنهایی "
این رمان رو سال ها پیش خوندم
فضا سازی و شخصیت پردازی خوب بود
گاهی اوقات ریتم کند میشد اما هنوز بعد چندین سال اون حس لطیف رو میتونم لمس کنم.
حجم
۴۸۲٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۶۳۸ صفحه
حجم
۴۸۲٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۶۳۸ صفحه
قیمت:
۵۵,۰۰۰
۱۶,۵۰۰۷۰%
تومان