نظرات کاربران درباره کتاب پژواک عشق

ی جاهایی واقعا جملات تو چای و قهوه و نسکافه و.....خلاصه میشد ی جاهایی خیلی نیاز ب توضیح داشت و خیلی راحت ازش گذشته بود.ب نظرم متوسط بود

خوشم نیومد

پایان خوبی نداشت و خیلی به موضوعات مهم سطحی نگاه کرده بود وابتدایی نوشته شده بود می تونست خیلی بهتر باشه

مصنوعی بود. حتی تخیلی هم نبود که در وهم بگنجه.

اینقدر این داستان کشش داشت و زیبا بود که واقعا لذت بردم امیدوارم دوتا کتاب بعدی ک ادامه این داستان هست هم همینجور دلنشین باشه❤️🌹

هنوز نخوندم عالی بود

فوق العاده بود واقعا لذت بردم

به نظر شما کتاب خوبیه بخونمش؟

مضخرف بود ...

به نظر من خیلی عالی بود ولی بازم جواب چندتا سوال مشخص نشد . من از اینجور داستانا خیلی خوشم میاد مثه معلم پیانو و پستچی .. اگه از اینجور داستانها سراغ دارین لطفا بگین تا بخونمش. ممنون😊

نسبتا خوب بود🌷

مگه میشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟مگه داریم؟؟؟؟؟؟؟؟😯داغونه

خیلی خوب بووود با وجود سوالایی که بی جواب می ماند اما فضاسازی ها ، توصیف کردن افراد عالی بود و پایان خوب و عاشقانه ای داشت،من دوست داشتم❦

از اونجایی که بزرگی گفته:" هیچ کتابی نیست که ارزش یکبار خوندن رو نداشته باشه" خوندمش.اشکالات نگارشی زیادی داشت و اینکه تکلیف کاراکترهای اصلی با خودشون مشخص نبود.ولی درکل بعنوان اولین کار نویسنده,نکات آموزشی زیادی حداقل برای من داشت.

دور تا دور دیوارهای سالن پذیرایی را شیشه های مشبک رنگی و قطعات آیینه در اشکال. مختلف هندسی پوشانده بود و زیباترین قسمت آن پنجره ی خورشیدی بود... من عاشق این نوع توصیفات هستم😇

سلام من تا فصلی که نادر از نازنین خواستگاری میکنه خوندم. نویسنده نمیدونم در چه سن و سالی به سر میبره ولی اگه بچه دبیرستانی باشه نوشته خیلی خوبی از آب در اومده وگرنه برای من که سی سالمه داستان فوق العاده کسل کننده و خسته کنندست. آخه مگه میشه یه پسر ۲۲ ساله صاحب شرکت فرش باشه ؟؟ حالا شرکت باباهه قابل قبول تره. لاله چند ترم دانشگاه رفته که کشته مرده حسامه؟؟ همیشه نقش اول داستان خواهان و خواستگار زیاد داره. یا خواستگاری نادر از نازنین جذابیت داستان صد چندان کرده. الان دیگه عصر ارتباطاتیم دیگه معنی نداره برای دعوت کردن کسی بلند شی بری جلو خونش. به نظر من داستان خیلی کش دار و بچگانست. سطح سنیش هم واسه گروه الف تا جیم هست. من که دیگه داستان ادامه نمیدم. با تشکر

وبازهم به هم میرسن یعنی توفیلما و رمانای ایرانی همیشه دونفر اول زیادی عذاب میکشن و بعد به هم میرسن یعنی واقعا همیشه اینجوریه؟؟؟؟

من در تعجب و حیرت موندم که این انتشارات از کجا میاد و چقد بهش پول میدن تا این نوع نوشته ها رو چاپ کنه؟؟؟؟ زمان بندی درست افعال که نداره یکیش زمان حاله یکیش ماضی استمراریه.بعد مدام هوای خنک پاییزو میبلعه.بعددوست صمیمیش از هیچی زندگی این خبر نداره نه حسام نه کامران.بعدمدام زیاده ازحد تعریف وفخرفروشی ساختگی از خانوادش میکنه.ملالت بارو کسل کننده.واسه نشر آرنا متاسفم

موضوع سطحی و کش داررررر.به زور تمامش کردم.فقط امیدوارم نویسنده ش به فکر پارت سومش نیوفته.قسمت دوم رو که اسمش یادم رفت رو دانلود کرده بودم بخونم که بکل پشیمون شدم از خوندنش

خیلی زیباست و موضوع جذاب و گیرایی داره...