نظرات کاربران درباره کتاب پاسخ‌های کوتاه به پرسش‌های بزرگ

متن ویرایش شده؛ جزء بهترین کتابهااست کلا همه کتابهای استیون عالی اند واین کتاب یکی مانده به اخر اونه وخیلی جذابه و هیجان انگیز. اخرین کتابش که منتشر شد،کتاب بازکردن جهان است که توسط دخترش (لوسی)تکمیل شد. البته ترجمه یه کمی مشکل داره و موقع خواندن ممکنه دلتونو بزنه اما این نسخه ، کامل ترین نسخه این کتابه . ویرایش شده در"۵ ام خرداد۱۴۰۰" نکته ای که خیلی از خواننده ها به اش توجه نمیکنند اینه که پروفسور هاوکینگ، قبل از فوتش خلاصه ها و یادداشت هایی از این کتاب نوشته بودند که تقریبا اندازه نصف نسخه الان کتاب میشد، نصف دیگرش توسط دوستان و همکاران و خانواده اش " کسانی مثل پروفسور کیپ تورن،پل دیویس،الن گوث، راجر پنروز ،پاول استینهارت و لوسی و جین و..."باتوجه به زمینه کاری و باتوجه به شناختی که از استیون داشتن، به زبان خودش نوشته و تکمیل شد. پس اگر جایی دلایل محکم نبودند،بدانید که این مطالب دقیقا چیز هایی نبودند که خود استیون دوست داشت بگه. اما دقیقا همون چیز هایی هستند که پروفسور به انها معتقد بود.💙

کتابی برای به چالش کشیدن تفکرات. ولی نباید انتظار داشت در پایان کتاب به جمع بندی کلی و نتیجه ای قطعی رسید. با مسأله ای روبرو هستیم که هرچی بیشتر وارد میشیم بیشتر احساس ناتوانی و سردرگمی و گیجی می کنیم.

پیشنهاد میکنم اگر تا حالا اصلا منطق و فلسفه نخوندید از این کتاب شروع نکنید چون ممکنه پایه تفکراتتون به غلط ریخته بشه و حتما برای سوالاتتون به منابع و اعتقادات و علما و دانشمندان دیگر هم رجوع کنید و نظرات مخالف و موافق رو بخونید./ بعدش هم ما انسان ها در حالت عادی ذهنمون بیشتر از ابعاد جسممون رو درک نمیکنه و شناخت خدا با ابعاد جسم تقریبا نشدنی هست(به نظر الان من) و خدا رو میتونیم با ابعاد دیگه ای که داریم بشناسیم. مثلا آقای هاوکینگ در این کتاب میگه دوست دارم از خدا بپرسم چجوری فلان عمل رو انجام داده. یعنی تصورشون از خدا یک آدم یا شخصیت در همون ابعاد روحی و جسمی ماست.

از خواندن این کتاب بسیار لذت بردم و ای کاش که هشدار هایی که پروفسور درباره آینده زمین دادند کمی جدی گرفته میشد

خیلی خوب بود ذهن رو باز میکنه

آیا میدانستید: استیون هاوکینگ دانشمند برجسته بریتانیایی تا قبل از اینکه بمیرد،زنده بود

حضِّ کاملی بردم و دریچه ی عجیب، هیجان انگیز و بی پایانی به روم گشوده شد، که خیلی بیشتر در مورد مسائل فیزیکی و کیهان جستجو کنم، مستند ببینم و در موردشون مطالعه کنم. در این کتاب به سوال های قابل تاملی پاسخ داده می شه: ۱.آیا خدایی هست؟ ۲.چگونه همه چیز شروع شد؟ ۳.آیا در کیهان حیات هوشمند دیگری هم هست؟ ۴.آیا می توانیم آینده را پیش بینی کنیم؟ ۵.داخل یک سیاهچاله چیست؟ ۶.آیا سفر در زمان ممکن است؟ ۷.آیا زندگی ما در زمین ادامه خواهد یافت؟ ۸.آیا باید برای سکونت به فضا برویم؟ ۹.آیا هوش مصنوعی بر ما چیره خواهد شد؟ ۱۰.چگونه میتوانیم آینده را شکل دهیم؟ در انتها اهمیت ِ افزایش دانشمون برای چیره شدن بر فضا در راستای یافتنِ جایگزینی مناسب برای زمین( با توجه به وضعیت گرمایش زمین و سایر مشکلات اقلیمی که بشر ایجاد کرده) و مشکلات هوش مصنوعی در آینده، آموزش ها و رویکردی هایی که هم اکنون بایستی نسبت به این مقوله اتخاذ کنیم خیلی جالب بود. موضوعاتی که آدم های سرشناس و دانشمندان این روزها بسیار تاکید میکنن بهشون واقعا به بزرگی جهان فکر میکنم و میبینم چیزی نیستیم و‌کل هستی با تمام مشکلات و تاریخ و حواشیش در کل دنیا نقطه ای هم نیس...

ترجمه عالی ...

مثل همیشه هاکینگ یک شخصی بود که دیگه تکرار نمیشه

تلفظ ها دقیق و قابل تحسین است، از هاکینگ تا آینشتاین، و از مقدمه می‌شود فهمید که آگاهی مترجم از موضوع کتاب، خوب است و اینها نوید دهندهٔ یک ترجمهٔ خوب و آگاهی بخش است.

این ترجمه بهترین ترجمه است ولی فصول اول کتاب با فصول پایانی اش زمین تا آسمون فرق داره و هر چی به پایان نزدیک تر میشیم از بار علمی کم میشه و بدیهیات آینده بشر رو مرور میکنه. در کل کتاب خوبیه و یبار خوندنش شدیدا توصیه میشه!

بسیار عالی بود

بعضی فصل هارو زیاد پیچیده میکرد و بعضی ساده بودند در کل سطح کتاب مشخص نیست ولی کتاب جالبیه و ارزش خوندن رو داره

بسیار عالی

به شدت کتاب عالی و تاثیرگذاریِ

کتاب بسیار خوبیه و خلاصه ای از نظرات هاوکینگه

به شخصه از خواندن این کتاب لذت بردم. با توجه به اینکه این کتاب برگرفته از آرشیو شخصی و در هنگام مرگ استیون هاوکینگ با همکاری همکاران دانشگاهی،خانواده و مدیران تکمیل شده است نمیتوان با "قاطعیت" این مطالب را به استیون هاوکینگ نسبت داد. اگر "فرض" کنیم تمامی مطالب این کتاب دقیقا توسط استیون هاوکینگ بیان شده است افزودن مطالب زیر خالی از لطف نیست؛ 1) علوم را میتوان به دو دسته علوم ظاهری و علوم خفیه تقسیم کرد هرچند هر دو دسته از قوانین هستی تخطی نمیکنند اما علوم خفیه برای همه افراد آشکار نیست و پیامبرانی از این علوم برای اثبات پیامبری و... استفاده میکردند. 2) در "مقدمه مترجم" از استیون هاوکینگ اینگونه نقل میکند: " اگر دلتان میخواهد قوانین علم را خدا بنامید...تا از او بپرسم که چگونه چیزی به پیچیدگی نظریه M در یازده بعد به ذهنش خطور کرد" و در ادامه کتاب نقل از هاوکینگ " ولی من از خدا دلگیر نیستم نمیخواهم کسی فکر کند موضوع کارهای من اثبات یا انکار وجود خداوند است.کار من پیدا کردن چهارچوبی منطقی برای درک عالم اطراف ما است" این مطالب " متناقض" هستند. 3) معادلاتی که منتسب به فیثاغورث هستند در گذشته توسط مردم بابل و... هم مورد استفاده قرار میگرفتند ولی معمولا ما علوم را منتسب به فردی خاص در نظر میگیریم. در زمان باستان هم ملل مختلف از علوم یکدیگر بهره میبردند در فلسفه چینی یین و یانگ: (-1) + (+1) = 0 در نظر گرفته شده است یعنی پیش از آنکه در ریاضیات و استیون هاوکینگ این مطلب را در مورد ماده،انرژی و فضا بکار ببرد. 4) دانشمندان علوم طبیعی در درک علوم باستان و اسطوره هایشان دچار سوتفاهماتی شده اند؛ مردمان باستان برای درک ساده تر علوم و اینکه مقداری از این علوم را مقدس میپنداشتند آنها را بصورت نماد در آورده بودند تا این علوم را از عوام پنهان نگه دارند. نامهای اله،الهه،رب،مربی،خدایان از مردمان باستان جدانشدنی است. برای مثال در مورد سومریان نقل شده که هفت سیاره را میپرستیدند و از تاثیر این سیارات بر سرنوشتشان آگاه بوده اند. در میان متون و اشعار فارسی و... هم از "فلک" یاد شده است.مردمان روم باستان ژوپیتر را خدای خدایان در نظر میگرفتند که این نماد معادل سیاره مشتری یا برجیس در عربی است و در اسلام مبارکترین و سعدترین سیاره است. بنابراین بخشی از آنچه که مردم باستان برای بیان آن علوم تلاش کرده اند در حوزه علوم خفیه قرار میگیرد و نمیتوان با توجه به علوم ظاهری در مورد آن نظر داد. 5) ریاضی و فیزیک مدرن مدیون توجه و تایید علوم خفیه هستند و اینکه کسی ادعا بکند قوانین کوانتوم را کاملا قبول دارد ولی مسائل ماورایی را نه ، به همان اندازه مضحک است که یک روانشناس به وجود روح باور نداشته باشد در حالیکه از منشا علم خود بیخبر باشد.همه تفکرات بشر نیازمند "نقد سنجشگرانه" هستند. 6) کیهان شناسی که در دسته علوم ظاهری قرار میگیرد بر مبنای روش استقرایی استوار است بنابراین نظریات را با توجه به شواهد اصلاح میکنند در گذشته قبل از نظریه مهبانگ ، نظریه حالت پایا مورد قبول بود و میتوانستند همان نظریه حالت پایا را با وجود شواهد اصلاح کنند اما این کار را نکردند و نظریه مهبانگ را پذیرفتند. میتوان اینگونه در نظر گرفت که اینکار خود یک اعتراف غیر مستقیم به این است که جهان خلق شده است و هر خلقی نیازمند خالق است . 7) جهان ما جهان علتها و معلول ها است تا بتوانیم آنچه که در هستی اتفاق می افتد را درک کنیم. در مذهب اسلام حضرت سجاد(ع) در یکی از ادعیه صحیفه سجادیه از ملائکی صحبت میکند که کارگزاران عالم هستی هستند و اینکه هر امری به اذن خداوند توسط این ملائک در تمام هستی صورت میگیرد. بنابراین از نگاه مذهب اسلام "علت در جهان پایینتر" معلول " علت در جهان بالاتر" است. از طرفی خداوند دارای صفت " مسبب الاسباب"[سبب تمامی علتها] است و از انجام کارهای بیهوده مبری است بنابراین اگر تغییری در "علتها در جهان بالاتر" از سوی خداوند انجام بشود " علتها در جهان پایینتر " هم تغییر میکنند. 8) هاوکینگ اینگونه بیان میکند که زمانی قبل از مهبانگ وجود نداشته است و چون زمان وجود نداشته است خالقی هم وجود ندارد یعنی وجود خالق را وابسته به وجود زمان میداند بعبارت دیگر وجود خالق را وابسته به مخلوقش میداند! که این یک تصور اشتباه است. در اسلام ناب که برگرفته از قرآن هست تمام هستی توسط خداوند خلق شده اند و دارای روح و درک و شعور هستند. یکی از گواهان این مطلب شهادت اعضای بدن انسان در روز قیامت هستند.بنابراین روز، شب، زمان و... خلق شده اند و در صورت لزوم میتوانستند خلق نشوند .

کتابی فوق العاده در مورد علم؛کیهان،هوش مصنوعی،آینده بشریت...

عجیبه یک کتاب ، یک نویسنده اما دو ناشر و اختلاف صفحات کتاب به ۶۰ صفحه رسیده است ، بنابراین نتیجه می‌گیریم کتاب پر بار تر یا اینکه نحیف شده ...

میخوام شروع کنم به خوندنش فقط امیدوارم مترجم سانسور یا تغییر محتوا انجام نداده باشه