نظرات کاربران درباره کتاب ماندانا و شومینسر

به نطرم این کتاب نویسنده به قوه ی تخیلیش تکیه کرد و کتاب تخیلی خوبی نوشت و از نظر واقع گرای جلد اول بهتر بود و میکس این دو جلد ۲

پیرو فرمایش دوستان نقد فقط نباید نکات منفی باشه اول نکته مثبت رو یاد آور میشم و بعد سراغ بقیه ی قسمتا میرم هرچند نقاد یا فرد دست به قلمی نیستم ولی به عنوان خواننده وظیفه ی خودم میدونم که برای بهبود آثار بعدیتون این نکات رو در اختیارتون قرار بدم -شما نویسنده ی ممتازی هستین میتونم بگم از معدود نویسندگان فارسی که ژانر علمی تخیلی یا بیشتر تخیلی رو انتخاب کرده و از خیر درام گذشته ازین لحاظ واقعا باید ازتون سپاسگزاری کرد باید بگم به علایق خواننده ها تا حدی آشنایی دارین:)) و بعضی نکته های کوچیک بود که به نظرم گاهی ازش غفلت شده بود؛ -این داستان بهتر بود در سوم شخص روایت بشه چون ماندانا یک جوون بود که در عصر جدید تکنولوژی زندگی میکرد و کاملا همه چی براش عادی بوده پس خیلی مسخره است شخصیت اول داستان دست به هر وسیله ای که میزنه قبلش واسمون توضیح بده-منظورم ابداعاتتون توی دنیای واقعیه نه جنگل اسرار امیز- -چرا بعضی چیزا رو عینا با اسمی متفاوت کپی کردین؟موجودات نیمه حیوان و اسب که باهوشن و اکثرا هم از چشم بقیه پنهونن شبیه هری پاتر نیس؟!؟چقدر از تخیلاتتون کپی بردارین؟ -مقصود از عشق و ازدواج بچه است؟شما عملا میخواستین عقایدتون رو تحمیل کنین؟این داستان کشش رو داشت که توضیحات عاشقانه ی رابطه ی بین شیمینسر و ماندانا گفته بشه چرا هیچی از حس شیمنسر گفته نشده و تا اخر داستان تو بهت این هستیم که ایا شمینسر ماندانا رو دوست داشت؟یا چی؟چطور ماندانا تونست سرانجام با مردی که نیمی از چهره اش زنانه است سر کنه و حتی عاشقش شه؟این توضیحات میتونست تخیل داستان رو دلپذیر تر کنه چون محیط داستان با جامعه امروزی ما صدها سال فاصله ی زمانی داره..توضیحات اضافه اتوم که وسط گفته ها و افکار شخص اول داستان میپره جو داستان رو ازبین میبره یهویی از ذهن یک نفر میپری افکار شخصی که باید بیان شه میپریم به توضیحاتی که باید تو پا ورقی باشه -محیط داستان شهر اصفهانه پس چرا اسم ها اینقدر بیگانه ان؟تیموتی؟ایا این اسم اصیل ایرانیه؟شیمینسر ؟فضای داستان صده های آینده است من ترجیح میدم میلیارد ها سال بعد هم توی سرزمینم مردمانم اسم های اصیل و با مصمای اریایی روی فرزندانشون بگذارند..فضای اسمی واقعا بیگانه است هیچ قرینه ی زمانی باهم ندارند "ابراهیم" ،"ماندانا "،"تیموتی"؟ -فضا سازی ابتدای داستان با اونچیزی که در اواسط ارایه میدید هیچ تناسخی نداره وسط داستان یهویی میفهمی قطار های سریع السیر هوایی هم هست ینی دست کم فضا مال چندین سال بعده و اوایل الان رو تصور میکنی!؟در اصل این مشکل اکثریت نویسندگان تازه قلمه که میخوان زمان دیگه ای رو مطرح کنند بهتره واسه این قضیه تخیلاتتون رو عمیق تر کنین؟ -و یک سوال؛ایا اینطور زندگی کردین-تو خیالتون-؟من چن شب پیش که خوندم کتابتون رو بارها سعی کردم توی فضای زمانی زندگی کنم چیزا بسیار واضح تر میشد واسم هرچند نه خیلی..نثر شما این لذت رو هنگام خوندن داستان از خواننده ها میگیره کتاب تخیلی خوب کتابیه که یک جا خواننده دست از خوندن برداره کتابو کنارش باز بگذاره و از خودش بپرسه خیل خب چیکار میکنی؟.در اصل این نشون دهنده ی اینه که خودشو با شخصیت اصلی داستان یکی میدونه ولی این ضعف شخصیتی ماندانا تا حدی مانع خواننده میشه ما هیچ برداشت ایده عالی نسبت به ماندانا نداریم -مشکلی که اکثر دوستان دارند درباره ی شدت تخیل داستانه..من عاشق تخیلم یک جور تجربه چندین بار زیستنه حتی اگر در غالب انسان نباشه این یک نکته ی تو پرانتزی بود..پیرو گفته ی اولم باعث افتخاره که نویسنده ی خوش سلیقه ای مث شما در میون ایرانی ها هست..مشکل اینجاست که گروه سنی داستان در نظر شما چند ساله؟به نظرتون شاید مسخره بیاد این سوال چون یکی از بهترین کتب تخیلی جهان هری پاتره و محدودیت سنی نداره..ولی بهتره خاطرات خوناشام یا توویلایت رو در نظر بگیرم چون هردو درشون موضوع ازدواج وجود داره و مخاطبش نوجوانانه...اما عمده ی هری پاتر داستان پسر بچه ایه که از دنیای دیگه ای سر در میاره.امیدوارم متوجه شده باشین!در ژانر تخیلی شما کشمکش های بین جنس مخالف بیان میکنید و مخاطبتون نوجوانانه پس باید نوجوونای جامعه اتون رو بشناسین و بعد برای ماندانای چن سال آینده شخصیتی پیشبینی کنین که در نسل آینده میبینید این شکنندگی این بی غروری حتی در نسل الان دیده نمیشه.کشمکش های عاطفی باید ظریف ولی قابل مشاهده باشه حتی اگه میخواین اول شخص باشه روایت باید این کشمکش ها رو ظریف تر و شخصیت ماندانا لجبازی ها قاطعیت ها وسوسه هاش رو کاملا مشخص کنین باید برداشت ظریفی از رفتار شمینسر در داستان بگنجونین.تخیلاتتون رو باید خوب بشناسین تا خوب به خواننده بشناسونید یک ماهی پا ی شاخ دار چطور روی زمین ایستاده؟! در هر حال من آدم ریز بینی نیستم بسیاری از نکات مطمئنم از قلم افتاده ولی امیدوارم همین مختصر مقداری که گوشزد کردم کمکتون کنه مشتاقانه منتظر پاسخ شما برای رفع سوءتفاهم ها هستم.

خوب بود بدک نبود دوس داشتم :)

جالب بود توصیه میکنم بخوانید

عالی بود 🌸

داستان تکراری نبود که هرجا پیدا شه و بتونی بخونی ولی به فقط سلیقه های خاص خوششون میاد

قشنگ بود😊

کتاب خوبی بود

ممنون ازنویسنده کتاب که توانمندی خوبی برای پیوستن دنیای واقعی ودنیای تخیل داشت وکاشکی میشدکه واقعااین اتفاقات دردنیای واقعی بیفته چون جالب وپرهیجان ترمی شدراه های ازدواج کردن

بر خلاف دو سری قبلی از این داستان، داستان حاضر بدلیل تخیلی بودن بیش از حد زیاد به نظرم جالب نبود.

چی بگم اخه انگار داشتی یه متنو تن تن میخوندی بدون هیچ احساسی...اتفاقاتی که تو یه روز افتاده بود رو تو یه پاراگراف جم کرده بود... داستان پردازیشم که بد بود هیچ جذابیتی نداشت ولی تا انتها خوندم که انتهاشم به جایی وصل نبود

عالی من جلد یک و دو رو هم خوندم، ولی جلد سه خیلی پیشرفت کرده بود

دوستش داشتم

داستان تخیلی بود ب نظر من وقتتون روهدرندید برای خوندن این کتاب

خیلی جالب بود

تصویرسازی خیلی ضعیف بود.من نتونستم تو تخیل خودم یه تصویردرست از اون دختر وجنگل پیداکنم.عشقش هم غیرقابل قبول بود. به هرحال خسته نباشید وامیدوارم روز به روز بهتربشین.

خوب بود ولی نه زیاد

واس اونا که داستان تخیلی دوست دارن بخصوص بچه محصل ها خوبه

یه کتاب کاملا تخیلی من که دوست نداشتم

این کتابتون اصلا جالب نبود،دیگه خیلی خیلی تخیلی بودوبا دنیای امروز بی ربط بود😞