نظرات کاربران درباره کتاب حواسم بهت هست

کتاب توصیفات اضافه ای داشت که کمی ریتم داستان رو کند کرده بود و من خودم همه این توضیحات اضافه رو رد کردم. دوم اینکه به نظرم اینجوری کتاب نوشتن آسونه. اول کتاب یه معما مطرح می کنی (در این کتاب گم شدن آنا) بعد در اخر کتاب بر اثر یک اتفاق و تصادف معما رو حل می کنی و مجرم رو کسی معرفی می کنی که خواننده غافلگیر بشه بعد هم یه دلیل آبکی برای این کار مجرم می سازی. به همین راحتی. درسته در انتهای داستان غافلگیری می شوید اما این غافلگیری خیلی دلچسب نیست.

یک قتل اتفاق می‌افته و چهار راوی ازش حرف میزنن. بعضی جاها حوصله سربر میشه و حتی بعضی جاها مخاطب لجش درمیاد که چرا اینقدر برای گفتن بعضی رازها لفتش میدی. در حقیقت اگه نویسنده این کار رو نمیکرد رمان نصف این حجم رو داشت و تموم میشد. این حس مخصوصا وقتی راوی پدر مقتوله بیشتر به چشم میاد. در نهایت اینکه انگیزه قتل خیلی قابل قبول درنیومده و کاش نویسنده به جای تمرکز برای پنهان کردن رازهای راوی‌ها و تعلیق بیخودی یه راهی پیدا میکرد برای روایت ذهن قاتل تا مخاطب ته رمان با این حس مواجه نشه که مگه میشه؟! نه باور نکردم. اما خب داستان خیلی بدی نیست و میشه تا تهش رفت. مخصوصا اگه جنایی خون حرفه‌ای نباشید ازش لذت هم می‌برید.

از شروع داستان و مدل روایت کردن نویسنده خوشم اومد، خوندن جنایتی که اتفاق افتاده بود برام جالب بود. از بعضی شخصیت ها خیلی خوشم اومد ولی این نفرت و حرف هایی که به سمت شاهد پرونده اومد خیلی به نظرم غیر منطقی بود. داستان تا یه جایی نزدیک های پایان کتاب واقعا خوب پیش رفت، اما یهو انگار نویسنده تصمیم گرفت کسی رو قاتل جلوه بده که جز اسمش چیزی ازش توی کتاب نبود و این اعصاب منو خورد کرد، نویسنده میشه گفت مطلقا هیچ اشاره ای به اون شخص نزده بود و مثل شعبده بازها که یهو یه چیزی رو از زیر پارچه درمیارن، نویسنده اون شخص رو به عنوان قاتل معرفی کرد در حالی که اصلا منطقی نبود. از ترجمه ی کتاب هم اصلا خوشم نیومد، ایراداتش بیشتر از حد معمول بودن و این روی مخ من رفته بود. در کل اینکه برای یک بار خوندن خوب بود اگه پایانش اونقدر سر هم بندی نشده بود.

داستان جالبی بود و میشه گفت تا اخر کتاب واقعا نمیشه حدس زد که چه اتفاقی افتاده، اما مطالب بیهوده و توضیحات اضافه زیادی داشت که من به شخصه مدام ازشون عبور میکردم و تقریبا نیمی از کتاب رو شامل میشد.

اخر داستان خیلی سرهم بندی شده بود و نمی شد با قاتل و انگیزه ش از قتل کنار اومد.

داستان جالبی داشت ولی توضیحات بسیار زیاد و کسل کننده ای داشت که حوصله را سر می برد

کتاب خیلی خوبیه،وقتی شروع کردم به خوندنش،دیگه نمیتونستم کتاب رو زمین بگذارم،تو کمتر از یه روز خوندمش،عالی بود

ماجرا درباره دختری هست که توی سفر گم میشه و مظنونین و خانواده دختر... داستان جذابی داشت و پایان نسبتا خوبی داشت و غیر قابل پیش بینی بود ترجمه کتاب به نظر من مقداری کتابی بود و اگه یکم خودمونی تر بود بهتر بود.💮

من دوس داشتم چون اصلا قابل پیش بینی نبود اما ترجمه چنگی به دل نمیزد ولی خود داستان خوب بود

عالی و دوست داشتنی

شروع خوبی نداشت و جذاب نبود که بخوام ادامه‌اش بدم.. اشتباها فکر میکردم نویسنده مری هیگنز کلارک هست، که نویسنده محبوبمه و حقیقتاً جا خوردم که «چرا اینجوری نوشته این سری!!!» اما بعد متوجه شدم که بی دقتی از من بوده و با این عنوان، ما دوتا نویسنده داریم در واقع..

خیلی خلاصهنوشته شده و به حاشیه ها بیشتر پرداخته

کتاب قشنگی بود. تعلیق خوبی داشت و حدس زدن اخر ماجرا رو تا اخر کتاب سخت میکرد. ترجمه غیر محاوره ایی هم برای من اذیت کننده بود.

کسل کننده و کش دار بود شاید برای یکبار خواندن خوب باشد ولی به جز نحوه روایت چند راوی ،بقیه موارد آبکی و بدون دلیل بود با نظرات کاربر sama123کاملا موافقم

این همون کتاب چشم از تو بر نمیدارم خودمونه. کاش ناشران عزیز به جای این که یک کتاب ترجمه شده رو دوباره ترجمه کنند به ترجمه کتابهای جدید میپرداختند

داستان ریتم خوبی داره، توصیفات جذاب و‌قابل تصورن. شخصیت پردازیها خوبه و‌هر کس درگیر ماجراس خوب بهش پرداخته شده، آخرش هم یه غافلگیری خوب. من یه روزه خوندمش

موضوع جالبی داشت ولی کسل کننده بود

از نشر کوله پشتی انتظار نداشتم! ترجمه خیلی خیلی خیلی بده. واقعا نمیتونم بخونم! اعصابمو خرد میکنه