آیا شما حاضر هستید برای پاک شدن خاطرات بدتان تاوانِ پاک شدن خاطرات خوب خود را بدهید؟! آکسل و بئاتریس زوجی سالخورده بعد سال‌ها زندگی در کنار هم،تصمیم بزرگی می‌گیرند!این زوج که سال‌ها با عشق و علاقه در کنار هم زندگی می‌کردند، پس از گذر زمان دیگر تحمل رفتارهای بد اهالی روستا برای آنها سخت و غیرقابل‌ تحمل می‌شود، آنها تصمیم می‌گیرند به روستایی که پسرشان در آنجا سکونت دارد، سفر کنند. اما چیزی در این میان درست نیست،چون آنها یادشان نمی‌آید که چرا فرزندشان پیش آنها نیست و چه بر سر او آمده‌ است؟ آنها نیز مانند دیگر اهالی روستا فراموشی گرفته‌اند ولی آخر چرا؟! "غول مدفون" روایتی معماگونه درباره‌ی گم‌شدن گذشته‌ است. خواننده در این کتاب وارد دنیایی عجیب ، سرد و حتی گنگ می‌شود ،البته نه به دلیل حضور اژدها، ارواح و شیاطین در کتاب، بلکه به علت وجود سایه‌ای در پسِ کتاب که باعث می‌شود ،خواننده مشتاق این باشد ، چه در پشت آن مه سنگین در داستان وجود دارد. "ایشی گورو" در "غول مدفون " بعضی از عقاید یونان قدیم را با تاریخ پرهیاهوی انگلستان دوره‌ی قدیم در هم آمیخته و همراه از طبقه‌ی محروم در کنار خیر و شر به خواننده ارائه داده‌ است. ما در کتاب در قرن شش میلادی و دوره‌ی پادشاه آرتور به سر می‌بریم. می‌توان برچسب ژانر فانتزی را به این کتاب زد پس اگر علاقه دارید کتابی در این زمینه مطالعه کنید که نویسنده‌ی آن ایده‌ای نو و جدیدی برای پرداخت کتاب داشته، به طوری‌که ذهن شما را تا آخرین صفحات کتاب درگیر می‌کند،حتما "غول مدفون"را بخوانید.

با اینکه طرفدار . رمان های بلند هستم ولی از خواندن این رمان لذت نبردم. بی اندازه طولانی و نوع نوشتار ترجمه هم گیرا نبود.

کتاب جالبیه موضوع خاص و متفاوت داره اما ترجمه یه جاهایی اصلا روان نیست و خوندن رو سخت میکنه

فضای داستان جالب بود تقریبا میشد صحنه هارو تصور کردو حال و هوای عجیبش رو حس کرد. خوندنش لذت بخش بود با این که پایان اونقدر که میخواستم راضیم نکرد و هنوز سوالهایی بی جواب موند برام.

چرا دلم نمی خواد فصل آخر رو بخونم؟ دلم نمی خواد تموم بشه...☹ هی یه صفحه می خونم ، میزارم کنار، دوباره وسوسه می شم،بعد یه صفحه می خونم،می بینم اوضاع خیلی خرابه داره تموم میشه... از اون کتاب هاست که من دو روزِ تمومش کردم ، فضای کتاب خیلی خاصه، کاش هی کش بیاد تموم نشه🥺 آقا من نتونستم ،همین الان تا آخرشو خوندم آخ آخرش...🤍بخونید،همین، فقط بخونید🤍

ترجمه فر مهر امیر دوست نشر ملیکان نسبت به این ترجمه رونتر و قابل هضم تره .شیواتره متن .ترجمه این کار به نظر من یکدستی نداره و مرتب جهش داره.

سبک مورد علاقه من نبود. داستان پیرمرد و پیرزن است که از دهکده محل سکونتشان بیرون میزنند تا به دیدار پسرشان بروند اما در راه با مشکلاتی رو در رو می شوند.

تفاوت ۱۰۰ صفحه ای نسخه نشر چشمه با نشر روزبه چیه؟

واقعا آفرین به نویسنده، بخاطر این تخیل بی‌بدیلش 👏🏻👏🏻👏🏻

قابل پیش بینی نبود تا حدودی و همین‌ جذابش کرده بود.