نظرات کاربران درباره کتاب همهی نامها
۳٫۱
(۹)
حمید
ژوزه ساراماگو بهترین ایدهها و سوژهها رو برای داستانهاش انتخاب میکنه. ایدههایی که به وسیله پرداخت به اونها توانایی اینو داشته باشه که از استعارهها و کنایههای خاص خودش استفاده کنه. داستان "همهی نامها" بیش از کوری و بینایی استعاری و خیالپردازانهست. فضای داستان همچنان تاریک و خشک و بیروحه. ساراماگو همیشه جایگاه هیجان رو در داستانهاش حفظ میکنه. در این کتاب به داستان مرگ و زندگی طعنه میزنه. در هم آمیختن مرگ و زندگی آدمها و قرار گرفتن بین دو خلا و پوچی پنهان و ناآشکار ، به شمار نیومدن جان انسانها برای تاریخ زندگی بشر، تبعیض در زندگی انسانهای عادی و مشهور ، هدفهای کلی داستانن. اما در خلال این اهداف کلی هرکجا که فرصتی یافته معنای ظریفی رو نشونه گرفته برای به چالش کشیدن. به چالش کشیدن حقیقت و دروغ و اینکه معیارها برای مشخص شدن حقیقت با هم تفاوت دارن. همونطور که گفتم متن داستان خشک و بیروحه و گاها گافهایی در روند داستان و مخصوصا خودگویههای قهرمان وجود داره. زاویهی دید روایتگر داستان، دانای کُله و این دانای کل بسیار کم اتفاق میفته که به درونیات و منویات شخصیتهای رمان بپردازه. به نظرم ساراماگو بیش از حد درگیر پرداختن به استعارهها شده. در رمانهای "کوری" و "بینایی" و همچنین داستان "همهی نامها" ژوزهی خلاق به روانشناسی اجتماعی پرداخته و همیشه جامعه رو مورد نقد خودش قرار داده. ارزش خوندن داره و به کسانی که آثار نویسندههایی مثل داستایوفسکی ، سلین و البته رمان های دیگر ساراماگو رو دوست دارن پیشنهاد میدم که مطالعه کنن.
zeinab ghazizadeh
اگر بخوایم این اثر رو با باقی آثار ساراماگو مقایسه کنیم باید گفت که بهاندازهی "کوری" و "بینایی" ملموس نبود، بهاندازهی "سال مرگ ریکاردوریش"، "بالتازار و بلموندا" یا همان "بنای یادبود صومعه" و همچنین "درنگ مرگ" پربار و کنایی نبود، اگرچه بهاندازهی "مرد تکثیر شده" سطحی هم نبود. البته این زمانیه که شما بخواید کارهای ساراماگو رو با خودش مقایسه کنید، وگرنه در مقایسه با آثار بسیاری از نویسندههای مطرح جهان، ساراماگو همیشه حرفهای بیشتری برای گفتن داره. تنها کسی که من تونستم پیدا کنم که بتونه یک سر و گردن ازش بالاتر باشه، شاید "دن براون"ه.
من به شخصه این قصه رو زیاد نپسندیدم (تکرار میکنم که در مقایسه با سایر آثار خود ساراماگو)، چراکه انتظارات من از ساراماگو خیلی بالاتر از اینها رفته.
شیوهی روایی و داستانپردازی بسیار خارقالعاده بود، تعلیق بسیار خوبی داشت که باعث میشد ما تا لحظهی آخر مشتاق و پیگیر باشیم که بدونیم داستان میخواد به کجا برسه؟! شاید همین ویژگی بود که ضعف اصلی داستان رو پوشش داد: من فکر میکنم در این داستان انگیزههای شخصیت اصلی و چه بسا شخصیتهای دیگه مثل رییس اداره توضیح داده نمیشد و گنگ بود، گویا ساراماگو تعمدا تصمیم به انجام این کار گرفته بود، ولی من در نهایت دلیل اتخاذ همین تصمیم رو نتونستم بفهمم. یه احتمالی که میدم اینه که فهم من برای درک هدف ساراماگو از این قصه پایینتر از حد لازمه.
انگار عمدا میخواست بگه فارغ از هر انگیزه و محرکی، مهم اینه که ما بیفتیم توو مسیر زندگی کردن و جستجو برای ناشناختههامون، شاید این خودش بتونه نشانگر یک عشق نهفته و کاملا فاقد دلیل و توجیه باشه... زیرا همونطور که میدونیم اصولا دلیل و توجیه برای عشق از اساس معنا نداره. ما در نهایت به پویایی میفتیم، به ترسهای سابقمون که ما رو تعریف میکردن غلبه میکنیم و این روال برای ما تا همیشه ادامه داره، چراکه ما جاودانه هستیم. مرگ نمیتونه پایان ما باشه، ما با تمایز قائل شدن بین دنیای خودمون و دنیای مردهها فرآیندی رو خلق میکنیم که رفته رفته اونها رو فراموش کنیم و از این طریق فراموش شدن رو در آینده برای خودمون هم رقم میزنیم. این یعنی مرگ واقعی. از اونجایی که ما در درون خودمون به "باور جاودانگی" احتیاج داریم، لازمه که مرز بین خودمون و مردهها رو پاک کنیم؛ اینجاست که به جاودانگی میرسیم.
اگر پیام قصه همین باشه، برای من کم بود... کافی نبود... منو راضی نکرد! اگرچه شیوهی رواییش اینقدر خوب بود که در عرض دو روز بیوقفه بخونمش تا قصه رو به آخر برسونم.
خیلی دوست دارم اگه چیز بیشتری ازش دریافت کردین، به من هم انتقال بدین، من دربارهش گنگم هنوز!
شاید چند سال بعد دوباره بخونمش شاید اون روز چیزهای خیلی بیشتری ازش بفهمم، برای شما هم توصیه میکنم چون قطعا ارزش خوندن رو داره، دست کم اینه که شما رو به فکر فرو خواهد برد.
elnaz22826
من این کتاب رو نسخه چاپی شو خوندم فوق العاده عالیه
حجم
۲۳۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه
حجم
۲۳۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه
قیمت:
۳۹,۰۰۰
۱۹,۵۰۰۵۰%
تومانصفحه قبل
۱
صفحه بعد