نظرات کاربران درباره کتاب آزمایش زخم

اینکه در امان باشم اومدم اینجا. برای حفاظت از خودم به اینجا فرار کردم. اما هنوز میترسم. احساس امنیت نمیکنم. همیشه زیر نظرم. توسط مردها. نمیتونم چیزی بخورم. بخوابم. اونها همیشه دارن ما رو کنترل میکنند، بدون اطلاع، میان تو اتاقمون، میرن سروقت وسایلمون. هیچ حریمی نداریم. زنها گریه میکنن، درحالیکه فریاد میزنن میکشنشون بیرون. کجا می برنشون؟ چه اتفاقی‌ براشون میافته؟ بقیهمون هم پشت درهای بسته می مونیم. وحشتزده. تو برزخ. تو زندان. ما تو زندانیم. ولی هیچ کار اشتباهی‌ انجام ندادیم. من به هیچ کسی صدمه نزدم، کسی‌ رو نکشتم، به کسی‌ تجاوز نکردم، قتل نکردم. فقط فرار کردم. اومدم اینجا که در امان باشم. اما زندانی شدم. اینجا هم منو زندانی کردن. باورم نمیشه اینجا انگلستانه.