نظرات کاربران درباره کتاب نفس عمیق

من این کتاب رو نخوندم. اسمش نویسندش منو مشتاق کرد تا نظر بدم.... ایشون "آن تایلر" همسر مرحوم تقی مدرسی هستند... تقی مدرسی از نویسندگان نسل اول بودن و در واقع روان پزشک بودن که در دانشگاه با آن تایلر آشنا شده و به دلیل علاقه هر دو به ادبیات و.... با وجود ده سال اختلاف سنی ازدواج کردند.... در ضمن مرحوم تقی مدرسی از نوابغ دوران بودن و بسیاری از مقاطع تحصیلی رو در امریکا با درجه ممتاز طی کردن... غرض از گفتن اینها این بود که حتما نوشته ها و داستان های تقی مدرسی رو هم بخونید...

واقعا کتاب بسیار پر محتوا 📖جذاب و زیبایی هست 💛من از خواندن این کتاب لذت بردم💙 کتاب درباره ی یک زن و شوهر میانسال هست که با رویداد های مختلفی روبه رو میشوند...👨‍🦳👩‍🦳

داستان کتاب مربوط به یک روز از زندگی یه خانواده اس. مادری که خیلی احساس مسئولیت میکند و دلش میخواد همه چیز اطرافش را اونجوری که به نظرش درسته بچینه، پدری که خیلی اهل صحبت نیست ولی صادق و رکه. این دونفر سفری یکروزه رو شروع میکنن ولی در طول این مدت، سفری هم به روزهای اول آشناییشون میرن و چندسال زندگیشونو مرور میکنند. داستان کتاب معمولیه ولی شخصیت ها پردازش خوبی دارن، واقعیت هایی از زندگی زناشویی رو بیان کرده که خوندنش خالی از لطف نیست. البته به نظرم ترجمه یکم جای کار داشت و موقع خوندن قشنگ متوجه میشدی ترجمه کار یه آقاست😁

داستان با جزئیات زیاد بیان شده ولی نویسنده اونقدر توانایی داشته که خسته ات نکنه یه لطافت خاصی توی داستان هست ولی نمیشه یه کله خوندش دلت رو میزنه.

کتاب ماجرای یک روز شلوغ پدر و مادر یک خانواده ی ۴ نفره هست.اما در واقع اتفاقات این روز بهانه ای برای برگشتن به گذشته ی شخصیت های اصلی هست. گذر زندگی ادم های معمولی با دغدغه ها و مشکلاتشون.اواسط کتاب کمی خسته کننده و توضیحات طولانی هستن اما در مجموع خوندنش دلچسبه.

تمام داستان در یک روز اتفاق می افته و همزمان فلاش بک هایی به بیست و سی سال پیش. خیلی جاها طولانی و خسته کننده ست، توجه بیش از حد به جزئیات و بگو مگوهای مدام و طولانی. کتاب من رو غمگین و خسته کرد، جدال بی پایان بین چیزی که در واقعیت هست، و چیزی که میخوایم اتفاق بیفته.

خوب بود واقعا با نگاه واقع گرایانه ای به زندگی نوشته شده و خوب نقاط ضعف و قوت شخصیت های داستانو به تصویر کشیده بود

یکروز از زندگی یک زوج میانسال. داستان همین اندازه ساده و بدون فراز و نشیب و حتی برخی جاها خسته کننده ست.

ارزش خوندن نداره... انگار بنشینی توی تاکسی و درددل یه پیرزن رو گوش بدی. خیلی کسل‌کننده است.

من خیلی دوست داشتم گاهی احساس میکردم دارم با خانواده موران زندگی میکنم و به نظرم تماما قابل درک و ملموس و لذت بخش بود

خسته کننده و طولانی....

نوشته های آن تایلر همگی قشنگند . این کتاب هم بسیار عالی نوشته شده یک روز از زندگی یک زوج معمولی 👍

واقعا خندیدن حین کتاب خوندن کمتر اتفاق میفته ادم معمولا بادیدن صحنه خنده دار میخنده ولی من همراه بااین کتاب خیلی خندبدم عالی بود

کتاب درباره یک خانواده چهار نفری است که مگی و ایرا پدر و مادر خانواده و جسی پسر و دیزی فرزند دختر ان ، خانواده معمولی و کمی به هم ریخته از نظر عاطفی ،. داستان با سفری بین شهری از مگی و ایرا به مراسم ختم دوستی قدبمی شروع میشود و کل قصه در یک روز اتفاق میافتد .و فلش بک هایی به گذشته در اون زده میشه داستان هیچ فراز و فرود خاصی ندارد و من سینه خیز تا اخر کتاب را خواندم ، کتاب پر است از داستان های نامربوط در کتاب در زمان نامربوط که به روند داستان کمکی نمیکنه و ذهن خواننده را خسته میکند . کتاب پر است از افکار پراکنده مگی که گاهی حس میکردم این اخرین جمله از کتاب که میخونم و کتاب رو الان رها میکنم . تنها وجه خوب داستان شخصیت پردازی قابل باور بود که بار زیادی به کتاب به تنهایی نمیده . اگر به عقب بر میگشتم این کتاب را نمی خواندم

اوایل کتاب شاید یکم خسته کننده باشه... اما بنظرم با کمی صبوری و آشنایی با دو شخصیت اصلی داستان قطعا ادامه اش میدین. جزییات زیادی ذکر میشه در داستان ولی بنظر من اصلا خسته کننده نبود!😋قبل از این کتاب من "جین ایر" رو میخوندم... اونجا واقعا خوندن جزییات رییییز داستان برام عذاب آور بود! 🤦 کلا اون کتابو اصصصصلا نپسندیدم(نظر شخصی) اما اینجا واقعا آزار دهنده نیست. شخصیت مگی و آیرا واقعا بنظرم جالب خلق شده...😅😍

داستان رو بسیار دوست داشتم. بسیار عینی و نزدیک به واقعیت بود. راوی داستان دانای کل بود که من خیلی می پسندم. چون اینطوری میتونم به همه ی افراد داستان و دیدگاه هاشون اشراف داشته باشم. بعد به حدی شخصیت پردازی ها عمیق و واقعی بود که دانای کل از هر کسی شروع میکرد داستان رو تعریف کردن، انسان باهاش ارتباط می‌گرفت. وقتی با مادر خانواده بود همه چیز از زاویه دید اون رو به ما نشون میداد طوری که بهش برای انجام دادن کارهاش حق می‌دادیم بعد یهو ادامه ی داستان از دیدگاه همسرش بود و طوری بیان شده بود که باز آدم می‌گفت واقعا راست میگه چقدر زنش روی مخشه. بعد شخصیت بعدی و بعدی. با همه ی شخصیت هاش ارتباط گرفتم. از خیلی از دیدگاه های نویسنده هم خوشم اومد. ترس مادر خانواده از بیکار موندن بعد از رفتن دو فرزندشون از خونه رو درک کردم. تلاشش برای حفظ خانواده رو تحسین کردم. حتی واقع بینی ها و از خود گذشتگی های پدر خانواده رو دوست داشتم. کلا اگه داستان های با ریتم آروم و رئال و خانوادگی رو دوست دارید کتاب مناسبیه. اما اگه دنبال هیجان و عشق و عاشقی و تخیل هستید اصلا طرفش نیاید.

خسته کننده وبیخود،نمیدونم چجوری به این کتاباجایزه هم میدن اونجاهام انگارخیلی پارتی بازی میشه

آن تایلر همسر جمال میر صادقی هست. برای همین انقدر کاراش توی ایران پر سر و صداست. من قبلا کاراشو خوندم. ساختار رمان خیلی خوب اجرا میکنه

داستان یه مادره که دائم تلاش می‌کنه امورات خانواده‌ رو راست‌وریس کنه. نقش تعدیلگر و‌ حمایتی یک مادر در برابر ضعف‌های بچه‌ها و خانواده. احتمالا تو مادر ایرانی خیلی این خصلت رو می‌بینه آدم. من دوستش داشتم. شخصیت‌پردازی‌ش قوی بود بنظرم. امین حسینیون در نشر ثالث اسم کتاب رو غلط ترجمه کرده. breathing lessons عنوان اصلی کتابه. یه ترجمه دیگه هم داره که من اونو ندیدم اما حداقل عنوان رو تقریبا درست اما نه انچنان زیبا ترجمه کرده.

خیلی جذاب بود ترجمه ی شیوا و روانی هم داشت