نظرات کاربران درباره کتاب بافته

روایتی آشنا و تقریبا تکراری از زندکی مردم عامه در هند... تلاش برای زنده ماندن و جنگیدن با سرطان و کنار آمدن با فقدان سلامتی و زیبایی.... توانایی تغییر یک سرنوشت... داستانها زیبا و قابل تامل بودند.شیوه ی روایت و تکه تکه کردنشون و پایان دادن به اونها درست در حساس ترین لحظه ها باعث شده بود کتاب از جذابیت نیافته.مثل یک سریال که منتظرتون میذاره تا دفعه ی بعد. و اما ضعف های داستان...بنظرم خیلی عامدانه شخصیت ها رو جنس مونث انتخاب کرده بود.موافقم که زنها قوی هستند و مبارز...اما تهور جولیا در 90 درصد موارد وجود خارجی نداره و در 10 درصدباقی هم فقط 5درصد به موفقیت منجر میشه. و همینطور جسارت اسمیتا برای تغییر سرنوشت خودش و فرزندش... چیزی نا پخته درون داستانها منو عذاب میداد. شاید عدم پرداخت به جزئیات و شناخت بیشتر شخصیت های حاشیه ای داستان عاملش باشه. کارکترهایی که ابدا حاشیه ای نبودند و اصلا نیرو محرکه ی این سه شخصیت بودند.مثل کمال یا فرزند اسمیتا.... کتاب ترجمه ی روان و شیوایی داشت یا حداقل برای من خوب بود. از اون دست کتابهایی بود که اکر فیلم بشوند بهتر میتونند با مخاطب ارتباط برقرار بکنند.و جدای از اینها اطلاعاتی که در مورد همه چیز...از فرهنگ گرفته تااصطلاحات مختلف به خواننده داده شده بود رو دوست داشتم. خصوصا پنه لو په.. و در آخر خانمها از خوندن این کتاب لذت بیشتری میبرند...و شاید براشون تغییر دیکه کار غیرممکنی نباشه....ً

از خوندنش لذت بردم واقعی و ملموس کاش میتونستم بنویسم از ظلمی هم که به زنان ایرانی می شود حجاب اجباری و سقف های شیشه ای محل کار و بی عدالتی در حق طلاق و ارثیه و هزاران مورد دیگر

هنوز نخوندم.ولی یه گله ای از خودمون دارم.چرا هیچ کس در مورد مفهوم و محتوای کتاب ها اظهار نظر نمیکنه.این اتفاق تقریبا در مورد همه کتاب ها داره می افته.همه فقط در مورد قیمت وکدهای تخفیف حرف میزنیم.بیشتر به حواشی میپردازیزم تا متن موضوع. پ.ن:حتما میخونم و نظر محتوایی و تعداد دقیق ستاره ها رو خواهم گفت.

کتاب خوبی بود داستان سه زن از نقاط مختلف بازندگی های متفاوت بود که هرکدوم ازاین زن ها قهرمان زندگی خودشون بودن داستان زن هایی بود که تبعیض را نپذیرفته بودن واستوارو مقاوم بامشکلات میجنگیدند

کتابش هنرمندانه نوشته شده بود ممنونم از طاقچه که این کتاب رو رایگان در اختیار ما قرار داد. یکی از هدف هام بعد از این که پولدار شدم اینه که در هر شهر کتابخانه های زیادی درست کنم اونم با بروز ترین امکانات و اونو رایگان در اختیار مردم قرار بدم و مردم و مخصوصا نوجوانان و جوانان رو به خواندن کتاب تشویق کنم خدایا به امید تو

کاش فقط داستان اسمیتا و لالیتا رو نوشته بود، خیلی مشتاق بودم بدونم چه اتفاقی براشون میفته... نسبتا جذاب و پرکششه و ترجمه‌ی روانی داره. پیشنهاد می‌شه، مخصوصا اگر دیشب از طاقچه هدیه گرفتید :) + این رمانایی که در مورد هندن رسما منو نابود می‌کنن! این حجم از ظلم و بی‌رحمی نسبت به کسی که شبیه خودشونه، به زبون خودشون صحبت می‌کنه، اما یک خونه اون‌طرف‌تر دنیا اومده وحشتناک... و این حجم از تسلیم در مقابل سرنوشت، وحشتناک‌تر. ++ نویسنده چقدر از سیک‌ها خوشش میاد :)

این کتابو خیلی دوست داشتم، چون درباره ی شجاعت و جسارت بود و شخصیت های اصلی ش هم زن بودن. به خصوص داستان اسمیتا و تفاوت صد و هشتاد درجه ای با داستان سارا. البته یه قسمتش ناراحت کننده بود، این که اسمیتا در ناخودآگاهش حک شده بود که جزو این طبقه هست، حتی اگه در شهر دیگه ای و بین آدم های کاملا ناشناس زندگی کنه. این که آدم چیزی رو بپذیره که ساخته و پرداخته ی ذهن افراد قدرتمندیه که می خوان قدرت دست خودشون بمونه، این خیلی خطرناکه. پذیرفتن عمیق دروغ هایی که جامعه بهش گفته. با این حال تحسینش کردم به خاطر تلاشش برای چیزی که در توانش بود تغییرش بده.

نمی دونم چه حسی دارم... داستان اسمیتا خیلی عجیب بود و در مورد این مسئله تحقیق کردم....باعث شد چیزهایی یاد بگیرم... فقط یه رمان نبود... ولی دلم برای زنهای ادیان و کشورهای دیگه سوخت...

این گردونه شانس چقدر مسخرست! تاحالا صدبار تخفیف 30 درصدی برام دراومده، ولی جایزه ده تومنی اصلا درنیومده. مگه میشه؟!

کتاب داستان زندگی سه زن را در برهه ای از زندگیشان که با تصمیمات سخت رو به رو شده اند مطرح میکند. اسمیتا که با همسر و دختر کوچکش در روستایی در هند زندگی میکند، جولیا دختری که در سیسیل ایتالیا زندگی میکند و به شغل خانوادگی خود که ساخت کلاه گیس است علاقه مند است. و سارا وکیلی موفق در آستانه چهل سالگی که به همراه سه فرزندش در مونترال کانادا زندگی میکند. زندگی این سه نفر در دست اندازهایی قرار گرفته است و آن ها را با چالشی بزرگ‌مواجه کرده است. زندگی این سه نفر چطور میتواند بهم گره بخورد؟ این چیزی است که با خواندن کتاب به آن پی میبرید. کتاب متنی روان، پرکشش و ترجمه خوبی داشت. داستانی خطی که برای سر در آوردن از جزییات آن نیاز نیست خیلی ذهنتان را مشغول کنید و همین ویژگی مطالعه و دنبال کردن داستان را به کاری دلپذیر در یک عصر دلگیر پاییزی یا زمستانی تبدیل میکند. برای همین اگر دنبال اثری هستید که هم شما را سرگرم کند، و هم با روی سخت زندگی آشنا کند خواندن آن را به شما توصیه میکنم. البته کتاب در بخش هایی با ضعف داستان پردازی و انسجام رو به رو است. و نویسنده میتوانست با پرداخت بیشتر آن قسمت ها اثری قوی تر خلق کند. بخش پایانی اثر خواننده را با این حس رو به رو میکند که انگار نویسنده قصد داشته تا حجم اثرش از حد معینی فراتر نرود و باید سریع آن را به پایان برساند. با این همه اثر با رفع این مشکل قابلیت تبدیل شدن به یک فیلم خوب را نیز دارد.

نویسنده در این کتاب به تعریف داستان سه زن با سرنوشت‌ها و شخصیت های مختلف می پردازد که در کانادا، سیسیل و هند(سه قاره متفاوت) زندگی می کنند و همگی تشنه آزادی هستند. داستان اون جوری که مایل بودم تموم شد، یعنی با باور زن ها به خودشان و رسیدن به آنچه شایسته اش بودند که به نظر من، این از جذابیت های داستان بود. وقتی داستان رو میخوندم بخصوص در مورد اسمیتا با هر سطرش یه چیز جدیدی از دالیتها و آداب، رسوم و سبک زندگی مردم هند یاد می گرفتم. چیز دیگه ای که کتاب رو جذاب کرده بود ویژگی های اخلاقی و رفتاری هر سه زن بود که به نوعی این ویژگی ها در زنان قدرتمند جامعه ما دیده میشه. مثلا سارا زنی بود که با تمام توان برای آینده شغلی و موقعیت اجتماعیش تلاش میکرد و به خاطرش تمام جنبه های وجودی و نیازهای خودش رو فراموش کرده بود. این بزرگترین ضعف سارا بود که وقتی متوجه این نکته شد و خودش رو اصلاح کرد به نظر من خوش درخشید و کار را به بهترین نحو ممکن تمام کرد. در حال حاضر ما در اطرافمون زنان قدرتمندی داریم که دقیقا برعکس سارا عمل میکنن و تمام انرژی خودشون رو صرف خانه و بچه میکنن و از نیازهای اصلی و روحی و روانی خود و نقشی که میتونن در مسئولیت های اجتماعی واسه تکامل روح و روانشون به عهده بگیرن غافل میشن و اغلب متاسفانه در سنی متوجه این مساله میشن که شاید کمی دیر شده باشه. یک نکته که توجه منو به خودش جلب کرد قدرت اعجاب انگیزیه که عشق به قهرمانان داستان میداد، عشق به لالیتا، به اسمیتا شهامت داد، عشق به کمال، جولیا رو شجاع تر از قبل کرد و سارا در آخرین لحظه به خاطر عشق به مادر، دختر و پسرانش جان گرفت و مسیرش را عوض کرد. انتخاب نام کتاب هم بسیار هوشمندانه بود، آنچه سه زن را به هم وصل کرده بود رشته های مویی بود که مثل موی بافته شده سه شاخه بوده و در هم گره خورده بودند. لازمه بگم ترجمه خوب و روان خانم نرگس کریمی باعث شد کتاب رو با لذت بیشتری مطالعه کنیم.

چرا نظرات اینطوری شده؟؟ همش کد تخفیف و.... کاش اینا رو تایید نکنید. واقعا تو ذوق میخوره

خوب بود.

کتاب قشنگی بود دوستش داشتم. داستان سه تا زن از سه گوشه جهان که منتظر نیستن ببینن تو زندگیشون چی پیش میاد و خودشون زندگیشون رو ، جوری که میخوان ، میسازن. جوری که این سه تا زن به هم مرتبط میشن رو خیلی دوست داشتم. ولی ای کاش بیشتر به جزئیات پرداخته میشد تا بیشتر با زندگی این ۳ زن جسور آشنا بشیم. کاش ادامه داشت. در کل خیلی کوتاه بود اما قشنگ. اگه ادامه پیدا میکرد عالی بود❤❤❤

چیزی فراتر از عالی! بافته روایت گر زندگی سه زن. سه زنی که فاصله دغدغه ها و افکار و اندیشه هاشون به اندازه فاصله محل زندگیشون باهمه. کتاب پر از انگیزست. به طوری که خیلی کاربردی تر از کتاب های موفقیت میشه دونستش. حتی یک کتاب فمینیستی قوی که یک زن های واقعی رو به تصویر کشیده. من بخش های مربوط به زندگی اسمیتا رو که دالیت بود و متاسفانه طوری باهاش رفتار میشد که ما با حیوونامون بهتر رفتار میکنیم رو خیلی دوست داشتم و برام به شدت جذاب بود. چون به نظرم جسارت و شجاعتش هم ستودنی بود. جولیا دختری که مسئولیت خانوادش کاملا روی دوشش افتاد. اما ایستاد. و حضور عشق رو که یک انرژی محسوب میشد برای جولیا تو این مسیر خیلی زیبا به تصویر کشیده بود. اینکه عشق باید باعث بشه تو بشی بهتر از اینی که هستی! عشق تو کتاب عشقی بود که با عقل و منطق و احساس همراه بود. یعنی عشقی که تورو بزرگ میکنه. نه فقط احساسی باشه که تو قلبته و باعث بشه از همه چیز عقب بمونی. و سارا سمبل زن هایی بود که اطرافمون خیلی هستن. زن هایی که زنانگی هاشون رو عیب میدونن و سعی در پنهان کردنش دارن. کتاب فقط یک داستان نیست. اطلاعات فوق العاده ای هم داره. من که کلی درمورد فرهنگ و کاست های هندوستان اطلاعات به دست آوردم. طوری که شاید با خوندن یک کتاب دوهزار صفحه ای هم این اطلاعات اصطلاحات رو یاد نمیگرفتم! فقط ای کاش فضا سازی ها یکم قوی تر بود. شاید بگم فقط همین نکته تو کتاب بود که نکته نه چندان منفی ای بود به نظرم. پایان کتاب خیییلی زیبا بود. گره خوردن زندگی این سه زن بهم کاملا خارج از باورم بود. و کلی کیف کردم ترجمه خانم کریمی عالی و بی نقص بود. و اونقدر و ترجمه متن روان و شیرین بود که کتاب رو نمیشه لحظه ای زمین گذاشت. و به راحتی عم میشه با هرسه شخصیت کتاب ارتباط گرفت. که نکته مثبتیه! خلاصه که اگر میخواید سوار بال های کاغذی کتاب بشید و از هند، میون جک ها و دالیت ها و کاست های مختلف هندی برید تو سیسیل ایتالیا و اونجا تو کارخونه کلاه گیس سازی یک عشق واقعی رو ببینید و بعدش برید کانادا، پیش زن موفقی که سعی در پنهان کردن خودش داره، اما بفهمه که هیچ وقت نمیشه خود رو فراموش و پنهان کرد، و هیچ چیزی تو وجود یک زن عیب نیست،بافته کم حجم و روان رو بخونید. بی شک یکی از بهههترین کتاباییه که خوندم و اگر کسی ازم ددر این مورد سوال کنه حتما اسم بافته رو میارم. اصلا یک جایگاه مقدسی داره تو کتابخونم😎📚

لطفا یه کتاب راز آلود معمایی نفسگیر به من معرفی کنید. در حدی که نشه زمین گذاشتش . مثل جزیره شاتر. لطفا کسی اگه میتونه معرفی کنه بهم. یه کتاب هیجانی و غافلگیر کننده

فیدیبو یک کتاب صوتی خوب رایگان کرده . بشتابید

کتاب درباره زندگی سه زن در کشورهای مختلفه که هر کدوم جدا تو سخت ترین موقعیت زندگی شون هستن هر سه تنها هستن و در عین غم تنهایی باید قوی باشن هم برای خودشون هم خانوادشون و در اخر یه جورایی بهم پیوند میخورن. خیلی لذت بردم از داستان و واقعا نمیشد کتاب رو زمین گذاشت.

سه داستان متفاوت که اولش با خودت میگی قراره چجوری به هم ربط پیدا کنن، با اینکه ی پایان جذاب تر رو دلم می خواست بخونم ولی خب اگه پایان رو در نظر نگیریم روند داستان زندگی هر شخصیت و شجاعت هاشون جالب بود

خیلی کتاب خوبیه، طوری منو درگیر خودش کرد که بدون وقفه خوندمش. خوندنش رو توصیه میکنم.