نظرات درباره کتاب ایهام و نقد و بررسی خوانندگان | طاقچه
تصویر جلد کتاب ایهام

نظرات کاربران درباره کتاب ایهام

امتیاز:
۴.۱از ۲۴۱ رأی
۴٫۱
(۲۴۱)
mohaddese
متن گیرا و جذاب و روانی داشت،و البته قابل نقد لابه لای داستان تلنگرهای خوبی میزد... اینکه ما جوانها چقدر باید مراقب دلمون باشیم و از مسیر خارج نشیم. و چقدر مبارزه با نفس سخته!!!
عالیه
کتاب قشنگی بود من دوسش داشتم اشاره داشته به عشق های سطحی و زودگذر
آسمان
این رمان، حکایت اکثر جوانان و به خصوص دانشجویان است که بدو ورود به دانشگاه وارد شاخ و برگ هایی میشوند که نتیجه ای جز ضربه درسی و کاری را برایشان به دنبال ندارد. اگر مذهبی باشند، در ورطه احساسات شدید عشقی-احساساتی پوچ و گذرا - و به دور از عقل و منطق و معیار می افتند و اگر هم غیر مذهبی باشند که الله اعلم. علاوه بر به تصویر کشیدن احساسات عشقی،اشاره به فضای باز و ارتباط بیش از حد بعضی دانشجویان -تا جایی که حتی افرادی فقط محض سر کار گذاشتن دیگری با وی طرح دوستی میریزند- ، گریزی هرچند کم به قرآن و حدیث و صحیفه سجادیه و دستگیری امام رضا علیه السلام، استفاده از شعر و فضای ادبی و اشاره کوچکی به خانواده منسجم مجتبی و صمیمیتی که با خواهر کوچک ترش دارد؛ از نقاط مثبت رمان در حیطه داستان پردازی است. به طور کلی به عنوان اولین رمان نویسنده، اثری ست قابل قبول. نقطه ضعف: گاهی رشته مکالماتی که بین شخصیت های داستان صورت میگرفت؛ از دست میرفت. یعنی معلوم نبود که فلان مکالمه از طرف کدام شخصیت داستان صورت گرفته است. خوب است جوانان بخوانند به شرطی که مایه عبرتشان شود و عقل و منطق را به جای احساسات به کار گیرند.
minoo_tt
با اینکه معمولا رمان ها راه به ادم نشون نمیدن ولی این رمان خیلی مفید و راهنما بود برا من :)
باغبان 🤗🌱
جایی خونده بودم اگر ساز قلبت به نواهای ناکوک وسطح پایین عادت کنه دیگه لذت صداهای اصیل و غنی رو نمیفهمی ... چقدر این کتاب روون و ساده و گیرا بود
mahdi_yar
چشمت به چشم ما و دلت پیش دیگری است جای گلایه نیست! که این رسم دلبری است هر کس گذشت از نظرت، در دلت نشست تنها گناه آینه ها زودباوری است...... (فاضل نظری) . . 1)فضای کتاب : شاعرانه و دوست داشتنی بود. 2)محتوای کتاب : احساس میکردم نویسنده دقیقا در بطن فضای دانشگاهی امروز به نگارش کتاب پرداخته اند.مسائل مطرح شده عین حقیقت بود. جوانانی که با ورود به دانشگاه وارد یک فضای جدید میشوند و با جنس مخالف تعامل بیشتری دارند، سر یک کلاس بشینند،صحبت کنند،جزوه بگیرند،مشورت کنند،پروژه بدهند...در این بین کسانی که هنوز سواد چگونگی برقراری اینطور روابط و تعامل ها را ندارند و چارچوب هایش را نمیدانند متاسفانه دچار مشکل شده و حتی بقیه را نیز دچار مشکل میکنند.همه ی ما در این فضا بوده ایم و خوب درک میکنیم که نویسنده چه میگوید.روابط احساسی افراطی،روابط بدون چارچوب و قاعده ای که در فضای مجازی گاها بین دانشجویان شکل میگیرد، حتی روابط عاطفی بدون هدف ؛ بدون اینکه طرفین بدانند در نهایت برای چه با یکدیگر ارتباط دارند و این روابط چه تاثیری بر زندگی و آینده شان میگذارد و از همه اینها بدتر برقراری رابطه تنها برای اینکه خودی نشان بدهند. چقدر میبینیم که اکثر دانشجوها در ترم های اول هنوز گیج اند و وضعیت درسیشان تعریفی ندارد و طول میکشد تا با فضا آشنا شده و برای روابط خود چارچوب تعیین کنند. 3)قلم نویسنده : برای کتاب اولشان خوب بود.گاهی قسمت ها که احساس و شور و شوق مجتبی را توصیف میکرد ، زیبا بیان شده بود و به شدت میشد فهمید و حسش کرد. 4)نقاط ضعف: از بعضی مسائل به سرعت و بدون توجه رد شده بود و برخی را کش داده بود.به نظرم پایان کتاب هرچند که زیبا بود اما خیلی کوتاه تمام شد و باید برای این پایان مقدمه چینی بیشتری در طول داستان میشد و وقتی مجتبی از مشهد برگشت کمی اتفاقاتی که می افتد و تغییرات ایجاد شده را مینوشتند نه اینکه به یکباره به پایان برسانند. 5)پیشنهاد: برای دانشجوهای آینده و حال به نظرم آموزنده است.
🍃بانو🌼
کتاب متن روانی داشت و حس خوبی رو به من منتقل میکرد ( البته شاید توصیف فضای دانشگاه و دانشکده ادبیات دانشگاه تهران هم بی تاثیر نبوده و باعث یادآوری خاطرات شد) اما در کل کتاب خوبی بود و پایان هم چیزی بود که انتظارش رو نداشتم در طول داستان
آسمان
از اونجایی که خیلی دلم یه رمان عاشقانه میخواست رفتم حسابی توی اینستا پرسه زدم و اینو پیدا کردم. فقط میتونم بگم عالی بود. قلم جذاب گره های فوق العاده استفاده از تشبیه و استعاره و فضای شعر گونه خلاصه باید بگم بهتره به جای من پیش از تو و بقیه ی کتاب های عاشقانه ی آبکی، همچین رمانهای خوب و خوش پرداخت از نویسنده های داخلی بخونین. فقط قسمت دوم رمان.اونجایی که داره از قول دختره ماجراها بیان میشه خیلی سریع نوشته شده بود.انگار نویسنده عجله داشته زود تمومش کنه. ولی در کل من عاشقش شدم و یه روزه خوندمش.صبح که گرفتم دستم الان تموم شد. 😍😍😍
Mohsen
کتاب اصلا عاشقانه نبود ۵ صفحه آخر کتاب یخورده عشق بازی اروتیک داشت!
آواز
سلام ،میتونم این کتابو ازتون هدیه بگیرم؟ منم عاشقانه خیلیییی دوس دارم. اینترنت سرچ کردم نتونستم پی دی افشو پیدا کنم ،والا راس میگم ،وگرنه نمیومدم. ببخشید مزاحم شدم
s.latifi
کتاب قشنگی بود/یه نکته: این چیزی که مجتبی تجربه کرد عشق نبود چون قبل از اینکه هیچ شناخت درستی از نفس داشته باشه اصطلاحا عاشق اش شده بود در حالی که او فقط در اثر ترشح هورمون نسبت به نفس توجه پیدا کرده بود که فقط هم به خاطر ظاهر بود که این اصلا پایدار نیست چون ظاهر کاملا عادی میشه و بعدا تو باید با عقیده و اخلاق طرف زندگی کنی. اگر اینها ازدواج می کردند ۶ ماه دوام نمی آوردند. تعجب آوره که چنین پسری با اون عقاید و روحیات بخواد عاشق چنان دختری بشه. خیلی باید مراقب دل مون باشیم. شروعش هم با نگاهه. قُل لِلمومِنین یَغضوا مِن اَبصارِهِم (با دقت و توجه خاص نگاه نکنید) سوره نور آیه ۳۳
جواد
اون تعریفی که شما از عشق میکنی تعریف غربه که میگه عشق حاصل ترشح هورمونه.در حالی که عشق واژه مقدسه و با این تعاریف سازگار نیس.برای اطلاع بیشتر در باره عشق به کتاب فطرت شهید مطهری رحمه الله علیه رجوع کنید
کاربر ۳۵۳۸۷۳۸
خیلی فلسفی بود نظرتون🤓
کتابدار
عشق حقیقی ناشی از شناخته نه ترشح هورمون
h.s.y
پایان غافل گیرانه ای بود و خوشم اومد خوب جا خوردم . اما خیلی خلاصه و کوتاه بود جای اینکه یک جاهاییش رو بیشتر مینوشت و گسترش میداد داشت
aseman
موضوع تکراری ولی جالبه، نویسنده خوب داره از پسش برمیاد ولی به نظرم همچنان جای کار بیشتری داشته و یه جاهایی خیلی سرسری رد شده و خب این موضوع تو پایان بندی داستان بیشتر حس میشه. در کل اگه کتاب رو نخونید هم چیزی رو از دست ندادید.
هدیه
کاملا موافقم
Saana
طرح جلد جذاب و متن معرفی کتاب وسوسه ام کرد که بخونمش.از ابتدا تا نزدیک به انتهای کتاب،داستان کاملاً مبسوط و جز به جز روایت شده ولی دقیقاً آخرش،نویسنده انقدر سریع داستان رو به ثمر رسوند که چیز جالبی نبود.بعد واقعاً مذهبی ها،ی همچین تفکراتی دارن که نباید با تلگرام و فضای مجازی با همسر آینده اشون آشنا بشن؟🤔😐 خطر اسپویل: یه سوال دیگه هم که واسم پیش اومد اینه که چطور راوی داستان که عاشق یکی دیگه بود،سریع رفت و با یکی که ازش شناخت نداشت ازدواج کرد و سریع هم واله و شیداش شد؟😐
HN
نه از یه رمان که تخیلات نویسنده است نمیشه قرداشت مذهبی ها اینطوری هستن مثل اینکه از یه رمان دیگه نمیشه برداشت کرد یه طیف دیگه مانند اون رمان باشند.
Saana
آره دقیقاً 😬
0921
آره انگار اصلا واسش مهم نبود با کی ازدواج میکنه
مرضیه
متن روان و محتوای کاربردی و خوبی داشت، قسمتی که مجتبی داستان به زیارت امام رضا(ع) رفت ،توصیفات جذاب و گیرای نویسنده منو خیلی باخودش همراه کرد جوری که اشکم سرازیر شد
mjavadtatari
داستانی که شاید در زندگی روزمره‌مون تجربه‌اش کرده باشیم، چه کم یا زیاد. از لحاظ نویسندگی و شیوه بیان داستان هم که واقعا حرفه‌ای و عالی بودن. خوندنش رو پیشنهاد میکنم!
Amin
داستان، یک عاشقانه دانشجوییِ جذاب بود جذاب و متفاوت؛ مخصوصا با پایان نسبتا غیر منتظره حقیقتا لذت بردم و به قول دوستان یه نفس خوندم بخش های زیادی از کتاب آشنا و در تجربه های خودمون و اطرافیانمون ملموس و شنیده شده بود میتونم بگم حرف دل و حس مشترک و تناقض آمیز خیلی از جوون ها(مخصوصا با خانواده های سنتی و دارای ارزش های مذهبی) بودش که میتونه بهشون کمک کنه برای مدیریت یا بیرون رفتن از بحران های عاطفی دوران دانشجویی و مجردی... حرف هایی از زبان شخصیت های این کتاب مثل حاج رضا گفته میشه که خیلی ها شاید بخاطر خجالت یا نداشتن کسی که این حرف ها رو بهشون بزنه، نشنون و این کتاب مجال خوبی بود برای شنیدن همین حرف ها
رز سپید
بعد از خوندن رمانهای متعدد تکراری، این رمان نگاه و حرف جدیدی داشت. قلم نویسنده رو دوست داشتم و لذت بردم. ای کاش انتهای داستان با طمأنینه ی بیشتری بسته میشد. در واقع ناگهانی تمام شد ولی هم محتوا و هم قلم دلچسب بود
مهربان
این کتاب بیشتر یاداشت نویسی بود تا رمان.از ابتدا هم‌پایان کار مشخص بود.حتی خانم عسکری هم کاملا قابل حدس بود.نوشتن توصیفات در پرانتز یک اشتباه بزرگ داستان‌نویسیه که از این ناشر بعیده!پدر و مادر و خواهر خیلی تیپ بودن.اما خب اگر بخوایم بعنوان شروع کار یک نویسنده جوان نگاه کنیم کمی قابل اغماض هست.اما در کل چون سوژه خوب و پرطرفداری انتخاب شده بود کاش نویسنده عجله نمیکرد و با پرداخت بیشتر و یادگرفتن تکنیک بیشتر کارش رو می‌نوشت.اون پرش آخر کتاب هم انگار بیشتر برای راحت شدن کار نویسنده بود و همین کار فاصله‌شو از رمان خیلی بیشتر کرد.موفق باشند و قلمشون پایدار.
نَعنا🌿
«ایهام» یک رمان ساده و معمولیه که چندان شگفت انگیز نیست ولی محتوای خوب و ارزشمندی داره که میتونه درس های خوبی بهمون بده. با وجود اینکه نثر کتاب برام تازگی داشت، من رو به ادامه کتاب ترغیب میکرد و خوب بود. از خواندنش راضی هستم. امیدوارم همیشه قلبمون متعلق به صاحب اصلیش یعنی پروردگارمون باشه.
Mdy Erf
پدرم دستش را روی شانه ام گذاشت و گفت: به دانشگاه پنجاه تومانی خوش آمدی! این کتاب برای دانشجو ها و خصوصا من که دانشجوی دانشگاه تهران ام و این فضا رو کاملا تجربه کردم بسیار جذاب و دلنشینه به شخصه توی 10 صفحه ی اول کتاب غرق شدم بعضی آدم ها درونی بسیار زیبا تر از بقیه دارن و این باعث میشه که در دنیای تنهایی خودشون سفر ها بکنن واقعا خیلی خوشم اومد ممنونم از قلم دلنشینتون
تسنيم
خیلی خیلی خیلی بازم بگم؟خیلی خوب بود.به معنی واقعی کلمه لذت بردم.حتما بخونید.
alimovahed
👌
Parisa
توی گشتن‌هام تو اپ طاقچه به این کتاب برخوردم و با دیدن نظرها تصمیم گرفتم بخونمش... خیلی روون و جذاب ماجرا شروع شد...فراز و فرودهای مجتبی رو خیلی خوب نشون میداد، تناقض‌هاش، درگیری‌هاش با عقاید و دلش و... انقدر خوب نوشته شده بود که کاملا خواننده رو همراه خودش می‌کرد و گویی داری صحنه های یک فیلم رو پیش روت می‌بینی. . البته به نگارش کتاب ایرادهایی وارده؛ ⁦👈🏻⁩توضیحاتی که نویسنده توی پرانتز می‌داد بیشتر از اینکه به درد داستان بخوره، برای نمایشنامه نویسی خوب بود... یعنی درسته کمک میکرد خواننده خیلی راحت خودش رو جای مجتبی قرار بده ولی از طرفی تمرکز رو از بین می‌برد و انگار حین خوندن داستان پرت می‌شدی به درون احساسات نویسنده و بعد برمی‌گشتی⁦🤷🏻‍♀️⁩ ⁦👈🏻⁩جاهایی هم که مکالمه بین دو شخص بود، بهتر بود با علامت‌هایی مشخص می‌شد که الان کی داره چی میگه؟! درسته که بعد خوندن می‌شد تشخیص داد ولی واقعا بعضی وقت ها حوصله سر بر می‌شد.⁦ ⁦👈🏻⁩قسمت‌هایی از کتاب که موضوع تغییر می‌کرد یا از نظر زمانی و مکانی جابه‌جایی داشت، از هم جدا نبود. یه دفعه خط بعدی از یه رخداد جدید می‌گفت و تا بخوای به خودت بیای که چی شد؟! چرا اینطوری شد؟! رشته‌ی داستان پاره شده بود! . انتهای کتاب خیلی هیجان انگیز بود برام و اصلا قابل پیش‌بینی نبود... البته این پرشی که داشت خیلی دوست داشتنی نبود و یه جورایی انگار سرهم‌بندی بود... خیلی سریع و باعجله تموم شد در صورتیکه می‌تونست اتفاقات بعد از برگشتش از مشهد رو هم روایت کنه که قطعا جذابیت خاص خودش رو داشت. . با تموم این نظرات و نقدها که وارده ولی یه نقطه قوت قشنگ کتاب حضور حاج رضا بود که نویسنده به خوبی تونسته بود وقتی بهش می‌رسه لحن نوشتار رو تغییر بده و چقدر صحبت‌هاش قشنگ بود⁦👌🏻⁩ اصلا شعار زده نبود و به دل می‌نشست... نقطه قوت دیگه‌ش هم توی صداقتیه که نویسنده در بیان احساسات هر لحظه‌ی مجتبی داشت و چقدر قشنگ و بدون فیلتر واقعیت ذهنش رو نوشته بود... البته اواخر کتاب و توی صحبت با ماه‌رخ کمی زیاد رنگ ادبیش پررنگ‌ شده بود که به نظرم حالت قبلش قشنگ تر بوده. . در کل کتاب خوبی بود و توصیه می‌کنم بخونید🌹

حجم

۱۲۷٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

حجم

۱۲۷٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

قیمت:
۳۵,۰۰۰
۱۰,۵۰۰
۷۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۷صفحه بعد