نظرات کاربران درباره کتاب سرکار عِلّیه
۳٫۹
(۲۰۸)
amine
به شیوهای بسیار دلنشین، تعارضات زن امروز رو توصیف کرده بودند این مادرو دختر توانمند. ممنونم ازشون
کاربر 162100
خیلی خوب بود...به دانشجوهای دختر حتما سفارش میکنم...هر دانش آموز دختر دبیرستانی لازمه بخونه و بدونه...زیبا و جذاب دوگانه خانه داری یا اشتغال رو توضیح داده بود
کاربر ۲۰۷۸۴۳۰
نویسنده کتاب خانمی است که بین خودش و هویتش و کار ش و مسئولیتش سر در گمه بوده و در تلاشه که بتونه هویت زن و مسئولیت واقعیش را در خانه و اجتماع پیدا کنه. نثر و متن کتاب ساده است و تا اندازه ای میتونه راهنمای خانمها برای پیدکردن نوری در جامعه کنونی باشه.
Bookish cat
همونجور که از اسم کتاب پیداس روایت و تفکرات زنانی درمورد هویت زنه. کتاب نتیجه گیریی از حرفهای راویان نداشته و قضاوت رو سپرده دست خواننده. برخی راویان ازدواج رو برای زنان مهم میدونند و برخی هم ازدواج و پرداختن به وظایف همسری مادری رو عامل عقب ماندگی زن دونستند. در دو روایت از «خانه داری» به عنوان علت رکود فکری و شخصیتی زنان خانهدار یاد شده و راویان به هیچ عنوان دلیل قانع کنندهای برای این عقیدشون نداشتند و کاملا مشخص بود برای تقدیس «شغل برای بقا» چنین تفکراتی داشتند برای مثال در روایت اول راوی دوستی داره به اسم مهشید که به خاطر بچههاش شغل و تحصیل رو کنار گذاشته و کلی هم از بابت این موضوع سر شوهرش منت میذاره و دهن شوهر بیچاره رو سرویس کرده از بس خرج رو دستش گذاشته و فقط به فکر خرید طلا و چیزای کرون قیمته مهشید اصلا به تربیت بچه فکر نمیکنه و همینکه براشون لباس خارجی اصل میخره رو کافی میدونه. این رفتار رو بسیار میبینم در زنان و ممکنه شماهم دیده باشید این یه مشکل درونیه ولی راوی این خصلت زشت رو به خانهداری ربط داده! و من اینجوری بودم که WTF؟! (عذرمیخوام) آخه یعنی چه؟! ربطی به خانهدار بودن نداره مثلا مهشید نمیتونه به جای خرید صدتا النگو توی خونه یه هنری یادبگیره؟ حرص و طمع یه بیماری درونیه و ربطی به محیط نداره.
روایت بعدی که کلا شاهکاره! اسمش هم هست «فریبای منزوی»
راوی دوستی داره به اسم فریبا که یک زن خانهداره که تصمیم داره مثلا مستقل بشه و معلمی رو انتخاب میکنه. فریبا خانم در مدارس بالاشهری و مرفه نشین کار میکنه و معتقده که باید همیشه لباسای اعیانی و گرونقیمت بپوشه تا خانوادهٔ دانش آموزاش« آدم» حسابش کنند! یه روز فریبا به راوی میگه که میخواد یه سفر کوتاه به کیش داشته باشه و از راوی درخواست میکنه در این مدت اون به جای فریبا سر کلاس حاضر بشه. فریبا دوروزه برمیگرده و حدس بزنید دلیل سفرش چی بوده؟! در سفر قبلیش به کیش یه گلدون بلورین زیبا میخره که شوهرش خوب بسته بندیش نمیکنه و تو فرودگاه میشکنه و فریبا تا دوهفته با شوهرش قهر بوده و تنها دلیل سفر دوبارهاش خرید همون گلدون بود! به عنوان یه دختر باید اعتراف کنم اکثر زنان به دلیل سطحی بودن دغدغههای سطحی هم دارند ولی این مشکل درونیه و با تغییر محیط هیچ تغییری توش به وجود نمیاد اما راوی به نتیجه رسیده که فریبا چون خونهدار بوده مزویه و دغدغههاش در حد خانهدار بودنه! این یه توهین به زنان خانه داره واقعا باید نظر دادن برای بعضیا پولی بشه! زنی که غیبت میکنه و خونهداره اگه شاغل بشه تو محل کاررغیبت میکنه خصال درونی رو محیط نمیتونه تغییر بده خیلییی که تاثیر داشته باشه باعث میشه آدما توی محیط کار نقش آدم حرفهای و خوب رو بازی کنند و گندکاریهاشون رو جای دیگه رو کنند. خلاصه که سر این نتیجهگیریهای سطحی و احمقانهٔ زنان این کتاب کلی حرص خوردم. ولی سودی که خوندن این نظرات داره اینه که نقدشون میکنی و دیگاهت ارتقاء پیدا میکنه. میدونم ممکنه خیلیا مخالفت کنند با این نظراتم ولی اهل کتمان حقایق نیستم تا از نظر بقیه آدم خوبی به نظر بیام. امیدوارم خدا کمکمون کنه تا با امیال و زشتیهای نفسانیمون مقابله کنیم.
⁉️ ارزش خوندن داره؟! نه. سخن کوتاه باید وسلام
بهناز
دخالت در زندگی خصوصی دیگران درست نیس به روش های هم باید احترام بذاریم حتی همون زنی هم که دنبال تجملاتو لباسو و طلاست حتی اون زنی که قید بچه دار شدن رو زده زندگی خصوصیش به خودش مربوطه درست و غلط رو هیچ کس نمیتونه تایین کنه در کل من دیدگاههای نویسنده رو جاهایی که تایین تکلیف می کرد دوست نداشتم
Kosar
خب،مطمئنا اینکه کتابی رو باز کنی و بعد از چند صفحه جلو رفتن بفهمی داره یکی از معضلات بزرگ ذهنت رو مطرح می کنه اتفاق جذابیه نه؟همون مسئله همیشگی:مرز بین خانواده داری و فعالیت اجتماعی برای زنان کجاست؟
علی رغم ذوق ابتدای کار،از نتیجه چندان راضی نبودم.مسئله خیلی دقیق و تئوری وار طرح شده بود،و برای من مخاطب این توقع ایجاد شده بود که پاسخم رو هم به شکل یه تئوری دریافت کنم.نه اینکه در روایت آخر،یک خانمی به شکل قهرمان پیدا بشه و گفته بشه که ایناهاش،این همه حرف زدیم و طرح مسئله کردیم،انتهاش شد این خانم که با توجه به مبانی و سوالات ما یه نمونه موفق زن فعال در جامعه است و همه اهداف ما رو محقق کرده!خب اگر ما دنبال این بودیم که بفهمیم به چه انسانی باید تبدیل بشیم آیا بیکار بودیم که بشینیم صد و خرده ای صفحه کتاب بخونیم؟آیا پیدا کردن یک نمونه موفق زن در جامعه کار خیلی سختیه؟غیر از اینه که الگوی موفق رو با یه سرچ ساده میشه پیدا کرد؟مخاطب این کتاب دنبال اینکه بفهمه چی باید بشه نیست،دنبال اینه که بفهمه چطور باید به اون تبدیل شد!
نکته دیگه این بود که طی نتیجه گیری،حتی یدونه از مسائل ریز و درشتی که در روایات دیگه مطرح شده بود لحاظ نشد.یعنی گفته شد که خب،گره ذهنی من باز شد،من دیگه مسئله حل نشده ای ندارم،اما اینکه توضیح بیشتری داده نشد باعث شد که اون مسائل هنوز در ذهن مخاطب مجهول باقی بمونه.یعنی که ما فهمیدیم اوکی،این مشکل الان حل شد،خب چگونه؟بر چه اساس؟اصلا چرا باید پاسخش این باشه؟مثل اینکه معلم دو خط سوال ریاضی بنویسه،بعد جلو جوابش یک کلام بنویسه ۵،هیچیم راجع به اینکه چطور جوابش رو به دست آورد نده.این باعث میشه مخاطب حس کنه همه مدت درحال وقت تلف کردن بوده و هیچ فرقی با زمانی که کتاب رو نخونده بود نکرده.
در هر صورت ایده داستان خوب و نوع پرداختش جالب بود،اما افسوس که یه نتیجه گیری پر باگ میتونه اثر همه اونا رو خنثی کنه....
T latifi
دو تا بخش اول رو خوندم. هر چیزی قرار بود دستگیرم بشه شد و وقتم رو برمیدارم و فرار میکنم...
چون با چادر هم میشه نویسندگی کرد ایشون هم نشستن و کتابی نوشتن که کاملا سطحی و بی ارزش هست و واقعا متاسفم برای وضعیت فرهنگی جامعه.
Mona Sadeghi
اوایل تعجب میکردم چطور به چاپ ششم رسیده و هر تیراژ ۱۰۰۰تا اما اونقدری که باید مطرح و بولد نیست و فقط در بعضی کتاب فروشی های خاص موجود هست!!! علتش اینه متاسفانه این کتاب برای یک قشر خاص نوشته شده نه تمامی اقشار !!
چرا که افرادی که با ظاهری متفاوت ازعقاید نویسنده توصیف میشوند مورد تمسخر واقع می شوند مثل خانم صندوق داری که چون ارایش دارن نویسنده از واژه زشت "آسفالت کردن"" برای مالیدن کرم پودر روی صورت ایشون استفاده کردن.
یا جایی اینطور نوشتن ((نتیجه این سیاست های تشویقی اشتباه (به تحصیل) نارضایتی دختران در سالهای پایانی تحصیل است که با توجه به رده سنی شان امکان کمتری برای ازدواج آنان وجود دارد"))
نه عزیز این نتیجه اقتصاد از هم پاشیده و نتیجه طرز فکر ادم هایی مثل شماست که دختر ۲۲ ساله رو از رده خارج برای ازدواج محسوب میکنن!!!
یا در جایی از کتاب نوشته(( جنسیت زن باید کمتر در اجتماع دیده شود تا جذابیت خود را از دست ندهد حتی با پوشش مناسب!!!!!)))
ایراد بسیار است مثل طرح روی جلد!!! اما در حوصله این مجلس نیست .
اما یک جمله نظرم رو خیلی جلب کرد نوشته بود مبادا ظاهرت از افکارت جلوتر برود که این جمله فراجنسیتی هست و شامل تمامی افراد میشه نه صرفا خانم ها اما جالب بود!
در کل پشیمونم از خریدش!
Amir10
سرکار علّیه کتابی روان دربارهی هویت زن است. آیا یک خانم فقط باید در خانه باشد و نقشش را در خانه و خانواده ایفا کند یا نه فقط نقش اجتماعی داشته باشد؟ اصلا میتواند هر دو نقش را داشته باشد؟ کتاب دربارهی همین سوالات روایتگری میکند، اما لزوماً قرار نیست به همهی سوالات شما پاسخ بدهد. انگار کتاب برای تلنگر نوشته شده است. اینکه کمی در اینباره تأمل کنیم. وقتی داشتم این کتاب را مطالعه میکردم، فکر نمیکردم روایتهایش واقعی باشد. کتاب بسیار خوشخوان و روان است.
یکی از نکتههای دیگر کتاب، گفت وگوی بین مادر و دختر بود. مسألهای که خیلی از خانوادهها از آن غافل هستند، گفت وگوی فرزندان با پدر و مادر است. چیزی که از کتاب فهمیدم این بود که میتوان بین نقش در خانه و نقش در جامعه تعادل ایجاد کرد. البته که نباید نقشهای اجتماعی زنان در جامعه را دستکم بگیریم. زنان دانشمند و خانمهای موفق در عرصههای مختلف، در جامعهی ما کم نیستند. پیشنهاد میکنم مطالعه کنید.
مائده
عالی بود حتما بخونید
کاربر ۱۲۵۹۸۷۱
تلفیقی از روایت و خاطره های کوتاه بود و من خیلی پسندیدم؛ سبک متنش هم روان و قشنگ بود و با مخاطب ارتباط برقرار میکرد طوریکه خوندنش برای من فقط یک ساعت و بیست و یک دقیقه طول کشید.کتاب بیشتر از اینکه واضحاً به نتیجه گیری و حرفهای شعاری بپردازه، با روایتها و خاطراتی که میگفت ذهن رو به تکاپو، جستوجو و دغدغه مندی مینداخت(درواقع این از خاصیتهای روایته)
کتابینا
کتاب (۹) از بینهایت
شیوه نگارش کتاب برای من تازگی داشت و موضوع آن یکی از دغدغه های همیشگی خانم های تحصیل کرده است. بخش های کتاب یک درمیان از قول مادر و دختر ایشان و درباره این است که بالاخره منِ خانمِ تحصیل کرده تمام همّ و غمّم بشود شغلم یا خانه دار شوم و بشود خانواده ام یا می توان به هر دو جنبه اهمیت داد.
معصومه
با این که اصل حرف کتاب و موصوع رو قلبا اعتقاد دارم ولی به نظرم کتاب خیلی جذاب نبود و یه مقدار هم کلیشه ای بود
خلاصه بیشتر از نصف کتاب رو حوصلم نگرفت بخونم
شبنم
به نظر من در این کتاب هویت انسان بودن با هویت زن بودن کمی متعصبانه ذکر شده، کما اینکه جایی گفته میشه زن نباید در معرض دید باشد، اما در قرآن دو الگو مثال زده شده برای هر کسی که ایمان آورده (یعنی چه زن و چه مرد) و آن دو الگو همسر فرعون و حضرت مریم هستند.
اینکه بخواهیم موارد اولیه زندگی، یعنی تربیت فرزند و آشپزی و غیره را وظیفه جنسیتی خاص و نه تعریف اولیه زندگی ذکر کنیم، پیشرفتی هم برای آدمی متصور نخواهیم شد!
همانطور که محبوبه خانم ذکر شده در کتاب، زندگیاش را در بین همین موارد اولیه زندگی یک فرد ادامه داده و به خواستههای قلبیاش عمل کرده...
در کل کتابی بود که ذکر یک سری تعارضات کرد و راه حلی ارائه نداد و در نتیجه گیری فقط به ذکر مثالی اکتفا کرد.
𝑲𝒂𝒕𝒆𝒃
ب اصطلاح حق ترین کتابی ک میشه تو این زمینه خوند😅
ب شدت به تماااااام دختران و مادران سرزمینم توصیه میشود. عالی بود عالییی💜
شاهد
چقدر عااالی بود.
دوست دارم با دوستانم درباره این کتاب بحث کنم و حرف بزنیم. لایه های عمیقی رو میشه در درون روایت های کتاب پیدا کرد و این عالیه..
saleh sadri
این مادر و دختر روایاتی در مسیر شناخت هویت زن دارند که میتواند برای حداقل ،تفکر درمورد شیوه نگرش هر کدام از زنان ذکر شده در کتاب به زندگی ،مخاطب را همراه کند .
خواندن این کتاب برای شما شنیدن قصه زنانی از همین جامعه و به بیان مادر و دختری از دو نسل متفاوت با کمی چاشنی نزاع بین سنتی بودن و مدرنیته را همراه دارد ...
این مادر و دختر معتقد اند زن باید فعال اجتماعی باشد ...
اما اینکه تعریف فعال اجتماعی چیست را شاید میان ورق زدن کاغذ های این کتاب،لا به لای قصه های روایت شده از محبوبه خانم ،همای خلبان ،فریبا منزوی ،مهشیدی که علی رغم تحصیلاتش خانه دار است و ... پیدا کنید ....
شاید هم نه 😉
تجربه من از خوندن این کتاب :یه جاهایی واقعا طرز دیدگاه دختر (ریحانه کشتکاران )بهم شباهت داشت و خودم رو توش میدیدم ...یه جاهایی هم مادر رو توی روایات خانم عیسی خانی 😁
میگن کتابی خوبه ک یه بخشی از خودتو بهت نشون بده ...
این خیلی از بخش های خودمو بهم نشون داد 🤣در هر صورت خوب و بد رو نمیدونم و مثل همیشه ... توصیه میکنم
کاربر ۳۸۴۴۷۵۱
قشنگ بود
برای او
کتاب جالبی بود.برای من واینکه برام سوال ایجادکردچیزهایی که پذیرفته بودموبه چالش کشید
کاربر ۳۱۵۴۰۸۶
چیزی که فکر میکردم نبودچون حس کردم رمان باشه ولی این قصه های خیلی کوتاهی که پیوسته هم نبودن
حجم
۷۵٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه
حجم
۷۵٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه
قیمت:
۲۵,۰۰۰
۷,۵۰۰۷۰%
تومان