نظرات کاربران درباره کتاب همیشه شوهر
۳٫۵
(۲۳)
ZzZzZz...
پولشو میدید به داستایفسکی؟
Sara Saba
😂😂😐😐😐😐وای فان ترین چیزی بود ک میتونستم ببینم امروز و واقعا روزمو ساختی با تشکر ازت
Parham Kazemi
مترجم و انتشارات بوقن خود نرم افزار هم بوقه
کاربر ۱۵۶۱۰۸۰
خب این بنده خدا مترجمش بوقه؟
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
احتمالا اولین چیزی که درباره این کتاب توجه شما را جلب میکن عنوان آن است. در کتاب توضیح داده میشود که زنهایی وجود دارند که «به نظر میآید برای بیوفا بودن زاییده شدهاند» و این بیوفایی درست بعد از اینکه شوهر کردند شروع میشود. شوهر اولین عشق این نوع زنان محسوب میشود اما این عشق کافی نیست. ناتالیا واسیلیونا – زن پاول پاولوویچ ترسوتسکی – یکی از این زنان بود. کسی که از هرزگی متنفر است و آن را محکوم هم میکند اما خود نیز هرزه است.
حال در مقابل این نوع زنان، مردانی وجود دارند که در کتاب تحت عنوان همیشه شوهر از آنان یاد میشود. پاول پاولویچ نیز یکی از همین مردان است.ایده اصلی کتاب همین است. توصیف فردی که «همیشه شوهر» است در برابر مردی که معشوقه زنش بود. با این حال پیچیدگی روابط این دو در رمان خواندنی است. در طول خواندن کتاب این سوال به ذهن خواننده خطور میکند که آیا آدمها توانایی تغییر دارند؟ و اصولا چه اتفاقی باید رخ دهد تا فردی نقشش را رها کند و یک زندگی تازه را شروع کند.
ولچانینف مشخصا آدمی با اخلاق نیست ولی هنگامی که احساس پیری میکند و دستخوش مالیخولیا میشود به نظر تغییراتی در او ایجاد شده اما هنگامی که با «همیشه شوهر» روبهرو میشود و میبیند یک نوع کشش خاص بین آنها وجود دارد، نمیتواند نقش لذتبخش و عملا بیخطرش را رها کند. در این میان نقش پاول پاولوویچ نیز بسیار مهم استپیچیدگی روابط در این کتاب بیشتر از هرچیزی جلب توجه میکند اما سوال اساسی همچنان این است که آیا آدمها میتوانند از نقشی که دارند رهایی پیدا کنند؟ لازم است این کتاب را بخوانید تا به پاسخ این سوال برسید.
در نظر داشته باشید داستایوسکی هنگامی که این رمان را مینوشت نویسنده جنایت و مکافات و ابله بود و نبوغ او در خور احترام. بنابراین وقتی کتابی مانند همیشه شوهر منتشر شد منتقدان از او انتظار بیشتری داشتند. البته این کتاب در زمانی نوشته شده که نویسنده با مشکلات زیادی روبهرو بود. حملات صرح، بیپولی، فشارهای ذهنی، مرگ اولین فرزند و اتفاقات سیاسی همه و همه باعث شد نویسنده نتواند اثری هماندازه نامش خلق کند. ضمن اینکه نویسنده در سرش ایده نوشتن برادران کارامازوف را میپروراند. بنابراین کتاب همیشه شوهر را فقط میتوان برای داستایوسکی یک نوع رهایی دانست. چیزی که در سرش بوده و نویسنده فقط برای اینکه احساس سبکی کند باید آن را مینوشت.
در نهایت اینکه شاید همیشه شوهر در میان کارهای داستایوسکی و فلسفه او جایگاه محکمی نداشته باشد اما همچنان اثر یک نویسنده بزرگ است و مانند همه آثار دیگر او کتابی شایسته احترام است. برای خواندن این کتاب، نام داستایوسکی کافی است.😄🍀
marzieh
😐
🌸Zahra🌸
پر از اشکالات ویرایشیه که یه جاهایی متن رو نامفهوم میکنه.
توحيد
خداوند که خالق انسان ها و تمام موجداته، به خوبی و درستی از تمام ضعف و قوت های ما انسان ها و آگاهی داره و بر همین اساس، برنامه ای برای تنظیم زندگی انسان ها و هدایتشون به نام دین فرستاده. و بشر به طرز لجوجانه، مادیگرایانه و احمقانه ای مصره که درستی قوانین الهی رو در عمل و با برهان خلاف -یک روز با علم کردن پرچم روابط حیوان وار و روزی دیگه با قانونی کردن شکلی از روابط که حتی بین حیوان ها هم نیست- ثابت کنه. در حالی که در این مسیر، خودش و جامعه ای رو به لجن می کشه. تمام راه های رفته [که فرجامی جز اضمحلال عنصر آدمیت در انسان ندارن] که توی داستان این رمان و در واقعیت جوامع بشری هست، روایت عاقبت بشریه که خودش رو به کری و کوری و نفهمی زده در برابر قوانین خدایی که خلقش کرده و به نفس سرکشش آگاهه. روابطی که در گذشته و حال این داستان هست، گناهکاری که از گناهش دفاع هم می کنه و شوهر بی غیرتی که داره سعی می کنه بی غیرتیش رو با ژست مسخره، دلقک وار و متمدنانه ای توجیه کنه، واقعا مشمئز کننده ست. بیشتر و بیشتر زمانی آدم رو به خنده وا می داره که وقتی دقت کنی، می بینی این اتفاقات داستانی، حقایق هر جامعه ی مثلا متمدنیه که از دین گریزانه...
پریشانی اسلوب داستان، یحتمل مثل خیلی دیگه از آثار داستایفسکی، به دلیل بیماری و فشار های زندگی نویسنده ست. ترجمه ی اثر هم خوب بود
Lilium
ممنون بسیار عالی بود
میـمْ.سَتّـ'ارے
ممنون از نظرتون، خیلی مفید بود.
MrDreamer
متن روانی داشت منتها ترجمش توی بعصی کلمات و جمله ها ضعیف می شد جوری که اصلا اون جمله رو بی معنی می کرد، هرچند تعدادش زیاد نبود.
در مورد خود داستان هم نیمه اول کتاب جذاب تر بود، با اینکه یه سری چیزهای جالبی داشت اما در کل به نظرم معمولی بود
ایمان
حتی آثار متوسط داستایوفسکی هم شاه کار است. در عین واقع گرایی نوعی شگفتی در شخصیت های داستایوفسکی هست. که در روابط آنها با هم کشف میشود . این شگفتی آن چیز پنهانی است که مخاطب از درون شخصیت ها در زمان تقابل هایشان با هم میفهمد. و یک نوع نیت پنهان است.((بقیه ی نظر ممکن است داستان را تا حدی لو بدهد هر چند آثار داستایوفسکی آنقدر تعلیق محور نیست که با لو رفتن لذت مطالعه اش کم شود)) نیت پنهان در این رمان همان احساسات متناقضی ست که پاول اولویچ(همیشه شوهر) به فاسق همسر درگذشته اش(ولچانینوف) دارد و او در انتهای داستان با تفسیری که از شخصیت همیشه شوهر میکند به آن پی میبرد. این در حکم گره گشایی داستان است. اما پیش از آن نقطه اوج داستان که درگیری رویا گونه آنهاست که در وسط یک کابوس مشترک با هم گلاویز میشوند ... حتی بعد از پایان این درگیری هیچ کدام از شخصیت ها در مورد آن حرفی نمیزنند. انگار همانطور که پیش از این تنها در درون با هم درگیر و در ذهنشان با هم گلاویز میشدند، این بار هم چنین بوده.
شاهکار است، این کابوس یا خواب پیشگویانه ایست که از ابتدای داستان ولچانینوف با آن درگیر است اما در آخر داستان در لحظه میان خواب و بیداری اوج میگیرد سر میکشد و خاموش میشود.
شاید به خاطر کند و کاو همین چیزها در آثار داستایوفسکی است که سورئالیست های فرانسه این همه به داستایوفسکی ارادت داشتند با آنکه او هیچ وقت از قواعد رئالیسم تخطی نمیکند( جز آثار ابتدایی اش مثل همزاد یا خانم صاحبخانه که تا حدودی سورئالستی است)
dr.niki
سطح: متوسط به پایین.... پیشنهاد به دوستداران ادبیات کلاسیک جهان
.
برای آشنایی با داستایوفسکی کتاب خوبی را انتخاب نکرده بودم.
سارا
اگ نخوندید هم،چیزی رو از دست ندادید.
rzajd
خب یکم توضیح بده این که نشد حرف
AS4438
ویرایش یا ترجمه ویا هرعلت دیگری باعث شده که متن روان نباشد ودربعضی قسمتها غیرقابل درک باشد، کتاب بااین محتوای به این خوبی راخراب کردند، مسعله ای که کتاب درحول آن نوشته شده بسیارحائز اهمیت است ولی متاسفانه قابل درک نبود.
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
مورد علاقه من نبود.
Hamid_R_khani
کتاب داستان دو مرد رو روایت میکنه که به خاطر خیانت زنی به هم دیگ مرتبط میشن و رفتار اونها در کنار هم و وجود یک کودک هم در اوایل داستان نشون داده شده داستان به طور کلی دارای متن خوب و توصیفات خوبی هست اما نکته ای که بیشتر ذهن منو درگیر خودش کرد علت رفتار این دو مرده که مثل دو دوست و در عین حال یک تناقض و کنتراست عجیبی داره که من زیاد نتونستم متوجه علل و طرز فکرشون بشم در کل تنها نقاط ضعف داستان اینکه قسمت دوم یکم از جذابیت کم تر میشه و رفتار شخصیت ها بعضا کاملا باعث بهم ریختن اعصاب میشه و مهم ترین نکته اینکه من به هیچ وجه نمیتونم رفتار شخصیت پاولو پاولوویچ رو درک کنم و رفتارش از دید من و هر انسان دیگه ای مردوده بیشتر توضیح بدم اسپویل میشه همین میزان به نظرم کفایت میکنه
erfimo
اگرچه رفتار او مردوده اما نمیتواند ذاتا ویژگیهای خود را تغییر دهد، که اگر اینگونه بود همه ما قطعا انسانهای بهتری بودیم
این ویژگی پاول پاولویچ همچنین به کرات در افرادی با اعتماد به نفس پایین یا عزت نفس پایین مشاهده میشود.
erfimo
کتاب همیشه شوهر درمورد فردی با خصوصیات زناشویی خاص است که از دیدگاه شخصیت اصلی داستان مشاهده و تفسیر میشود. این خصوصیات اگرچه در جهان اجتماعی او نیز وجود دارد
با این مقدمه، میتوان گفت که موضوع انتخاب شده توسط جناب داستایوفسکی برای من جدید و جذاب بود. اگرچه این نوع افراد را در گذشته در جهان واقعی نیز مشاهده کرده بودم، اما تا این حد در شخصیت و ویژگیهای آنها ریز نشده بودم.
از طرفی داستان روندی سریع داشت و همین موضوع خواننده رو خسته نمیکرد. ولی ترجمه دارای ایرادتی بود. برای مثال گاها نثر سخت و قدیمی آن و پیچیده بودن بیدلیل بعضی جملات(البته شاید ترجمه قدیمی باشد و من از آن مطلع نیستم). اگرچه ترجمه روان بود و مشکلی در خواندن ایجاد نمیکرد.
من اولین کتاب داستایوسکی بود که مطالعه میکردم و آن را به علاقهمندان به داستانی تقریبا کوتاه و روانشناسانه-تعاملی توصیه میکنم.
Armin Azizi
عالی
maryrad
وقتی در آن ساعات خوشی لبهایت را نیمه باز می کردی و دلچسب تر از یک کبوتر،
برایم زمزمه می کردی ...
Meli91
زیاد جالب نبود.
حجم
۱۶۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۲۶۲ صفحه
حجم
۱۶۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۲۶۲ صفحه
قیمت:
۵۵,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد