نظرات کاربران درباره کتاب دختر انار

آخه یه کتاب چقدر میتونه قشنگ باشه😮😕❤️ یه ماجرای فوق العاده که از خوندنش سیر نمیشی🌵🍒🍭 انقدر جذاب بود که حتی نتونستم موقع غذا خوردن کنار بذارمش😅🐿️ قطعا یکی از بهترین کتاب های پرتقال هست📚🐥

بی نظیر بود... موضوعش مثل منم ملاله بود و درباره ی دختری به نام اَمَل که با همین مشکلات دست و پنجه نرم می کرد... حتما مطالعه کنید.

لطفاً این رو توی طاقچه بی نهایت بذارید

هر چقدر بگم کمه😍 عالی بود❤ مخصوص کسانی که رئال دوست دارن🥺😍 به همه ی پرتقالیا پیشنهاد میکنم☁️🥂

عالی بود یک دختر حتما باید این کتاب رو حداقل یک بار بخونه.

عاشقشم ۱۰۰ بار هم بخونم برام تازه است البته من نسخه چاپی رو دارم ولی عالیه😍😍😍😍🥰🥰🥰🥰

خیلی کتاب قشنگی هست واقعا ادم با خوندن این کتاب میره تو حس و امل شخصیت اصلی داستان ملاله هست یکم یعنی بعضی از مشکلات اش با ملاله مشترک هست امل

این کتاب درمورد جسور بودن و شجاعت دختری به نام اَمَل رو نشون میده که تصمیم میگیره .......... بگذارید از اول داستان نقل کنم ........ مردی که تمام آن اهالی از آن میترسند جواد صاحب است مردی که حرف او باید حرف کل اهالی باشد تا اینکه روزی دختری به نام اَمَل با اناری که در دست دارد از خیابان رد میشود ، ناگهان ماشین جواد صاحب به امل برخورد میکند ، امل حالش خوب است ماشین آرام به او خورد ، ولی به هر حال ماشین به امل خورده بود وکف دستان و زانو های امل خونی است چون بد جوری به زمین ساییده شده بود ، جواد صاحب پیاده میشود و از امل حالش را میپرسد و امل میگوید خوب است . جواد صاحب از امل میخواهد انارش را به او بدهد اما ....اما .... امل با پرخاشگری می گوید : با ماشینت ‌به من میزنی و بعد میخوای از من چیزی بگیری ؟ جوادصاحب با قیافه ای خشمگین به ماشین می رود . اما روح امل خبر نداشت که باچه کسی پرخاشگری میکند. از نظر او آن مرد یک مرد عادی بود اما فردا صبح در خانه را میزنند .................این رمان از اون رمان هایی بود که نمیتونی زمین بگذاری ! حتما حتما پیشنهاد میکنم ، این رمان جذاب را بخوانید

واقعا کتاب عالی هست من خود کتاب رو دارم و لذت خوندش از نسخه الکترونیک بیشتره خیلیییییییی عالی حتما بخونید

با صراحت میتونم بگم جزو بهترین ها بود🙂♥️ انقدر قشنگ شجاعت دختران محدود شده سرزمین ها رو توصیف کرده بود که نمیدونم چی بگم:) چقدر زیبا توصیف کرد دختران سرزمین ما رو که با وجود دست و پنجه نرم کردن با مشکلات و محدودیت ها باز هم قد علم می کنند و رویا می پردازند و شجاعت به خرج میدن:}

یکی از بهترین کتابهایی که خوندم بود . از خوندنش لذت بردم.

داستانش در روستایی در پاکستان اتفاق می افتاد،امل،زندگی سخت ولی خوبی در کنار خواهراش و پدر و مادرش داره،ولی سر قضیه ای ناعادلانه،مجبور میشه از رویاهاش دست بشوره،کتاب از همه نظر قشنگ و گیرایی بود و درباره ی امید بود،ولی ترجمه چندان تعریفی نداشت.

خیلی خیلی قشنگ بود و توصیفاتش از احساسات شخصیت ها انقد خوب بود که من هم زمان اون احساسات رو تجربه میکردم 💚🌱

کتاب بسیار قشنگی بود🙂 کمی در توصیف شخصیت ها ضعیف بود نویسنده ولی توصیف مکانیش فوق العاده بود و قشنگ میتونستم اون بازار پر از ادویه و اون عمارت بزرگ رو با جون و دل حس کنم در عین سادگیش خیلی واسم شیرین و غمگین بود و خیلی دوسش داشتم واقعا ارزش یکبار خوندن رو داشت🙂👌

من ۹ سالمه میتونم بخونم

این کتاب حسی رو به ما میده که بخوایم آینده مونو بسازیم و در هر شرایطی حتی سخت تسلیم و نا امید نشویم 😍😍🫠 این کتاب احساسی و بسیار موثر هست بهتون پیشنهاد میکنم برای دختر هایی که نا امیدی هم امیدواری میاره عالیه❤️❤️❤️

سلام یکی از بهترین رمان هایی که خوندم بود الان فصل 31 هستم هم گریه داشت هم خنده با تمام جزئیات توصیف شده بود و کاملا قابل تصور بود. یک کلام (معرکه)

زیبا بود و غم انگیز ... موقع خوندن ، توی دنیاش غرق شده بودم این کتاب بهم معنی خوشبختی و یادآوری کرد

به خاطر‌ندادن‌یه انار چه ‌ها که نکشید

تا اواسط داستان کشش خوبی داشت ولی از یک جایی به بعد افت کرد. در کل ارزش یکبار خوندن رو داره