نظرات درباره کتاب هیچ‌کس مثل تو مال این‌جا نیست و نقد و بررسی خوانندگان | طاقچه
تصویر جلد کتاب هیچ‌کس مثل تو مال این‌جا نیست

نظرات کاربران درباره کتاب هیچ‌کس مثل تو مال این‌جا نیست

انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۳.۵از ۱۲ رأی
۳٫۵
(۱۲)
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
میراندا جولای استعداد غریبی دارد در این‌که واقعیت را از جزئیات سوررئال زندگی روزمره بیرون بکشد. هنر ِاو در آمیختن خیال و واقعیت و برملا کردن اسرار درونی هر انسانی است که در خلوتش شاید به زیباترین یا شاید هم خطرناک‌ترین چیزها فکر می‌کند. کتاب ۸۸ صفحه بیشتر ندارد اما خواندن آن بیش از این‌ها طول می‌کشد. اما انگار هر داستان را باید دو بار یا شاید هم بیشتر بخوانم تا از سروته ماجرا سر دربیاورم. نه‌این‌که کتاب سخت‌خوانی باشد، بحث بر سر رؤیاپردازی شخصیت‌هاست. گاهی آن‌قدر زیاد می‌شود که خواننده سر درنمی‌آورد که خیال است یا واقعیت. بنابراین مدام در جست‌وجوی سرنخ‌هایی در داستان‌ها هستیم و این باعث می‌شود اصلاً از خواندنش خسته نشویم. پس گول ظاهر کم‌حجمش را نخورید، ممکن است یکی دو روز کامل درگیرتان کند. اما از همه‌ی این‌ها بدتر زمانی است که کتاب بالاخره تمام می‌شود، می‌روی با کلی جست‌وجو یک نقد انگلیسی پیدا می‌کنی تا شاید بتوانی جاهایی را که برایت کمی گنگ بوده بهتر درک کنی، اما متوجه می‌شوی که این کتاب در اصل ۱۶ داستان داشته!😐 حالا چه بوده آن نُه داستان دیگر که امکان ترجمه و چاپش فراهم نشده؟ 🧐گرچه همین هفت داستان هم برای تحسین نویسنده کافی است. اما بهتر بود در مقدمه‌ی بسیار خوبِ مترجم اشاره‌ای هم به این موضوع می‌شد. 😅 وقتی پای واژه‌ی سوررئال درمیان باشد، بلافاصله این سؤال مطرح می‌شود که قرار است با چه حجمی از رؤیاپردازی روبه‌رو شویم؟🧐 باید گفت که میراندا جولای در نوشتن هر یک از داستان‌ها سه اصل مکتب سوررئالیسم را خیلی خوب رعایت کرده است: تخیل، هزل و دیوانگی. داستان‌ها هیچ ارتباطی به هم ندارند؛ از رابطه‌ی شکست‌خورده‌ی یک زن و مرد گرفته تا پاک کردن ماه‌گرفتگیِ روی صورت یک شخص. راوی‌ها اغلب اول‌شخص هستند، زن و مردی با سن‌وسالی متفاوت. اما وجه مشترکی میان تمام شخصیت‌ها وجود دارد: آدم‌های داستان‌های هیچ‌کس مثل تو مال اینجا نیست ناامیدند،💔البته این ناامیدی از سرنخ‌های داستان‌ها مشخص می‌شود.چیزی که در بیشتر داستان‌ها مشهود است، نوعی سردی یا ازهم‌پاشیدگی روابط میان زن و مردِ داستان‌ها است. اما سعی می‌کنند دل‌شان را به چیزی خوش کنند. اوج تخیل نویسنده در داستان آخر، «ماه‌گرفتگی» است. انگار می‌خواهد مخاطبش را در یک خلسه‌ای فرو ببرد و موفق هم می‌شود🙂 در آخر نویسنده انگار خیلی خوب توانسته به لایه‌های درونی انسان‌ها نفوذ کند و پرده از تخیلات‌شان بردارد. و این همان چیزی است که مترجم در مقدمه‌ی کتاب به‌زیبایی به آن اشاره کرده است: «شخصیت‌های داستان -زن و مرد و پیر و جوان-بسیار به هم شبیه است. هیچ‌کس مثل آن‌ها مال اینجا نیست.»☺🌷
غریو دیو توفان
فضایی داشت که آدم می‌تونست آزادانه با داستان همراه بشه و ارتباط برقرار کنه.
mari
فاقد محتوا.

حجم

۵۶٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۷

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

حجم

۵۶٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۷

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

قیمت:
۲۱,۰۰۰
۱۰,۵۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد