نظرات کاربران درباره کتاب قرار نبود...

من به این کتاب ۵ستاره دادم بخاطر زحمت داستان پردازی توسط نویسنده. ولی برای من که کتابخوان هستم خیلی کتاب سطحی و بچه گانه ای بود. غلط املایی زیاد داشت و حتا داستان پردازی هم در بخشهایی از کتاب تناقض داشت. حس خوبی داشت کتاب ولی قوی نبود.

من 4 یا 5 بار خوندمش و اولین رمانی که خوندم و خیلی برام قشنگ بود

چند سال پیش همون موقع ها که تازه نوشته شده بود از ۹۸ایا خوندمش عاشقش نشدم ولی اوکی بود با تفکر اون موقع من خیلی عجیب نبود رفتار های شخصیت ها مخصوصا آرتان، اقای مثلا روانشناس مملکت :| الان دوباره خوندم و شکه شدم از این حجم جنسیت زدگی، غیرت خرکی و غیر قابل تحمل و توجیح های مسخره برای خشونت به قول یکی از دوستان ای کاش میشد صفر ستاره داد یک ستاره واقعا زیاده براش.

من اینهمه بی عقلی و فحش ودری وری گفتن وتاثیر پذیرفتن از دوستان رو از یه دختر نپذیرفتم واونو نه تنها جذابیت نمیدونم بلکه حماقت میشه گفت در طول مطالعه داستان کلا حرص می خوردم از این رفتارها بعنوان یک زن وواقعا چقدر دیگه آزادی می خواست که اینجا کمش بود ومی خواست بره خارج گردش های مختلط ومهمونی مختلط همراه با رقص ومشروب مگه اونجاها یه زن توی خیابون امنیت داره که اینجا نداره اگه دین میگه زن خودتو از مرد نامحرم بپوشون وحفظ کن برا امنیت خودش نیست خوبه خودش خواهرش رو دیده بود که با چه وضعی از خارج بر گشته بود اونم کسیکه با یه تعارف دوست سیگاری میشه چطور می خواد اونجا پیشرفت کنه در صورتیکه برای همه وهمه جا این پرتگا ها آماده هست چون منفعت یه عده در همینه جوونهای خام ما نباشند جیب اونا چطوری پر بشه

من این رمان رو چندسال پیش خوندم دوره ای که هنوز ازدواج های صوری و اجباری توی رمان ها نبود رمان فوق العاده ای بود به طوری که شخصیت هاش هنوز برای من محبوب اند

کتابش خیلی ضعیفه.نسخه ی چاپیش هم با اون چیزی که قبلا تو انجمن۹۸یا گذاشته فرق داره ی تیکه هاییش.خیلی فانتزی این کتابو نوشته.ی جوریه انگار طرف ترکیه زندگی میکنه و توی سریال ترکی داره این اتفاقا میوفته😂😂

داستان درمورد دختری به نام ترساست که میخواد برای ادامه تحصیل بره خارج از کشور ولی پدرش مخالفت میکنه و تنها در صورتی اجازه میده که ترسا ازدواج کنه،مدتی بعد در یک رستوران پسری به نام آرتان رو میبینه و بهش پیشنهاد ازدواج میده تا باهم صوری ازدواج کنن و آرتان هم که تحت فشار خانوادش برای ازدواج کردن هست قبول میکنه ولی... ✧✧✧✧✧ از این رمانشون خوشم نیومد😕😩از اون رمانهایی هست که میشه آخرش رو راحت حدس زد هر چند رمانهای خانوم پور اصفهانی پایانشون مشخصـه نه تنها ایشون خیلی از رمانهای دیگه هم همینجور هستند... البته من این رمانو چندسال پیش خوندم همون موقع هم برام جالب نبود😕 و اینکه رمانهایی با این موضوع توی مجازی خیلی زیاده😒

به معنای واقعی با روان آدم الکی بازی میکنه..

رمان های عامه پسند و زرد زیادی خوندم ولی به جرئت میتونم بگم این رمان جزو زررررد ترین ها و باطل ترین ها بود

زیادی خیالی بود و ترسا شخصیت بچگونه و ضعیفی داشت برای همین خیلی اذیت شد... موافقید دوستان؟

داستانی فقط برای سرگرمی..و اصلا نکته مفید یا آموزنده ای نداره ..حتی دیالوگ ها هم به بی هدف نوشته شده اند

فقط اینو بگم که،اگه تایمتون واستون ارزش داره،‌ و دنبال یه کتاب ارزشمند هستید، نخونید.

لجبازیای ترسا به داستان جذابیت داده بود هرچند گاهی اوقات درست نبود... وقتی توی رمان اسطوره سازی میشه از یه شخصی مثل ارتان نباید با وجود اینکه روانشناس قدری هستش اون کار ها ازش سر بزنه .... این اسطوره سازی ها میتونه خیلی هارو نابود کنه فکر میکنن در دنیای واقعی همچین اتفاقی ممکنه اما نمیدونن اگه ترسائی وجود داشته باشه ارتانی نیست... اگه ارتانی وجود داشته باشه ، رابطه ای که ترسا و ارتان برای رهایی از مشکلاتشون در پیش گرفتن درست نیست. شخصیت ارتان خیلی ضد و نقیض بود، که اخر نویسنده با تربیت نادرست پدربزرگ ارتان سرپوش روی اون گذاشت. وقتی ارتان با علم روانشناسی میتونه مشکل طرلان و اتوسا رو برطرف کنه قطعا میتونه مشکل ترسا رو بدون قبول پیشنهادش و ازدواج صوری باهاش حل کنه ... میتونه در برابر بچه بازی های ترسا خودش رو کنترل کنه و دست به دامان داد و کتک نشه... میتونه مشکلش با خاله هاش رو برطرف کنه و در آخر بخاطر رفتن ترسا اونقدر ضربه نخوره ، یه روانشناس میتونه از زیر زبون یه نفر بیرون بکشه که ازدواج با عشقش براش مهم تره یا تحصیلات در کانادا ... و خواننده اکثرا تمام این اشتباهات ارتان رو پای عشقش و غیرت و غرور میزاره... با همه اینها نمیشه روی جذاب بودن رمان درپوش گذاشت... اما جذابیت و سرگرمی به چه قیمت؟ به قیمت تغییر عقاید یه نفر و انتظارات زیادی اون از جامعه و در نهایت قربانی شدن...

دورانی که نوجوان بودم این کتاب‌ها خیلی رواج داشت و منم خوندم. از پوچی و بی‌هدفی این کتاب همینقدر براتون بگم که بعد از خوندنش ۷ سال به سراغ هیچ نوعی از رمان نرفتم و ذهنیت بدی نسبت به رمان‌ها برام ایجاد کرد. اصلا کتاب نفیسی نیست و هرگز توصیه نمیکنم که وقت گرانبهاتون رو برای این دسته از کتاب‌ها هدر بدید.

واقعا بهتون پیشنهاد میکنم بجای خوندن این کتاب ها ، شاهکار های ادبی رو بخونید . من خودم از وقتی که برای خوندن اینجور کتابا گزاشتم پشیمونم. همش میگم کاش یکی بود اونموقع کتابای محشری مثل برباد رفته یا کتاب های هاروکی موراکامی رو بهم معرفی میکرد. واقعا این کتاب ها که هیچ نزدیکی با واقعیت ندارن فقط توقع و تخیل رو تو ذهنتون بالا میبره...

به نظرم کاملا یه رمان زرد بود.از لحاظ ادبی که کتاب ویژه ای نیست و از لحاظ جذابیت ماجرا و داستان هم کتاب به نوعی باورناپذیر و رویایی بود. کاملا مثل یه فن فیکشن. اگه دنبال خوندن یه رمان عاشقانه میگردید کتابای خیلی بهتری هم وجود داره.

خیلی سال پیش این رمان رو خوندم و عاشقش بودم ولی الان که به خودم نگاه میکنم دیگه حوصله خوندن این سبک کتاب و رمانای عاشقونه رو ندارم.. بنظرم تو سن نوجوونی این چیزا واقعا جذابن درست مثل فیلمای کره ای که الان شوق زیادی براشون ندارم

بنظر من که رمانش بد نبود . اینجا قیمتش بالاس! من pdf این رمانو از سایت 98 تیا دانلود کردم کاملا رایگان الانم دارمش...بنظرم رمان سجاده وصلیبش قشنگتره

بیشتر به دلیل خاطره ای از دوران دبیرستان که پی دی افشو خونده بودم جذاب بود...ولی رمان قوی نیست و خیلی فانتزی و احتمالا طرفدارش همون رده های سنی ۱۵ تا ۲۰ ساله

دارم فکر میکنم مگه تو این زمونه همچین دوست داشتنهایی پیدا میشه به نظرم خیالی خیالی و فانتزی بود مثل افسانه های عاشقانه فقط خوندن این کتاب برای من مرور یه سری خاطرات بود چون یه جاهایی افکارم شبیه شخصیت این داستان بچه گانه بود که گذشت و پر و بالش قیچی شد نمیدونم اما این همه موضوع که داره تو همه رمانای ایرانی تکرار میشه دلیلش چیه