نظرات کاربران درباره کتاب آمیخته به بوی ادویهها
۴٫۰
(۵۴)
Toobakiani
آمیخته به بوی ادویه ها
کتابی با داستان های کوتاه، پر از بوی ماهی، ادویه، شرجی و گرمای جنوب.
با هر داستانش قلبم فشرده شد و اشک ریختم برای دل تنگی های شخصیت هاش. احساس می کردم اتفاقاتی که برای اون ها افتاده، تکه هایی از اون مال منه.
واسهتون جذابه اگه جنوبی باشید یا به حال و هوای جنوبی ها در قالب داستان های کوتاه علاقه مند باشید.
neda
مریم منوچهری قصهگوی خوبی است و الحق هم داستانهایش استخواندار است. کوتاه و شسته رفته حرفش را میزند و تمام. به عنوان آدمی از شمال غربیترین نقطه ایران زمین، هیچ وقت شانس آن را نداشتهام که به جنوب کشورم سفر کنم اما آمیخته به بوی ادویهها مرا کشاند تا آن دور دورها، به آن گرما و اروند و بوی ماهی. به آن لهجههای شیرین و خواستنی و آن عشق برزیلها. کتاب را که شروع کردم داستان به داستان برایم دلنشین و جالب بود اما از یکی جایی به بعد (داستان لنج ابوفؤاد) عجیب حس کردم جدایی و مرگ در همه داستانها موج میزند. گرمای جنوب همیشه برایم یادآور عشق و صمیمیت است. این عشق را در ننه مملکت دیدم آنجا که گرمای آفتاب بدیهایش را هم سوزانده بود، دلتنگی غروب لب شط را با این شط کوسه دارد و علی شیرازی و ننهاش احساس کردم اما این همه غم در کتاب برایم زیاد بود.
سیّد جواد
کتاب ۲۹۰ از کتابخانه همگانی،
مجموعه ۸ داستان کوتاه خوب و خواندنی که البته مطالعه آن برای هموطنان جنوبی لذت بیشتری دارد. در قسمت مشخصات طاقچه ، نوشته شده (( رمان )) که درست نیست.
sadafi
کتاب مجموعه داستانی است که اکثر روایت های آن در جنوب می گذرد و یا به نحوی با جنوب ایران ارتباط دارد. سادگی و پاکی اهل جنوب را میتوان در آن دید. برای من جذاب و گیرا بود و خیلی سریع تمامش کردم.
sara
اگه جنوبی هستید یا علاقه مند جنوب و جنوبیها حتما بخونیدش.
Soheyla
قصه های مختلف از آدمهای مختلف که وجهه اشتراکشون سرزمینشون هست. داستان پردازی خوب
شخصیت پردازی خوب
روایت خیلی خیلی خوب...
با خوندن این داستانها دلم خواست به جنوب سفر کنم 😍😍😍😍
فرزانه مردیان
یکی از بهترین کتابهایی بود که از نویسنده های جوان ایرانی این روزها خوندم، توصیه میکنم حتما ساعتی غرق در جادو قلم نویسنده بشین و از حزن جنوبی و زیبای کتاب لذت ببرین
کاربر ۴۴۶۲۴۶۷
دو سه تا داستان ابتدایی خیلی به دل نمی نشت . اما بقیه ی داستان ها مثل لنج ابو فواد لذت بخش بودند . خواندنش به آدم این حس را القا می کند که باید در اسرع وقت با یک بلیط خودش را به جنوب برساند . خسته نباشید به خانم منوچهری
mina
چقدر این کتاب بی نظیر و درست و حسابی نوشته شده و چقدر تعابیر زیبا و وصف های بی نظیر و درجه یکی از تک تک جزئیات مثل عشق ، زندگی ، غم ، شادی ،اندوه و ....داره ..خانم منوچهری قلم بی نظیری دارند که واقعا متحیر شدم ، من رفتم نسخه چاپی رو هم خریدم و دوبار خوندم داستانهاش رو و برای بار دوم باز شگفت زده شدم ، کاش میشد بی نهایت ستاره داد برای همچین کتابی ، من پیشنهادم نسخه چاپی هست ، چون مثلا داستان اصلی که به اسم خود کتاب هست رو نگارشش طوریه که اصلا تو نسخه غیر چاپی نمیشه خوند
هانی
چقدر لطیفه داستانها 🥺 اشک توی چشم آدم جمع میشه.. بخصوص داستان دوم “ آمیخته با بوی ادوبهها 🥺
چقدر عشق لطیفی درجریان بود، حتی با وجود ماجده.. داستان آمیخته با بوی ادویهها رو خواستید بخونید، متوجه باشید یه قسمتایی نامه معاذ به دختر ایرانیه، یه جاهایی هم صحبتهای دختر ایرانیه به معاذ که یه مرد مصریه.. بین این قسمتها یه اینتر خورده، اما توی موبایل یه کم منوجه این اینتر شدن، سخته.. منم مجبور شدم دو بار داستان رو بخونم تا بفهمم
Mohadese
آمیخته به بوی ادویهها، کتابی درباره عشق و فقدان؛ با فضا سازی و پردازش قوی احساساته. احساسات زنان ساده، عاشق و قوی. قصه گویی خانم منوچهری انقد شیرین و قشنگه که حسابی درگیرش میشی و خودتو توی فضای داستان به راحتی تصور میکنی :)
از اون دست کتاباست که نمیشه نخوندش!
Mehrab
به جز خود داستان آمیخته به بوی ادویهها، باقی داستانها خوب و جذاب بودند. فضای جنوبی خوبی دارند حتی اگر در تهران اتفاق بیفتند
زهرا سادات
آمیخته به بوی ادویهها کتابم را میبندم. سر وصدایش کم کم میخوابد. حالا لِخ و لخ پنکهی روی سقف، جایگزین صدای کشتی و بوق لنجهایی میشود، که عرض اروند را میرفتند و میآمدند.
بوی خارک و رطبِ دست ننه مملکت جایش را با بوی خاک نم خوردهی حیاط عوض میکند و هوای نیمه ابری شمال مینشیند جای تصورات گرم و شرجیام از جنوب. مریم منوچهری انگار گرمای دلچسب جنوب را پهن کرده روی کلمههایش و ماهرانه قصههای جذاب و پر ادویهایی از آنها ساخته.
هر چند که سرگذشت آدمهای داستانش تلخ بود. غم میخواست از هر کلمه غل بزند و بپرد بیرون و نفست را بگیرد.
زیرکانه برخی از گفت و گوها را با لهجهی جنوبی مینویسد.
انگار دست آدم را میگیرد و آرام میبرد سمت اسکله، کنار کشتیهای پهلو گرفته. وقتی داری بوی غلیظ و چسبناک ماهی را نفس میکشی؛ موجهای آبی دریا خیز بر میدارند روی پاهای برهنهات. غروب ها، شعلههای نارنجی پالایشگاه را میدیدی که در هوا میسوزند
و خاکستر دودشان را پخش میکنند در آسمان.
باید اعتراف کنم که این کتاب تمام حسهای آدم را درگیر خودش میکند. بویایی، بینایی، لامسه و شوری دریایش هم چشاییات را. نمره: 9 از 10 ✅ زهرا سادات
#معرفی_کتاب
#به_قلم_خودم
کاربر ۲۳۱۵۸۸۶
|به نام خدایی که که اگر کلمه بود یک کلمه ی خیلی ساده، به دور تجمل پیچدگی و بی شیله وپیله بود |
نام کتاب :آمیخته به بوی ادویه ها
نشر: ثالث
امتیاز : حقیقتا ۱۰ از ۱۰👌
وقتی می گویم آدم ها عوض می شوند ، درجوابش فقط می توانی بگویی ،بله حق باشماست،قطعا درست می گویی عزیزم :)
می خواهم اعتراف کنم این کتاب یک زمانی جزو کتاب های رها شده ام بود، و مطمئنم بعد از خواندش یک حسِ خدای من [ عجب کتابِ بی سر وتَهی] داشته ام ،اما الان؟! خلاصه بخواهم بگویم- عاشقش شده ام!
انقدر کلمات به جا و به اندازه بود که انگاری یک مادر به طرز بینظیری به بچه هایش یاد داده باشد دقیقا کجا چه حرفی را بزند و کجا سکوت کند و یاحتی کجا اشکالی ندارد اگر کمی ضعیف باشد وگریه کند!نویسنده عاشق سکانس های یکهوییست ، این را از مقدمه نداشته یِ کتاب میشد فهمید و البته آخ ا...ین کتاب طعم جنوب میدهد !
شوری اروند دارد، به محض اینکه کتاب را باز می کنی طعم قلیه ماهی زیر دهانت می رود ، این کتاب لهجه ی غلیظ دارد ،صدای لنج و موج دارد ، نزار قبانی دارد ، لباس از خیس عرق به تنت چسبیده دارد ، عینک ریبن دارد، ریتم رنگیِ جنوب دارد ،عاشقی دارد ، اخ عاشقی دارد!
samira
دوسش نداشتم....
فاطمه سادات دهقان
به جز داستان دوم که اصلا نفهمیدمش ... بقیه شون رو دوست داشتم!خیلی خاص و البته تلخ...
mojgan.mohammadi
فکر میکنم به خاطر تغییر بین راوی برای داستان دوم اینجوری شده
کاربر ۱۵۵۸۲۱۰
چه گرم و با صفا بود .. اما پر درد !
خانم مارپل
عالی بود من که عاشقش شدم😍
معصومه
چه بگویم که نگفته پیداست. جنوب، جنگ،
لهجه اش،
ادویه هایش،
فوتبال، سوت آخر بازی
عشق،
دریا و مستی داستان هایش مثل خود مردمانش خواندنی و زیباست
Arm
داستان لنج ابوفواد بینظیر بود.
حجم
۸۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
حجم
۸۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
قیمت:
۵۲,۰۰۰
تومان