نظرات درباره کتاب قصر آبی و نقد و بررسی خوانندگان | صفحه ۱۵ | طاقچه
کتاب قصر آبی اثر ال.ام مونتگومری

نظرات کاربران درباره کتاب قصر آبی

۴٫۵
(۶۷۶)
کتابخوان در حد امکان
اگر احساس غم و نامیدی اولیل کتاب را تاب بیاوردید ، به زیبایی ملموس خواهید رسید.
نگار
یکی از رمانتیک ترین کتاب های بود که خوندم
آلما
کتاب فوق العاده ای هست من عاشق این نویسنده ام ،توضیفات و استعاره هایی که در نوشتن به کار میبره خیلی زیباست
Prison Mike
قشنگ پر ماجرا و جالب هست من نسخه ی چاپی را خوندم
کاربر ۳۵۱۰۹۴۵
روایت جالبی از سنت ها و خرافات و .. و وفاداری احمقانه به سنت ها و ...و مبارزه یه زن با این سنتها به روش جالب خودش .بسیار کتاب دوست داشتنی بود
بهناز
متن بسیار روان، ترجمه بسیار عالی، داستان پردازی کم نظیر نمیشد اخر داستان رو حدس زد و به همین دلیل جذابیت داشت ادامه دادن مطالعه، سورپرایز و غافلگیری داستان عالی بود، توصیفات نویسنده از فضا عالی بود هر چند بعضی جاها دیگه افراطی بود توصیفات، در قسمت زندگی در قصر ابی نویسنده خیلی افراط کرده بود در توصیفات ، شخصیت اول داستان ولنسی بسیار خوب شخصیت پردازی شده بود و به راحتی میشد باهاش ارتباط گرفت و درکش کرد، فضای داستان بسیار فضای گرم و دوست داشتنی بود، من در کل خیلی لذت بردم از این رمان کلاسیک، و جزو بهترین رمانهایی هست که تا به حال خوندم، و اصلا مگه میشه نویسنده انشرلی بد باشه نوشته هاش، توصیه می کنم بخونید و لذت ببرید👍
میکاف
کتاب خیلی سبز و زیبایی بود و با خوندنش لذت بردم. ولنسی یک دختر ازاد و رهاست و میشه گفت مثل خواهر بزرگتر آنشرلیه ، دقیقا همون‌طور سبک بال با افکار زیبا و طبیعت پرست. هر دو دوست داشتنی و دارای زیبایی درونی. سیر ازاد شدن ولنسی یک راه خیلی جالب بود، حتی با اینکه در دوره ای نوشته شده که زن ها ازادی نداشتن و شوهر کردن اخرین ماموریت یک دختر مجرد بود، ولنسی اولین قدم در راه ازادی رو با خدمتکار سیسیِ مریض شدن برای خودش برداشت. عشق و علاقه ی کتاب خیلی سیر آرام و کاملی داشت، عشقی که سر فرصت و از روی درک همدیگه ایجاد بشه همینقدر ماندگاره:)
mahbube
یکی از سرگرم کننده و جالب ترین رمان هایی که خوندم داستان خیلی غیرمنتظره ای نیست ، زیاد غافلگیرت نمی کنه شیرینه و باهاش می خندی و پروانه هم تو دلت پرواز می کنن در کل اگر دنبال یه رمان برای سرگرمی و حال خوب کن هستید ، توصیه می کنم بخونید من این رمان رو با ترجمه این نویسنده نخوندم و نمی دونم ترجمه شون چقدر خوب و روانه ولی داستانش که ارزش خوندن رو داره
Lyranity
یک کتاب خوب اون کتابیه که از وقتی شروعش می‌کنی تا پایانش نتونی تصمیم بگیری آیا این کتاب یه سه هست یا یه پنج؟ با خوانش نخستین واژه‌ش تا آخرینشون همواره احساساتم مثل مسیر یه ترن‌هوایی بی‌ثبات و ناپایدار بودن. گاهی کتاب رو کنار می‌ذاشتم و بهش خیره می‌شدم. نمی‌دونستم چرا، اما کاری جز این از دستم برنمیومد. گاهی با عصبانیت واژه‌ها رو با سرعت تمام می‌خوندم تا فقط به پایان برسونمشون و گاهی بغض می‌کردم، اتاق‌ها رو طی می‌کردم تا مدادم رو بیارم و زیرشون خط بکشم. غافلگیری‌ها توی این کتاب پایان ندارن و هرلحظه‌، لحظه‌ی شگفت‌زده شدنه به‌طوری که نمی‌تونین تصور کنین طی زندگی ملال‌آور و حوصله‌سربرتون انقدر شگفت‌زده شده باشین. درسته! انقدر ماجراهای تمام‌نشدنی و دوست‌داشتنی داره که زندگیتون مثل یه لباس نخ‌نمای کهنه دربرابرش شرم‌زده‌تون می‌کنه. از آن شرلی بیشتر دوستش داشتم و از امیلی استار کمتر. :))) خوشحالم که خدا تو این چند روز زندگی موقت و تموم‌شدنیم شانس خوانش این کتاب رو بهم عطا کرد. مونتگومری همیشه عشقی رو به تصویر می‌کشه که از کودکیم رویاهاش رو می‌دیدم و به‌نظرم هرکسی تو زندگیش لایقشه. این کتاب، تعریف عشق و دوستی خالصانه و مقدس بود.
سوگندم👽
کتاب ب شدت شیرین و قشنگیه ،از اوناش ک بعد تموم شدن میگید، کاش بشه دوباره، حس اولین بار خوندنشو تجربه کنم . (:
کاربر ۴۸۵۹۲۲۰
به خاطر تعریف های هیجان انگیز دوستان خوندمش ولی در کل خیلیییی جالب نبود وسطاش حوصله ام سر رفت و بالاخره تموم شد :) و یه چیز دیگه ای که خیلی مهمه اینه که واقعا چرا این کتاب انقدر بزرگ جلوه میشه در حالیکه موضوعش دقیقا مثل رمانای آبکی ایرانیه که پسر و دختر زوری ازدواج میکنن بعد عاشق هم میشن :/ تقریبا یه چیزی تو همین مایه ها بود کتابای فاخر ایرانی و برخی کتابا از نویسنده های ایرانی که خیلی بهشون توجه نمیشه خیلی قشنگ تر از اینجور کتاباست.
aram0_0
داستان درباره دختری به اسم ولنسی جین استرلینگه که در یک خانواده به شدت سنت‌گرا و متعصب زندگی می‌کنه. اون ناکامی‌های زیادی از بچگیش تا به حال همراهش داشته و خانواده و اطرافیانش بیست و نه سال تمام توی سرش می‌زدن و استقلال اعتماد بنفس و شخصیت ولنسی رو له می‌کردن و دوست داشتن اونو در کنترل خودشون داشته باشن. اون عملا هیچ اختیاری از خودش نشون نمیده و رندگی خاکستری و پر از عقده و حسرتی رو میگذرونه‌ و احساساتش رو همیشه درونش نگه می‌داره. به عبارتی میشه گفت آزادی عمل و خودش بودن رو از دست داده و همیشه جای خالیش رو در زندگی احساس می‌کنه.برای قابل تحمل تر شدن و فرار از این واقعیت توی ذهنش مکان خیالی‌ایی به اسم قصر آبی می‌سازه که همه چیزش اونجا ایده‌اله. ولنسی با اینکه بیست و نه سالش شده اما حتی یک خواستگار هم نداشته و همزمان مایه شرم خانوادش و کلافگی خودش شده این قضیه. حالا درست در اولین روز بیست و نه سالگیش می‌فهمه بیماری خطرناکی داره و نهایتا یکسال بیشتر زنده نیست و همون شب تمام آزارهایی که از بچگی بهش رسوندن رو به یاد میاره و میفهمه حالا نه تنها آینده‌ای نداره بلکه گذشته درست حسابی‌ایی هم نداره و تصمیم میگیره بالاخره تغییر کنه و جسورانه‌تر زندگی کنه. جدا از نثر روان و پرکشش مونتگمری، داستان هم با وجود بالا پایین‌های کم و یکنواخت بودنش کشش خوبی داشت و کسالت‌آور نبود اما باز هم می‌شد روند داستان رو حدس زد و چیزایی که نویسنده به عنوان غافلگیری در نظر گرفته بود خیلی قابل پیش‌بینی بود‌ با همه‌ی اینا یکی از بهترین و ساده ترین کلاسیک-عاشقانه‌هایی بود که خوندم. درست مثل آنشرلی در ستایش رویا نوشته شده بود و عناصر مشترک زیادی داشتن. شخصیت پردازی‌ها خوب بود و کلا هم کاراکترای این نویسنده بعد روانشناختی قوی‌ایی دارن و خوب بهشون پرداخته می‌شه. اصلا تعجب می‌کنم که چطور آثارش انقدر با ظرافت به یک‌ سری مفاهیم روانشناسی پرداخته. وقتی داستان اوضاع خانواده ولنسی رو روایت می‌کرد در اوج طنز بود و من خیلی دوسش داشتم. از ترجمه راضی بودم و اکه دنبال یک رمان آروم ساده و پرمغز می‌گردین امتحانش کنین، باعث می‌شه به این فکر کنم اگه قرار باشه چندماه دیگه بمیرم از گذشته‌ای که برای خودم درست کردم راضی هستم یا باید جسورانه‌‌تر زندگی کنم؟
مبینا
عاشقانه ای جذاب که ثابت می‌کند باید با عشق زندگی کرد
dokhtare porteghali
چقد متن کتاب روان و داستان کتاب دوست داشتنی بود. چقد برای من شخصیت ولنسی قابل درک بود با اینکه بعضی از اتفاقاتی که برای اون افتاده برای من نیوفتاده ولی با جون و دل درکش میکردم و احساساتشو لمس میکردم و به نظرم این هنر نویسنده هست. پیام کتاب هم خیلی دوست داشتم گرچه هزاربار شنیدیمش ولی خب بازم خوندنش خالی از لطف نبود در لحظه و بدون قید و بند زندگی کن نذار حسرتی تو دلت بمونه و سعی نکن به خاطر راضی نگه داشتن بقیه خودت و احساساتتو فدا کنی حتی اگه فقط یه روز برات باقی مونده حسرتاتو زندگی کن
ensieh
به نظر من عالی بود
محمد جواد
خب قطعا نیاز نیست از قلم مونتگمری تعریف کنیم ؛اوج و فرود قصه هاش رو هم خیلی ها میدونیم حتی غافلگیری های قصه هم بعضا قابل پیش بینی بودن ولی این کتاب مثل قند تو دل ادم اب میشه دلت میخواد تو هم ولنسی باشی و ترس هات رو زیر پات له کنی دلت میخواد یکی برات بارنی باشه (البته من خودم بارنی ام )خلاصه که بخونیدش و کیف کنید
نارنج اردیبهشتی
فکر کنم بعد از این کامنت فقط سکوت بتونه عشقم رو به این اثر دوست داشتنی و مملو از قانون جذب توصیف کنه.
Judy Abbott
یکی از زیباترین عاشقانه های کلاسیک
niloo1994
از اون دسته کتاب های عاشقانه ای نبود که از اول تا اخر الکی از هم تعریف کنند و مخاطبان نوجوون خودشو داشته باشه …شروع داستان سوژه متفاوتی داشت فقط از نظر من زیادی توصیفات داشت در هر حال قشنگ و پر کشش بود
Mary gholami
قشنگ‌بود

حجم

۲۴۸٫۹ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۳۳۶ صفحه

حجم

۲۴۸٫۹ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۳۳۶ صفحه

قیمت:
۱۳۵,۰۰۰
۸۱,۰۰۰
۴۰%
تومان