نظرات درباره کتاب جان شیعه و نقد و بررسی خوانندگان | صفحه ۳ | طاقچه
کتاب جان شیعه اثر فاطمه ولی‌نژاد

نظرات کاربران درباره کتاب جان شیعه

انتشارات:انتشارات سدید
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۰از ۱۷۳ رأی
۴٫۰
(۱۷۳)
fa.rajab
کتاب قلم فوق العاده زیبایی‌ داره‌، پر از آرایه های دلرباست‌؛ داستان هم اونقدر‌ جذاب هست که مخاطب رو دنبال خودش بکشونه. من این رو چندین سال پیش وقتی ۱۵ سالم بود خوندم و به نظرم برای نوجوونا‌ خییلییی‌ مناسبه؛ اونم میون‌ این همه رمانهای‌ بی در و پیکر فضای مجازی‌. اما اگه بخوایم‌ از نگاه تفاوت مذاهب و اثباتشون‌ بهش نگاه کنیم‌، شاید اثر خیلی قوی ای نباشه‌؛ ولی در کل خوبه👌🏻 من خودم سر این کتاب با فرقه ی وهابیت آشنا شدم‌ و فهمیدم که چه ظلم هایی دارن میکنن‌ اونم در قالب اسلام ‌...💔
کتابخوان🤓
قلم زیبایی که نویسنده داره عالیه👌👌 اما با نقدهایی که به داستان شد ترجیح دادم ادامه داستان را نخونم
هدهدسبا
بهتون پیشنهاد میکنم تا آخر داستانو بخونین حیفتون میاد👌
m.s
کتاب بسیار خوبیه مخصوصا که تو این زمینه کم کار شده اطلاعات خوبی هم در مورد اهل سنت و شیعه به خواننده می ده پایانش هم کاملا واقع بینانه بود گرچه اگر الهه شیعه می شد ونویسنده مطالبی هم در مورد حقانیت شیعه بیان می کرد، داستان از لحاظ محتوا پر بارتر می بود. خوندن کتاب "آنگاه هدایت شدم" از دکتر محمد تیجانی هم خالی از لطف نیست. دوستانی که کتابی در مورد زندگی مستبصرین سراغ دارند، اگر معرفی کنند ممنون میشم💐
a
کلیت داستان خوب بود ولی توصیفات بیش از اندازه٬خسته کننده بود٬خوب بود مجید هم یک قدم برای شیعه شدن الهه برمیداشت اگه خیلی معتقد بود
بهاري ام 😊
جالب است ک نکاتی درباره دین، در داستانی جا داده شده است. اما متن بسیار کسل کننده است و خواننده را از نکات تکراری خسته میکند.
mehregan
نقدی که بر این کتاب به سبک رمانتیک می توان داشت روند کند آن که البته خاص سبک رمانتیک است (البته این رمان فرا رمانتیک است ) بدون هیچ فراز و فرودی تنها نقطه اوج داستان آن زمان شروع می شود که عبدالرحمن دوباره ازدواج می کند ، تشبیه و استعاره در داستان به حدی به کار رفته که باعث می شود خواننده صفحات را ورق بزند به امید مطلب تازه که باز هم متاسفانه به حدی به روابط عاشقانه و عاطفی شخصیت های داستان پرداخته شده که سایه آن بر اصل داستان سنگینی می کند، و ذهن خواننده را از اصل داستان منحرف می کند ، و باز نقطه ضعف داستان شخصیت ضعیف الهه است که مدام در حال گریه کردن است و اصلا نماینده خوبی برای زنان شجاع جنوب نیست ، نکته ی دیگر سفر کربلا است که خود به تنهایی می تواند یک موضوع جدید برای یک کتاب تازه باشد ، و اما نقطه قوت کتاب موضوع آن است که آن هم کم بهش پرداخته شده ، و شخصیت عبدالرحمن که به خوبی پرداخت شده و قابل لمس و باورپذیر است بر خلاف شخصیت الهه و مجید که فقط با تاکید مداوم نویسنده که سعی در شناساندن شخصیت آنها دارد باقی شخصیت ها البته به غیر از عبدالله حضور فیزیکی در داستان ندارند ، در آخر اگر نویسنده به گویش محلی کتابش را می نوشت بهتر بود .
SAJEDEH
رمان فوق العاده زیبایی بود.نمی تونستم کنار بزارمش. خیلی گیرا و جذاب بود. با توصیفات خوب نویسنده خیلی خوب میشد فضای داستان رو تصویر سازی کرد.
DΘԻՖα
خیلی اطلاعات خوبی درباره مذهب سنی و وهابی بدست اوردم😊 و لی از نظر احساسی زیاد منو جذب نکرد شخصیت مجید زیادی خوب بود....
ضُحا
موضوعی جدید و به روز با نثری روان بدون تکلف و گاهی خسته کننده و تکراری ،متنی که‌ در بعضی جهات شکل خاطره گویی و یا گزارش نویسی به خود میگیرد. از نویسنده تشکر میکنم ولی ای کاش کمی در نویسندگی اش ابتکار به خرج می داد چون موضوع زیبا در پس سبک زیبا بیشتر به دل می نشیند.
zahra
خیلی عالی بود هم عاشقانه هم مذهبی. من خیلی لذت بردم. ممنونم.
mah
با وجود برخی کاستی ها و ایرادات، بی انصافیه که زحمات نویسنده محترم رو نادیده بگیرم. ممنونم ازشون برای نوشتن درباره موضوعی که کمتر بهش پرداخته شده و آرزوی سلامتی و موفقیت های بیشتر براشون دارم. و هر آنچه در ادامه خواهم گفت صرفا از دیدگاه یک خواننده معمولی کتاب بوده و ادعای کارشناس و متخصص بودن ندارم! - بهترین و زیباترین قسمت رمان برای من جایی بود که دو شخصیت اصلی داستان همواره به یاد خدا بودند، چه زمانی که گرفتار مشکلات و سختی ها شدند و چه زمانی که روی خوش زندگی را دیدند. راز و نیاز با خدا و امید بستن به لطف و عنایتش. و همینطور توصیف حرم های مطهر. هرچند در بسیاری موارد از همین دو شخصیت (الهه و مجید)، فراوان حرص خوردم! اما خب قرار نیست همه مطابق میل و خواسته من رفتار کنن! 😊 - در قالب یک رمان عاشقانه، عقاید شیعه و سنی و لزوم اتحاد بیش از پیش اونها خوب مطرح شده بود، و حبی که از ائمه در دل الهه افتاد با اینکه همچنان پایبند مذهب خود بود. - ذکر تاریخ و سال و ماه در داستان و بازگویی حوادث و اتفاقات رخ داده در کشورهای اطراف و درگیر جنگ، بر ارزش رمان افزوده بود، چرا که بعد از گذشت سالیان احتمالا به عنوان رمان تاریخی یاد خواهد شد. - گویا اصلا قرار بر این نیست که همه دعاها و خواسته های ما اجابت و برآورده بشه. اما الهه در ابتدا دلیل عدم استجابت دعاهاش رو مصرانه از مجید میخواد! به قولی: گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است گاهی نخوانده قرعه به نام تو میشود یا مصلحت و حکمتی در حاثه ای نهفته است که فقط خدا میداند و شاید روزی پی به آن بردیم (هرچند اگر پی بردن به حکمت آن بیش از 23 سال طول بکشد!!!) «وَعَسَی أَن تَکْرَهُواْ شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ وَعَسَی أَن تُحِبُّواْ شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّکُمْ» "و بسا چیزی را خوش نمی‌ دارید و آن برای شما خوب است و بسا چیزی را دوست می‌ دارید و آن برای شما بد است". - با اینکه در مورد شیعه و سنی کاملا بیطرفانه نوشته شده اما گفتن این جمله توسط راوی که "مذهب اهل سنت، مذهب عامه مسلمین است"، سوالی که به ذهن می آید اینکه آیا همیشه نظر و عقیده اکثریت مردم می تواند صحیح باشد یا نه؟! و دیگر اینکه مگر دعوت و هدایت یک مسلمان از مذهب شیعه به سنی و یا برعکس "امر به معروف و نهی از منکر" محسوب می شود؟! (اشاره به دیالوگی از الهه) - "... برای تبرک، خاک لباس های زائر رو به صورتشون می مالن تا روز قیامت با خاکی که از پای زائران اربعین به چهرشون مونده، محشور بشن!" 💬 خوانندگان گرامی این کامنت، کاربران محترم، در مورد این مطلب اگر آیه و روایت و حدیثی میدونید و اطلاعی در این زمینه دارید ممنون میشم لطف کنید و بگید. - به کار بردن تشبیهات و استعاره ها، رمان را به لحاظ ادبی زیبا و پربار میکند اما استفاده بیش از حد، خسته کننده و ملال انگیز می شود. تشبیهاتی مثل: دریای دلش طوفانی شد. آسمان چشمانش ابری شد. و از این گونه تعابیر مشابه. - استفاده زیاد و نابجا از حرف ربط "که" باعث طولانی شدن جملات شده بود. به طوری که میشد به جای ربط دادن جملات با "که"، با نقطه گذاری جمله را به اتمام رسانده و جمله بعدی را آغاز کرد. - حوادث و اتفاقات داستان به صورت تکراری ذکر و در طول کتاب به نوعی مرور میشد، همینطور دیالوگ های بی مورد مثل احوالپرسی ها بسیار زیاد بود. این برای من که به کم گویی و گزیده گویی علاقه دارم، گاه غیرقابل تحمل میشد. - در جای جای رمان، در اتمام جملات راوی و همینطور دیالوگ ها بیش از اندازه و نابجا از علامت (!) استفاده شده بود. - به لحاظ اشتباهات تایپی که انصافا زیاد هم نبود، کلمه ای که بیشتر توجهم رو جلب کرد، کلمه "موذیانه" بود که به صورت "موزیانه" تایپ شده بود. بماند که درمورد "تسویه حساب" و "تصفیه حساب" و کاربردشان حرف و حدیث فراوان است! - به کاربردن ترکیب "گله گله آدم" اصلا مناسب نیست، البته در جایی دیگر ترکیب "دسته دسته آدم" به کار رفته بود. - احتمالا اگر سریالی بر اساس این رمان ساخته بشه، طرفدارای خودشو پیدا خواهد کرد. - از کاربر محترم جناب آقای سالار هم متشکرم که این کتابو خیلی وقته معرفی کردن. اما من خوندنش رو موکول کردم به زمانی که روحا نیازمند خوندن یه رمان ایرانی باشم!
ساکت
با خوندن نظرات احساس میکنم ازش خوشم نخواهد اومد.
ساکت
داستانه؟
3741
خوب
اندیشه
عالی بود،تو24ساعت همه کتاب رو خوندم.عالی بود،عالی
*zarima*
کتاب بسیییییار زیباییه و ادم رو وادار به خواندن ادامه داستان میکنه.....به نظرم واسه همه لازمه یک بارهم که شده این کتاب رو بخونن،مطمئنم پشیمون نمیشید
وحید
مجموعا بد نیست، اما تفصیل هاش زیاده.
کاربر 4236958
عاااااتلی
کاربر ۷۷۴۶۶۶۸
واقعاعالی بود توصیه میکنم حتما بخونید جذاب و زیباست
کاربر 7189483
هرچندغم انگیزبودولی بازیبایی تمام شد

حجم

۶۰۳٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۶۰۱ صفحه

حجم

۶۰۳٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۶۰۱ صفحه

قیمت:
رایگان