نظرات کاربران درباره کتاب پسری با ۳۵ کیلو امید

کتاب زیباییه! و همچنین دوست‌داشتنی :) داستان کوتاهی درباره‌ی پسری به نام گرگوآر.. پسری با دستانی توانمند و ذهنی خلاق. پسری فوق‌العاده، و متنفر از مدرسه! بعضی از صحبتا و حرفایی که توش ردوبدل میشن، عجیب به دل می‌شینن.. ~در زندگی، همیشه غمگین بودن، از شاد بودن آسان تر است، ولی من اصلا از آدم هایی خوشم نمی آید که آسان ترین راه را انتخاب می کنند. تو را به خدا شاد باش و برای آن که شاد شوی، هر کاری از دستت بر می آید، انجام بده...~ *باتوجه به قیمت و حجم کتاب، مطالعه از بی‌نهایت توصیه میشه! :)💙

عالیه☘️🌼

دوست من، این را از من قبول کن: در زندگی همیشه غمگین بودن از شاد بودن آسان‌تر است.. ولی من اصلا از آدم‌هایی خوشم نمی‌آید که آسان‌ترین راه را انتخاب می‌کنند. تو را به خدا شاد باش! و برای آن که شاد شوی ، هر کاری از دستت برمی‌آید ، بکن ! متن از کتاب بود من با ترجمه آتوسا صالحی خوندمش. خیلی کتابش رو دوست داشتم.

فوق‌العاده بود. تاثیر گذار بود و حرف‌هایی رو می‌زد که خیلی از بچه ها می‌خوان بزنن. خیلی‌خوبه که می‌گفت باید به علاقه توجه کنیم، باید سعی کنیم شاد باشیم؛ با تمام وجودمون و در کل کتابی بود سرشار از امید.

عالیه خیلی تاثیر گزاره . من در یک برنامه ی دیگه مطالعه کردم و فوق العاده بود 😍💙💙

۳۵ کیلو امیدواری، اثر آنا گاوالدا، درباره پسری به نام توتو گرگوری است که در دوران تحصیل خود در مدرسه، با شکست هایی مواجه میشود. و خود نیز راوی این ماجراهاست. شاید در نگاه اول، توتو را پسری عقب مانده فرض کرد که هیچ کاری نمیتواند انجام دهد و نمیتواند به خوبی درس را متوجه شود؛ اما با خواندن حرف های این پسر، و گاهی هم نشستن پای درد و دل هایش در داستان، به هوش و نبوغ خاص این پسر پی میبریم، نبوغی خاص که هیچگاه در بچه های معمولی و یا حتی یک انسان بالغ معمولی هم دیده نمیشود! برای همین هم، انسان های معمولی اورا درک نمیکنند چون طرز فکرشان تز حد معمولی خارج نمیشود!اما تنها نیاز است که اطرافیانش او را کشف کنند تا بتوانند اورا در جایگاهی که قرار دارد، باور کنند. در واقع، زاویه دید بچه هایی مانندتوتو به دنیا، متمایز از دیگر دید هاست! خیلی از اوقات، پدر و مادر فرد، میتوانند نقش حامی را برای فرزندشان ایفا کنند؛ اما در زندگی توتو، این قضیه کاملا نتیجه عکس میدهد. چرا که پدر و مادر او در زندگی مشترک خود با سردی روابط مواجه شده اند و همین امر هم موجب شده است که توتو را همیشه بخاطر اوضاع درسی اش مذمت کنند. با همه این ها، خیلی از افراد، در سختی های خود، به یک چیزی تکیه میکنند. حال این تکیه گاه نیروی درونی فرد باشد و یا چیزی در بیرون فرد. باید بگویم در پسرک داستان ما، فردی از بیرون او را تشویق و حمایت میکند و آن فرد هم، لئو، پدربزرگ اوست. به نظر من، نویسنده داستان در این سعی داشته که واقعیت زندگی خیلی از نوجوان های جامعه را در قالب داستان بیان کند. به خصوص که با قرار دادن شخصیت اول داستان به عنوان راوی، ماجرا را برای خواننده ملموس تر و نزدیک تر میکند و همین امر هم یعنی ایجاد کشش در داستان. اکنون، میتوان با خواندن این داستان، فهمید که یک نوجوان، تمام مسائل موجود در اطرافش را چگونه حل میکند و با تنش های ذهنی اش، چگونه مقابله میکند...؟ پ. ن: اگر جوونید و به کتابای نوجوان علاقه دارین و یا تعامل با نوجوون ها رو دوست دارین، پیشنهاد میدم کتاب رو بخونین😊🌼

شخصیت داستان من رو یاد هولدن کافیلد تو ناطور دشت انداخت، به خاطر اخلاق های متفاوتش و تنفرش از مدرسه. داستان هم کوتاه و جذاب بود. طوری هست که هر کسی توی سنین ۱۲ تا ۱۶ قطعا باهاش به راحتی ارتباط می‌گیره. پیشنهاد می‌شه.

معرفی: درباره ی پسری هستش که فقط ۳۵ کیلو امید داره اما با این حال به توانایی هاش باور داره... نقد: کتاب خوبی بود با اینکه من من رئال دوست ندارم اما با خوندن این کتاب انرژی گرفتم پایانش خیلی خوبه

کتاب خوبی بود در حین مکالمه جمله های دلنشینی داشت پسری که ذهن خلاق و دست های توانمندی داره اما در مباحث مدرسه تعریفی نداره! از مدرسه متنفره و یه پدر بزرگ بی نظیر داره که رابطه خیلی قشنگی بینشونه.. خیلی ها شاید اینطور باشن در ریاضی و شعر و..قوی نباشن بجاش در اختراع کردن و کارهای فنی عالی باشن.. کاش هر استعدادی به موقعش شکوفا بشه:) ارزش یه بار خوندنو داره این کتاب هر چند انتظار بیشتری داشتم :))♡

من از نشر افق نسخه چاپیه کتاب رو خوندم📚 از کتاب لذت بردم و میشه گفت حس گرگوری رو درک می‌کردم اون ترجیح می‌داد چیز بسازه تا چیز یاد بگیره کتاب قشنگی بود و حتما پیشنهاد می‌دم😇👍

خیلی جالب و تاثیر گذار بود 👌🌱 پیشنهاد میدم حتما بخونید .

گریگوری پسر بچه کلاس ششمی از مدرسه متنفره و همه فکر میکنن اون به پسر بچه شره اون دوبار مردود شده وحتی یه بار اخراج شده مادر پدرش اونو به دکتر میبرن دکترم میگه گریگوری تمرکز نداره اما مشکل گریگوری اینکه امیدی برای مدرسه رفتن نداره ..... خیلی قشنگه 💛😊

خیلی خوشم اومد. یک روزه تموم شد و دقیقا حرف دل خیلی ها رو زده بود(البته خودم اینطوری نیستم ولی دوست هم کم ندارم که اینطوری بوده 😂🙂)

عالی🍀،خلاصه ی کتاب: پسری با ۳۵ کیلو امید😁💯

خیلی زیبا بود 🌷💕

خیلی دوست داشتنی بود🥺💙 پر از حس امید...🎈

بحث دیدن تفاوت های فردی در مدرسه می‌تونه به بعضی از شاگردها خیلی کمک کنه , بچه‌های که شبیه بقیه فکر نمی‌کنند و باید با شیوه دیگری به آنها انگیزه بدهیم و کمک کنیم تا خودشان راه شان را پیدا می‌کنند. این کتاب را خیلی خوب هست معلم ها بخوانند.

عالیییی💛🦋

داستان کوتاه و دلنشینی بود درمورد پسربچه ای که از مدرسه متنفره ولی درکارهای فنی مهارت ویژه ای داره. چالش هایی که با خانواده در سنین مدرسه داره و حمایت پدربزرگی مهربان در این مسیر به زیبایی توصیف شده. پایان داستان اگرچه قابل حدس و تکراریه ولی انقدر زیبا نوشته که اشک تو چشام حلقه زد‌. می ارزه برای یک ساعت وقت گذاشتن و عوض شدن حال و هواتون.. لذا توصیه میکنم:)

سلام کتاب روان و جالبی بود قسمت زیادی از کتاب مربوط به فرهنگ اروپاست. امّا موضوع کتاب جالب بود و مسئله نوجوانانی رو مطرح می کرد که در بسیاری از کشورهای دنیا مبتلاء هستند.