نظرات کاربران درباره کتاب بیانیه مکتب رمانتیک
۲٫۱
(۸)
Mehryar Seifollahi
بیانیه مکتب رمانتیک: آین رند
به طور ویژه تقدیم به لیلای عزیزم که خواندن کتابی را که جزو آرزوهایم بود ممکن کرد
پیش از هر مطلب دیگری باید اذعان کنم که کتاب با آنچه در باره اش می اندیشیدم بسیار متفاوت بود. از جهاتی بسیار بهتر و از جهاتی بسیار بدتر. کتاب درباره ی رمانتیسیسم نه به معنای عام فلسفی آن بلکه به معنای صرف ادبی آن و به طور انحصار رمان گرایی (و نه رمانتیک گرایی) بود. هر چند نمی توان مشخص کرد کدامیک از این دو از دیگری نشات گرفته است. مشخص نیست ابتدا ستایش انسان و عشق به عنوان والاترین نشانه ی نامحدود بودن قدرت و اختیار او آغاز شد و سپس از روی اتفاقات داستان هایی نوشته شد و پر و بال گرفت و یا ابتدا داستان های خوش رنگ و لعاب و قهرمانانی با توانایی الگو شدن پدیدار شدند و این موضوع به ستایش انسان، عشق، اختیار و اراده انجامید. در این که ستایش یکی خود به خود ستایش دیگری است شکی نیست اما کتاب به طور ویژه ای بیانیه ای برای رمان گرایی است و نه مکتب رمانتیک که بی شک این موضوع البته کمی نا امید کننده است اما از بعد استثنایی و آرزویی بودن آن نمی کاهد. پس از آن لازم است یادآوری کنم که هیچ گونه اظهاراتی از سمت هیچ فردی در خصوص فرد دیگر خواه هر یک از آن دو نابغه باشند یا دیوانه دلیلی بر پسندیده یا ناپسند بودن هیچ یک از آن دو نیست. (کمینه، من بر این باور هستم) به طور خاص این که رند، هوگو را بهترین نویسنده ی تاریخ می داند و من داستایوفسکی را و یا این که احیانا رند اگر مرا می شناخت یک دیوانه ی بی سواد می نامید و من او را آگاه اما متعصب، مغرور و خود محور و خود بزرگ بین چیزی نه بر هوگو و داستایوفسکی می افزاید و نه از رند و من می کاهد. بیانیه ی مکتب رمانتیک را خواندن بدون شک برای هر کس که خود را دوست دار فلسفه و ادبیات بداند آرزویی خوشایند است چه برسد به کسی که خود را دوستدار و پیرو آن مکتب و عاشق ادبیات می داند. آین رند را نه می شناختم و نه می شناسم و نه هیچ یک از آثارش را خوانده بودم. اضافه می کنم که احتمال تغییر بخش آخر زیاد است به خصوص با توجه به این که در آخرین فصل کتاب هنر بی پایان نویسندگی اش را به وضوح دیدم احتمال خواندن سرچشمه یا سایر آثارش را بسیار زیاد می دانم.
از فصل آخر آغاز می کنم داستانی کوتاه برای نشان دادن این که داستان چگونه باید باشد، هنر چگونه باید باشد، اندیشه چگونه باید باشد و نهایتا نشان دادن عقاید نویسنده. عقایدی که در تمام کتاب آن ها را بارها و بارها (شاید در برخی موارد به صورتی بی شمار و شاید بی اندازه آزار دهنده) تکرار کرده است اما هیچ جا به این وضوح و تاثیر گذاری بیان و تفهیم ننموده. مشخصا بی شک خواندن کتاب در بهفهمی داستان کمی نقش داشته است اما خواندن داستان نه فقط در بهفهمی که در فهم کتاب نقشی بی اندازه خواهد داشت. پیشنهاد من برای خواننده این است که ابتدا فصل آخر را بخواند، سپس از ابتدا تا انتهای کتاب به انضمام فصل آخر. رند ابتدا از توضیح راجع به روح زندگی آغاز کرده است. چیزی که در توضیحش نه درمانده یا ناتوان که کم توان بوده و به همین دلیل هر از گاهی تعریف خشک و مکتبی ای را که در ابتدای کتاب ارائه کرده، تکرار می کند غافل از این که مفهوم روح زندگی در جریان سایر نوشته هایش برای خواننده ی تفهیم به خوبی جا افتاده و اساسا نیازی به ارائه ی هیچ تعریفی، حتی تک جمله ای، نیست.
بخشی از کتاب ،که مجموعه ای از چند مقاله ی از پیش به چاپ رسیده است، در رابطه با داستان و عناصر داستان سخن می گوید که بی نهایت روشنگر، واضح، آموزنده (بر خلاف آنچه رند در مورد کتاب رمانتیک می گوید که نمی بایست آموزنده باشد) و شفاف است. رند به عنوان نه یک استاد بزرگ یا استاد یا منتقد که در جایگاه یک نویسنده ی شایسته، هنر، دانش و اطلاعات خود را ارائه می کند. هر چند در بسیاری موارد عقاید شخصی را دخیل نموده که این از او دور از انتظار بوده است(مثل عقایدی که در خصوص عرفات شرقی، رقص هندی و هر چیز غیر آمریکایی، اروپایی دارد که صرفا از بی دانشی او در این موارد و کژ فهمی ناشی از خود برتر بینی نتیجه ی تربیت اجتماعی او است)، اما در بسیاری از موارد نیز تنها با دید باز یک نویسنده و فیلسوف بدون هیچ بستگی سخن گفته است.
ظاهرا رند در مورد هنر مطالعات و تحقیقات جالبی داشته است تا حدی که نظریه های قابل تاملی در کتاب ارائه شده است که من با توجه به نا آگاهی شدید خود در این مورد سکوت می کنم و بنابر این نمی توانم نظری ارائه کنم.
کتاب به شدت سنگین ولی در عین حال روان، شیوا و مفهوم نوشته و در واقع تالیف گردیده است. حقیقتا مفهوم مورد نظر رند را به صورتی فوق العاده روشن و شفاف بیان کرده است. در جای جای کتاب مخالفت شدید رند با سبک ادبی (به طور واضحی علیرغم اصرار رند در هیچ جای کتاب از هیچ مکتبی سخنی نرفته است و تنها از سبکهای ادبی رمانتیسم رمان گرایی) و ناتورالیسم (طبیعت یا به دیگر بیان خصلت گرایی) که ناشی از مکاتب فلسفی رمانتیسیسم و ناتورالیسم است سخن گفته شده است) ناتورالیسم به طور واضحی به چشم می خورد که با این که دیدگاههای شخصی رند در آن بندها آمده و فاقد ارزش برای یک جویای دانش حقیقی است اما برای درک بهتر سبک رمان گرایی و یا حداقل رمان گرایی مورد نظر رند بسیار مناسب است و خود به درک مفاهیم مورد اشاره ی او به شدت کمک می کند.
بیانیه ی مکتب رمانتیک (که تاکید می کنم نامی اشتباه برایش انتخاب شده است) کتابی بی نهایت فوق العاده برای آشنایی با سبک رمانتیسم و تا حدود بسیار کمی با مکتب رمانتیسیسم است. خواندن این کتاب از سال ها پیش جزو یکی از آرزوهای من به عنوان یک مشق کننده ی نویسندگی بود و بی شک یکبار یا دو بار یا حتی ده بار خواندن آن مرا نه بس است و نه بس خواهد بود. شاید برای فهم آنچه رند در باره ی رمان گرایی نوشته است بایست عمری دیگر صرف کرد و آنگاه نقدی دیگر نوشت.
عمر کوتاه است و عشق به علم من والا
چه کنم عالمی می نالد از عالمان به عاشق ها
گر خطی بر کاغذ افتاد ز دست من ببخش
چه کنم که قلم تنها می تواند عشق و علم را جمع کند یکجا
حجم
۲۱۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۳۰ صفحه
حجم
۲۱۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۳۰ صفحه
قیمت:
۶۰,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد