نظرات کاربران درباره کتاب وقتی هرگز از راه می‌رسد

کریستی_لین دختر کوچولوی احساسی که در شانزده سالگی تصمیم میگیره از گذشته ی تاریک و خشنش فرار کنه،از تمام خاطرات ترسناک و کسانی که اون رو بهش یادآور میشن و در نهایت تبدیل به زنی محافظه کارانه میشه که با تمام قوا در تلاشه که دروازه ی ورود به گذشته اش رو همچنان بسته نگه داره و فرض کنه اصلا زندگی قبلی نداشته اما اتفاقاتی توی زندگیش رقم میخورن که کنترل از دستانش خارج میشه و اون رو به گذشته پیوند میده و تصمیم میگیره که اونهارو مرور کنه و دست از فرار کردن بکشه تا به آرامش برسه... کریستی_لین متوجه میشه که در تمام سالهای عمرش،زندگی نکرده،اون فقط زمانش رو میگذروند،اون سالها دروازه قلبش رو به سوی عشق،مادر شدن و...بسته بود تا مبادا آسیبی بهش برسه و از حالت امن زندگی خودش خارج بشه غافل از اینکه زندگی در همین لحظه ها خلاصه میشه با تمام سختی ها و مشکلاتش... خوندنش برای ذهن کلافه و مشوشم آرامش و اطمینان خاطر به هدیه آورد،مهم این نیست که همه ی کارها رو درست انجام بدی،مهم اینه که شجاعتش رو داشته باشی که انجامش بدی.

کتابش خیلی جذابه از ویژگی‌های این اثر می‌توان به چندبعدی بودن محتوای آن اشاره کرد. اینکه این رمان تنها بیانگر داستان یک زندگی نیست. «وقتی هرگز از راه می‌رسد» داستانی روانشناختی است، در واقع ابتدا داستانی را به تصویر می‌کشد، و سپس زمانی که ذهن مخاطب به‌طور کامل درگیر داستان شد با استفاده از همان داستان به ذهن او نفوذ پیدا کرده و به بیان تضادهای شخصیتی می‌پردازد، و به گونه‌ای نامحسوس مخاطب را به این وا می‌دارد که در درون خود به‌دنبال این تضادها بگردد، با آن‌ها مواجه شود و درصدد رفع آن‌ها باشد.

۹۴. تعجب میکنم چطور این کتاب بی‌نظیر خواننده‌ها و نظرات کمی داره! مقدمه مترجم عالیه می تونید با همون چند صفحه متوجه بشید که این کتاب مناسب شما هست یا نه. ترجمه روان و متناسب با موضوع کتابه. کریستی-لین بعد مرگ ناگهانی همسرش متوجه رازهایی میشه که برای چندین سال مخفی شده بودن. کریستی به سمت پیدا کردن دوباره‌ی خودش میره و سعی میکنه از زیر سایه‌ای همسرش بیرون بیاد و جوری باشه که دوست داشته باشه. دیالوگ‌ها و مکالمات باعث میشه در مورد خودتون بیشتر فکر کنید. ترس‌های کریستی-لین ترس‌هایی هستن که ناخودآگاه اکثر ما باهاش دست و پنجه نرم می‌کنیم و دیدن روندی که کریستی در کنار اومدن با ترسهاش طی میکنه میتونه تشویق کننده باشه. بعد از فراز و نشیب‌های زیاد پایان خوب و دلنشینی داره.

کتاب سعی داره نشون بده که داشتن والدین بی مسئولیت باعث چه فاجعه هایی در آینده فرزندشان میشه، اما نتوانسته بود ایده رو خوب رو کاغذ پیاده کنه داستان کشش خاصی نداشت و پایانش رو میتونی بعد از خوندن نصفه کتاب متوجه شی و واقعا داستان رو کش داد بود ! شما توی فلش بک هایی که میزد منتظر اتفاقات هیجان انگیز تری بودی ولی خیلی خلاصه جمع شد انگار باعث نمی شد شکه شی و هیچ پیچیدگی خاصی نداشت

وقتی هرگز از راه می رسد دارای داستانی جذاب هست که از نگاه به گذشته و حل کردن گذشته ای میگه که ممکنه هر لحظه و همیشه همراهمون باشه و شاید به نوعی یک نوع هرگز های که ساختیم و باید باهاشون مواجه شد و حلشون کرد تا به خوشحالی رسید حتی با تمام سختی هاش

کتاب خیلی قشنگیه و با وجود اشتباهات تایپی چون داستان قوی داره دوست ندارین یه لحظه کتاب رو زمین بزارین.

کتاب پر از غلطهای ترجمه و اشکالات تایپی و ویرایشیه. اوایل داستان بعد از مرگ استفن، هنوز پر کشش و جذابه، اما از یه جایی به بعد دیگه خیلی راحت میشه پایان داستان رو حدس زد و به نظرم بعدش خیلی داستان کشداره.

اگه اهل خوندن کتابهای عاشقانه که با کمی رمز و راز و نگاهی به گذشته آمیخته شده و تاثیر آسیبهای کودکی رو در بزرگسالی افراد بررسی میکنه هستید، این کتاب رو بخونید! از نیمه ی کتاب دیگه کاملا میدونید قراره چه اتفاقی بیفته. ماجراها، صحبتهای تو کتاب زیاد کش داده شده و راحت میشه صد صفحه ی کتاب رو حذف کرد کمی هم مشکل ویرایشی داره و اسامی به اشتباه اورده شده

جذاب و خواندنی. و البته‌ پر از غلط هکسره

بهتر از معمولی و البته سرگرم کننده..اما خاص یا فراموش نشدنی؟ ابدا.

این کتاب بسیار جذاب و موضوع نسبتا نویی دارد.اشکالات تایپی و ترجمه دارد ولی اززیبایی داستان کم نمی شود.بخوانید و لذت ببرید.و فکر کنید هرگزهای شما چه هستند

ترجمه اصلا روان نبود نمی دونم متن اصلی هم همین طور هست یا نه اما خیلی بی خود بود هرچی تلاش کردم نتونستم تمومش کنم