نظرات درباره کتاب شاید خدا گم شد! و نقد و بررسی خوانندگان | صفحه ۳ | طاقچه
کتاب شاید خدا گم شد! اثر محرابه سادات قدیری

نظرات کاربران درباره کتاب شاید خدا گم شد!

انتشارات:انتشارات سخن
امتیاز:
۳.۸از ۲۰۵ رأی
۳٫۸
(۲۰۵)
Giti.D
خوشحالم که وقتم رو برای این رمان گذاشتم🌺🌺 به امید کارهای جدید و بهتر از رهایش عزیز💕
elnaz.book
آثار خانوم قدیری که خب اصلا نیازی به معرفی و تعریف ندارن از بس که درجه یک و حرفه‌ای هستن و آدم از خوندنشون سیر نمی‌شه. شاید خدا گم شد هم جزء آثار فاخر و کم‌نظیر حال حاضره، کتابی رئال از دل جامعه و واقعیت خانواده‌، با تمام بالا وپایین‌ها و تلخی و شیرینی‌هایی که یک خانواده تجربه‌ش می‌کنن که به بهترین شکل ممکن تو این کتاب بیان شدن. فضاسازی‌ها فوق‌العاده بود، دیالوگ‌ها، اصطلاحات، توصیفات همه عاااااالی بودن، لحن کوچه بازاریش به شدت جذابش کرده بود، طنز به‌جایی که در طول داستان جریان داشت خیلی عالی بود. و البته که به نظر من این‌که واقعیت جامعه رو به خوبی و با صداقت کامل نشون داده بود نقطه قوت و پررنگ کاره. خیلی خیلی توصیه می‌کنم حتما کار رو بخونین چون قطعا تاثیر مثبتش رو توی روابط خانوادگی می‌بینین. بی اندازه لذت بردم، بارها خوندمش و هربار نکته‌ی جدیدی یاد گرفتم. بسیار متشکرم خانوم قدیری، قلمتون مانا
sadra
عالی بود قصه روان و خوب و تو دل اجتماع و مردم. خوشم اومد
ZahAh
داستان ژانر اجتماعی داره و بیشتر به مسایلی پرداخته که تو جامعه می بینیم و می شنویم. انتظار یه رمان عاشقانه نداشته باشید. کتاب آخرهاش تلخ شده بود و بدبختی پشت بدبختی سر حدیث می بارید.
bahar
کتابی با قلم قوی با سوژه ای اجتماعی و یک عاشقانه ملایم. طنز داستان عالی بود .من خیلی دوستش دارم
tazi
خانم قدیری قلم شیوایی دارن و مثل همیشه دغدغه اجتماعی، اینبار به اهمیت دادن بیش از حد به حرف مردم و تعصب جاهلانه پرداختن، و در کنارش شکل گرفتن آرام یک عشق.
simha
کاش باقی کتاب های خانم قدیری رو هم تو طاقچه موجود کنید
Abani
این کتاب بسیار زیبا و پرکشش هست نویسنده کتاب نیاز به معرفی ندارند که خودشون و قلمشون شناخته شده است،مثل بقیه اثار دیگ اشون موضوع داستان جدید و بکر بود توصیه میکنم حتما این کتاب رو بخونید و به خلاصه ای که ازش نوشته شده اکتفا نکنید
Shamini
خوب بود، هرچند قلب آدم به درد میاد از اونهمه سختی و بدبختی که کشیدن ولی آخرش یه حس گرم میره زیرپوستت. بی شک ارزش صبر و حوصله کردن و یکبار خوندنو داره
کاربر ۱۱۶۹۷۴۱
عالی بود,متن روان,قصه پردازی خوب,کاملا رئالیسم و قابل لمس
کاربر ۱۳۵۸۸۱۹
مثل همه رمانهای خانم قدیری حجم زیادی داره وواقعامیتونست کمتر باشه بدون اینکه به داستان لطمه ای بخوره....ولی مثل بقیه رمانهاشون کشش لازم رو داره که خواننده رو تا اخر داستان نگه داره. هم تو خوبیها وهم بدیها یه مقدار اغراق داره...اخر داستان هم اونیکه اذیت شد ادم خوبه بود..البته متاسفانه الان تو دنیای واقعی هم همینه ... با این حال دوستش داشتم وتوصیه میکنم‌. چندتا از داستانهای ایشون رو خوندم ودوستشون داشتم..موفق باشید خانم قدیری.
sophii
راستش اول نمیخواستم امتیازی بدم چون دُگم و تعصب بیش از اندازه طاها روانمو بهم ریخته بود ولی وسطهای رمان جذبش شدم. میتونم بگم ارزش یه بار خوندن رو داره چون نشون میده تعصب و غیرت بیش از اندازه میتونه چه بلایی سر خانواده و بخصوص دخترها بذاره. به نظرم طاها تا اخر عمرش مدیون حدیث میمونه چون طاها زندگی حدیث رو نابود کرد نه حسین.
هستی
قلم خوب اما خب جای تأمل داشت نگاهش به قشر مذهبی که همه رو به یک چوب میزد.
کاربر ۱۳۷۱۱۹۶
اصلا سر و ته نداشت
خورشید
تا صفحه ی ۵۵۲ خوندم ، خیلی کسالت آور و بد بود ، حیف پول و وقتی که گذاشتم جزو معدود کتاب هایی بود که تا ته نخوندم
fateme.ghorbanzadeh
یه رمان خوب که زندگی مردم عادی رو نشون میده با دغدغه ها و مشکلات مردم که کاملا قبل لمس و ملموس هست برخلاف اکثر رمان‌ها خبری از پسر و دختر چشم رنگی و بالاشهری و زندگی های اعیانی نیست تو تمام دغدغه ها و مشکلات امیر طاها رو درک میکنی با این رمان ناراحت میشی، می خندی و شوکه میشی با اینکه رمان طولانی و ساده هست ولی منو جذب می‌کرد که بفهمم آخر داستان چی میشه
Zahra
قشنگ بود واقعا حتما بخونید
کاربر ۱۱۸۵۲۴۹
خوب بوددر باره گرفتاری روزمره خیلی از آدما البته یه جاهایی رو نتونستم بپذیرم آدما یی که دنبال حرف وحدیث هستن همه جا هستند توی اقوام توی همسایه توی بازار واینکه بعضی از اونها میان مسجد نباید باعث بشه از مسجد روی گردان بشیم متاسف شدم که توی این داستان مسجد منشا فتنه وقضاوت شدن نابجای یک خانواده مومن شده در صورتیکه غرض دین از حضور سه بار در شبانه روز به مساجد آگاهی از نیاز همدیگه وآگاهی از دین وکمک به هم نوع هست ونه قضاوت نابجا وریختن آبروی یه مومن این روند داستان با آموزه های دین منافات داره ومن انتظار نداشتم محمد طاها اول داستان که تکیه گاه خیلی ها بود آخر داستان برای حفظ اعتقادات خودش متکی به کسی بشه که خودش دنبال تکیه گاه بود
فانوس
قلم نویسنده و روال داستان خوب بود،گره ها به درستی ایجاد و حل شده بود شخصیت علی رو دوست داشتم.دیالوگ ها جذاب وخیلی خوب از اب در اومده بود اما... شخصیت محمد طاها!!! هیچ وقت یه بچه مذهبی مسجدی همچین شخصیتی نداره! طاهای داستان بارها بدون کنترل خشمگین میشه،بارها به نادرستی قضاوت میکنه! واینکه فکر کشتن ادمای دیگه و حتی خواهرش به ذهنش میرسه که دیگه اصلا قابل قبول نیست!!! اون هم فقط برای اینکه خواهرش دلش گیر کرده! طاها یه بچه مسجدی و مذهبیه که افکار پوسیده ای داره، تعصبیه! ایمانش و نماز خوندنش خیلی نمیتونه آرومش کنه! حاج رسول معتمد و بزرگ محل تشخیص درستی نداره و از همهههه بدتررررر! شخصیت منفی و منفور داستان اسمش حسین هست!!!! و آقا پیلس و قهرمان داستان اسمش سامان! آقا پلیسه برهنه یا با رکابی تو بالکن خونه اش سیگار میکشه!!!
کاربر ۲۷۹۰۲۲۳
کتابش خوب بود داستانش هم قابل درک بود ولی یهویی از یه جایی می‌پرید چند ماه بعد بدون اینکه بهش اشاره ای بشه ، موقع خوندن گیج میشدم یه جاهایی یکم که می‌خوندم و چند صفحه رد میشدم تازه می‌فهمیدم عههه رفته چند ماه بعد ، موضوع کمی عوض شده، مثلا یهو از گرمای هوای خرداد ماه و هندونه خوردن رو پست بوم به صفحه بعدیش که رسیدم نوشت طاها میخواست بره بیرون زیپ کاپشنش رو بالا کشید !!!!!! ایرادهای اینچنینی زیاد داشت

حجم

۶۲۶٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۷۷۴ صفحه

حجم

۶۲۶٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۷۷۴ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
۹,۰۰۰
۷۰%
تومان