نظرات درباره کتاب دیلماج و نقد و بررسی خوانندگان | طاقچه
تصویر جلد کتاب دیلماج

نظرات کاربران درباره کتاب دیلماج

انتشارات:نشر افق
امتیاز:
۴.۱از ۳۱۶ رأی
۴٫۱
(۳۱۶)
azar
یکی از درد های مملکت این است که حتی تحصیل کرده هایمان خیلی با تاریخ میانه خوبی ندارند(اگر یادتان باشد در دوره های دبیرستان هم نه تاریخ و نه معلم تاریخ معمولا جدی گرفته نمیشدند.) ملتی که تاریخ گذشته اش را نمیخواند و نمیداند ،همه چیز را خودش باید تجربه کند،آیا فرصت این کار را دارد؟ "برگرفته از کتاب جامعه شناسی خودمانی اثر حسن نراقی" ✍هر از گاهی آدمی هر چقدر مدعی باشه ،فضل و کمالات و علم و منطقی داشته باشه،ممکنه به عنوان مهره حساب بشه،بعد از اینکه خوب به بازی گرفتنش و نقشش رو اجرا کرد ،کنارش بذارن. تاریخ، امثال میرزا یوسف خان رو کم به خودش ندیده،کسایی که عقیده و مسلکشون روی یه جبهه خاصیه، و حاضرن پای اون تفکر جون بدن،خودشونم نمیفهمن چه بلایی سرشون اومد که سر از ناکجا آباد در آوردن!
farid91
الان نظر راجع به اثر چیه؟اگه خوبه چرا سه ستاره اگه بده چرا این کامنت؟
الف_عین
در بخشی از نوشته‌تون، جای خالی "بعضی" دیده میشه (بعضی تحصیل کرده ها/ در دوره دبیرستان برای بعضی تاریخ و معلم تاریخ...) موفق باشید یاعلی
کاربر 1307180
اولا اون قدری خوب نوشته شده که اگر ندونی شخصیت ساخته نویسنده اسن فکر میکنی واقعی است. ثانیا خود نویسنده گفته که همه اتفاقات و شخصیت ها رنگ و بوی واقعی می دهند. لذا بنظرم از این جهت نویسنده سعی کرده تاریخ را روایت کند و می توان این کتاب را داستان تاریخی هم تا حدی دانست.
پريسا
تا اواسط کتاب خیلی حس خوبی به داستان کتاب داشتم، ولی آخرش واقعا غم به دلم نشست ، حالم بدجور گرفته شد😕 میرزایوسف واقعا زندگی سختی داشته و نمیشه قضاوت کرد ، معلوم نیست اگه ما جاش بودیم آخر و عاقبتمون به کجا ختم میشد! همه ی ما ممکنه یه جاهایی از زندگی رو بزنیم به جاده خاکی . بیشتر از قبل اینو فهمیدم که چققدرر شخصیت اطرافیانمون تو زندگیمون موثره ،کسایی هستن که اول موجهن ولی بعد سال ها تازه می فهمی با کیا هم پیاله بودی و خودت نمی دونستی و این وحشتناکه! میرزا یوسف در عین شانسایی که اورده ولی کم هم بدشانسی نیاورده ! گیر آدمای نادرستی افتاده ، نمک گیرشونم شده بوده و ناچار به پیروی از دوستانش و برای رفع تنهایی حتی طرز فکرشم عوض شده!درس عبرتی که میشه گرفت اینه که همیشه با هدف راه اصلی مون رو ادامه بدیم و بیشتر بشناسیم اطرافیانمون رو و هیچ کسیو بت نکنیم ، خطا از هر کسی سر می زنه. تنهاییمون رو دوست داشته باشیم و مدام انتظار نداشته باشیم کسی بیاد حال ما رو خوب کنه، خودمون قوی باشیم . با خدا باش پادشاهی کن بی خدا باش هر چه خواهی کن!ایمان که بره دیگه...
شهرزاد
ممنون از نظرتون.خیلی به دلم نشست.
کاویان حسین پناهی
👌👌👌👌👌👌👌
mrs.moghaddam
سلام متن روان و عالی داشت به نظر شخصی من اکثریت دانش آموختگان مدرسه دالفنون و خانه فروغی ها چون در حساس ترین دوران زندگی شان (نوجوانی) زیر نظر اساتید اروپایی تربیت شده اند که هنوز هم در زندگی شان جای خالی دین تحریف نشده خالیست و خودشان در زندگی سرگردان بوده اند پرورش یافته اند سبب شده که این نوجوان در همان اوان جوانی خود تحت تاثیر تعالیمی که دیده نتواند راه درست را پیدا کند و خود میرزا یوسف دیلماج کسی که خودش از استبداد و حق خوری شاهان قاجار به ستوه آمده بوده در برهه ای خودش مثل آن ها شود و به یاری کسی برود که با استبداد حق مظلومان را میخورد و زبان از حلقشان بیرون آورد ... بعد از خواندن این کتاب یاد این شعر افتادم که: ذهن ما باغچه است /گل در آن باید کاشت /ورنکاری گل من ،گل /علف هرز در آن می رویید ....
nesbatan khoob
مگر واقعی نبود
kavian
سلام متن نظرتان طوری بود که آدم فکر می کند داستان کتاب واقعی بود😃
یک تازه کتابخوان
هرگز تصور نمیکردم ازخواندن رمانی تاریخی این همه به وجد بیایم و منی که برای هر کتاب حداقل دوهفته وقت میگذارم، کتابی با روایتی متفاوت را بتوانم سه ساعته و در نیمه شب به پایان برسانم. به همه ی ما مردم ایران که در نهان میرزایوسف مشروطه خواهی هستیم که روزی سر حفظ منافع خود یا گروهمان، زبان دیگری را از حلق بیرون میکشیم. به همه ی مردمانی که خواهان اصلاحات و ترقی هستند، توصیه میشود...الحق که دریافت جایزه رمان متفاوت برازنده ی این کتاب است‌.
فاطیما
کتاب جالبی بود، بعد مدتها بهم یادآوری کرد که چقدر میتونم تاریخ ایران رو دوست داشته باشم و چقدر فاصله گرفتم از شخصیت‌های محبوبم در اون دوران و چقدرتر میتونه مایه شرمساریم باشه که جز اطلاعات مبهم چیزی از اون سال‌ها، سال‌های مهم و حیاتی، نمی‌دونم... کتاب روون و خوب و جذابیه، راحت ارتباط برقرار می‌کنید با میرزا یوسف. بعد خوندن این کتاب این چند خط رو هم بخونید لطفاً: ابتدا در این کتاب میرزا را در مکتب و در حال از برکردن گلستان سعدی می‌بینید، با او به خانه‌ی محمدحسین‌خان می‌روید، فرانسه و فلسفه و شعر می‌آموزید، صدای آواز زینت را از پشت پنجره می‌شنوید و سپس همراه می‌شوید با گرمای عشق یوسف و آتش دوری از آن، بعد سال‌ها به زندان نمور و تاریک نظمیه می روید، حین کتک خوردن و شکنجه شدن میرزا، گوشه‌ای برای خود کز می‌کنید و بعد رهایی به بریتانیا رفته و با دیلماج هوای همیشه ابری و گرفته‌ی لندن را نفس می‌کشید، در لندن بریج کنار دیلماج پرده می‌کشید و سپس برمی‌گردید ایران ‌و با محمدعلی خان پالوده می‌خورید و درست همین جا، ناگهان در هاله‌ای از سرگشتگی و حیرانی فرو می‌روید، انگشت به دهان می‌گزید و میرزا را می بینید در کسوت لژ بیداری ایران!! هر چه می‌خواهید بیشتر از میرزای فراماسون بدانید، کمتر دست‌گیرتان می‌شود، دست آخر هم شما تهران می‌مانید و متعجب دیلماج را مست و خیزان در کرکانرود می بینید، و بعد که به تهران برمی‌گردد هر چه او را می‌جویید نمی یابید...
nesbatan khoob
چه خلاصه مختصر و زیبایی
kavian
آنقدر جذابیت داشت که در کمتر از 24 ساعت همه اش را خواندم. ولی وقتی فهمیدم، شخصیت این داستان خیالی است، یکم حالم گرفته شد. ولی واقعا ناب بود
محسن سفیدگر
کتاب «کافه خیابان گوته»، گویا در ادامه‌ی رمان «دیلماج» اثر حمیدرضا شاه آبادی است. که شخصیت اول آن برمی‌گردد به نوه‌ی میرزایوسف. لطفاً سبب خیر باشید و منتشر کنید.
farez
دیلماج....کتابی کوتاه و اموزنده از زندگی کسیکه در دوران مشروطه و قاجار بوده و البته بواسطه ی دژ فراماسونری ایران، به خارج از کشور فرار میکنه....یک روایت بی پرده و بدون حاشیه، پر از اتفاقاتی که سگرمه ها رو توی هم میبره ولی مجبورتون میکنه به ادامه دادن....دقیقا یکی از علتهایی که آثار تاریخی رو علی رغم توصیه های فراوان، نمیخونم و نمیبینم همینه...پر از اشتباه....پر از حسرت و خسران هستند. و حالم رو بد میکنن...اینکه یک شخص اینقدر سفیه بوده باشه یا برعکس، اونقدر قشنگ فریب خورده باشه که دقیقا حقیقت رو اینگونه ببینه. شاید اگر برگردم عقب نخونمش....اما بهتون این پیش آگهی رو میدم که اگر شروعش کردین، جذابیتی داره که نمیتونین بیخیالش بشین. اما اینکه آیا بعدش حال خوبی نصیبتون میشه یا نه....صددرصد میتونم بگم‌نه....پس اکر تصمیم به خودندنش گرفتین، یک کتابِ "بشور و ببر" دم دست داشته باشین. در نهایت کتاب رو به دوست داران اثار تاریخی خصوصا معاصر ایران، پیشنهاد میکنم.
کاربر ۱۵۱۹۷۴۹
واقعن ارزش خوندن داشت ، سبک داستانی بودنش خیلی دوس داشتم هرچند گاهی فکر میکنم ای کاش میرزایوسف مثل برادرش همون سال اول مکتب رو ول میکرد یه وقتای دونستن زیاد هم مشکل میشه هرچند ندونستن مشکل بزرگتری 😔😔😔
Agha_M@hdiar
داستان کتاب مربوط به ایران در زمان قاجار و در شرایط خاص دوره مشروطه است. شخصی به نام میرزا یوسف دیلماج که در کتاب فردی درستکار و پاک طینته تحت تاثیر جریانات روشنفکری و لژ فراماسونری قرار میگیره و درگیر انحراف فکری میشه. مشخص بود که نویسنده تک تک جملات کتاب رو با هدف و تامل نوشته و اطلاعات نسبتا خوبی از شرایط آن زمان به خواننده میده‌. علاوه بر اون قلم بسیار خوب نویسنده مخاطب را درگیر داستان میکنه. ولی نکته ای بود که به نظرم ضعف این کتاب محسوب میشد: میرزا یوسف قبل از درگیر شدن پیوستن به لژ فردی کاملا خوب و ساده است و هشتاد درصد کتاب به این دوران می گذرد اما بعد از این ماجرا به یکباره عوض شده و به آدمی تبدیل می شود که دست به هر کاری میزنه. این تغییر ۱۸۰ درجه در واقعیت خیلی بعیده و اگر هم نویسنده میخواسته مخاطبش همچین چیزی رو بپذیره باید این جریان و مدت درگیریش با این گروه را بیشتر و مبسوط تر توضیح میداد. ولی در کل به عنوان رمان ایرانی به شدت متفاوت بود❤
thelittleredflower
داستان جذاب یک شخص در برهه ای از تاریخ با این که زیاد اهل کتابای تاریخی نیستم اما این کتاب خیلی مجذوبم کرد.حتما بخونید و لذت ببرید
☆rose☆
عالی
سپهر
کتاب خوبیه و بی طرفانه نشون میده کسانی که در زمان قاجار داعیه دار پیشرفت و روشنفکری شدند(مثل امثال میرزا ملکم خان) بخشی از پازل عقب گرد ایران بودند.
mrym_ashena
کتابی فوق العاده جذاب، با صحنه هایی شاد و غمگین؛ قطعا بیان حقیقت های تلخ و شیرین جامعه به جذابیت بیشترش کمک کرده. هرکس می تواند یوسف باشد...
کاربر ۱۸۸۲۹۲۶
بله همین طور بود من هم خواندم پر از لحضات غمگین و شیرین بود و جذاب از شما سپاس گزارم برای این برنامه ی خوبتون
MEHRAN
من از خواندن کتاب لذت بردم ولی به کسانیکه به تاریخ معاصر ایران و نیز به کسانیکه به خواندن درباره مردان دغدغه مند که نمیتوانند سرشون رو بندازن پایین وراحت زندگی کنن و وارد جرگه روشنفکری میشن و میخوان کارهای بزرگ کنند، دلبستگی دارید این کتاب رو بخونین ولی خیلی جدی نگیرینش چون چندان سندیت تاریخی نداره و نسبت به کسانی چون محمد علی فروغی و ملکم خان ناظم الدوله بسیار سوگیرانه نوشته و کلا میرزا یوسف خان دیلماج رو یک فرد ساده لوح و پینوکیو مآب که به سادگی بازیچه دست فراماسون ها و.... مطرح میکنه! روایتی آشنا از تاریخ واپسین دهه های عمر قاجار و مردان آن روزگار!
مریم کریم زاده
کتابی به ظاهر تاریخی که فقط یک داستان بود. شخصیتی بی ثبات که از روشنفکری به استبداد تغییر رویه میده....... و در میانسالی متوجه میشه تمام آمال و اهدافش سرابی بیش نبودن و خودش رو از درون تهی میبینه. مثل شخصیتهای برجسته ای که بهش افتخار میکرد افرادی سواستفاده گر و بیرحم تبدیل میشن ,تا معشوقش که تمام زیبایی و وقار و متانتش رو آب روان باخودش برده بود...... نمیدونم چرا منو یاد شخصیت فرخ تو کلاه پهلوی انداخت🤔
ناربُن
چه قدر این کتاب شیرین و آموزنده بود برای من! فضای داستان متعلق به زمان مشروطه و تهران قدیم هست که من همیشه علاقه دارم به دانستن بیشتر در این باره. نثر کتاب هم روان و البته دارای واژگان متناسب همون زمان تهران قدیم بود. پیچش هایی که در داستان وجود داشت، باعث جذابیت اون می شد و به خوبی یک آشنایی کلی در رابطه با شرایط جامعه ی ایران و روشنفکری زمان مشروطه رو ارائه می داد. فقط یه سوال برای من پیش اومده که شخصیت میرزایوسف در تاریخ وجود خارجی نداشته؟ یا به این صورت بوده که نویسنده داستانی رو درباره ی یکی از شخصیت های تاریخی که مورد ابهام بوده، نوشته؟
Faeze
مطالبی که اوایل کتاب اومده واقعی نیستن و قسمتی از نوشتار داستانه.. نویسنده ای به نام خسرو ناصری و انتشارات اندیشه و تحقیق!
Elin dinari
میرزا یوسف خان واقعی بوده و در منابع مختلف قاجار اسمش اومده!
kavian
نه بابا، شخصیت میرزا یوسف خیالیه، این یک کتاب تاریخی نبود که شما بخواین ازش اطلاعات دقیق به دست آورید. یک رمان تاریخی اجتماعی بود که برای من خیلی زیبا بود و قطعا ارزش خوندن داشت.
فرزانه
میرزا یوسف با وجود تحصیل و مطالعه و استعداد، انسان ساده ای بوده که هیچ وقت عمیق فکر نکرده و بازیچه دست قدرت و استعمار شده. اتفاقا ادم های ساده لوح تحصیل کرده خیلی بیشتر اینجور گول میخورن تا ادم های ساده لوح بی سواد، چون بیشتر به کار استعمار میان.... و چقدر زیادند ازین ادمها.....کسانی که فکر میکنند در راه امیرکبیرند، و امیر کبیرها دلشون خونه ازین ادم ها....میرزا یوسف از ملکم خان خنجر خورد، ولی خودش به همون لباس درومد، و این جز ساده لوحی علتی نداره و سرانجامش هم که .... زینت هم استعاره کاملی بود ازونچه میرزا یوسف بهش دل بست و اخر سر واقعیت رو دید...
مریم کریم زاده
کاملا با حرفتون موافقم. میزا یوسف های زمان ما منورالفکر هایی که هیچ منفعتی برای جامعه ی خود ندارند جز غر ولند و سیگار کنج لب گذاشتن و اتاقی تاریک و چای داغ و منزوی بودن هیچ چیزی از روشن فکری نمیدانند.....................
🌸📚💖Shamim💖📚🌸
ادبیات داستانی تاریخی که در مورد شخصیت میرزا یوسف خان مستوفی ملقب به دیلماج نوشته شده است. ایشان مسیر و هدفی رو انتخاب کرده که بر اثر عوامل محیطی دستخوش تغییراتی قرار میگیرد که مسیر بغرنج و غمگینی رو طی می کند 😔 قسمت هایی از کتاب از داستان اصلی جدا می شود که کمی خوندنش صبوری میخواد ولی قسمت سوم کتاب به موضوع اصلی بر می گردد. و پایان مشخصی برای سرگذشت نقش اصلی داستان وجود ندارد... ✨📚✨ 💗خوشا آن دم که بعد از روزگاری💗 🤍💗به امیدی رسد امیدواری 💗🤍
[YUME]
با وجود اینکه هر نویسنده مختار و آزاده تا داستانی رو بنویسه که تماما زادۂ ذهن خودش باشه، اما احساس من اینه که این داستان، قطعا رگه هایی از واقعیت رو در خودش جا داده. و منظورم از این صرفا استفاده از رویدادهای واقعی در تاریخ نیست. شاید نویسنده به نوعی قصد داشته چنین شخصیتی رو طوری به مردم بشناسونه که همزمان بتونه از دیدگاه منفی اونا هم دور نگهش داره و یه جورایی ازش محافظت کنه. هر چه که بوده، بی شک با تبحر انجام شده.

حجم

۱۱۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۴۴ صفحه

حجم

۱۱۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۴۴ صفحه

قیمت:
۶۵,۰۰۰
۱۹,۵۰۰
۷۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۸صفحه بعد