نظرات کاربران درباره کتاب اقتصاد به زبان ساده

برای آشنایی اولیه با اقتصاد خوبه. بعد از این کتاب، کتاب مبانی علم اقتصاد از گریگوری منکیو رو بخونید؛البته اگه حوصله ی کتاب قطور رو ندارید به ترتیب دید اقتصادی و سیاست اقتصادی از همین دنیای اقتصاد رو بخونید.

برای من که اقتصاد خر د و کلان رو یک بار توی کارشناسی خوندم و یک بار توی ارشد، همچنان این کتاب جذاب بود و دریافت‌های عمیق و بی‌نیاز از محاسبه‌ داشت. خیلی پیشنهاد می‌کنم. دست کم به عنوان یک نفر که ۶ سال مالی و اقتصاد و کسب و کار خونده، پیشنهاد می‌کنم این کتاب رو هر کسی که ربطی به پول‌ درآوردن و کار کردن و کسب و کار داره، خیلی خوبه که بخونه.

80% کتاب درباره مبحث عرضه و تقاضا هستش. نویسنده هم نگاهی به‌شدت سرمایه‌داری داره و کاملا از دید کاپیتالیسم برای شما اقتصاد رو شرح میده

به نظر من کتاب واقعا می تونست آشنایی خوبی با اقتصاد به ما بده‌. همه‌ی حرفاشم به نظرم درست اومد، به جز اون قسمتی که درمورد مزیت مطلق و نسبی صحبت می کرد و می گفت کشورها باید تمام سرمایه ها رو روی اونا صرف کنند. چون این موضوع فقط در یک جهان پر از صلح امکان پذیره و مثلاً برای کشور ما که تحریمه نمیشه موضوع مزیت نسبی و مطلق رو به صورت کامل به اجرا درآورد. توی کتاب درمورد یه چیز صحبت کرده بود که به نظرم خیلی مهم بود، این که نظارت بر قیمتها و قیمت گذاری _برخلاف چیزی که همه تو ایران فکر می کنند _ هیچ تاثیر مثبتی بر بازار نمی ذاره و فقط مشکلات رو تشدید می کنه.

برای کسانی که دوست دارن از اقتصاد سر در بیارن نقطه شروع خوبیه

این کتاب برای اونهایی که دوست دارند از اقتصاد یک چیزهایی سر در بیاورند ولی حوصله کتاب های اقتصادی با کلمات قلمبه سلمبه و فرمول های عجیب و غریب را هم ندارند و براشون قابل فهم نیست پیشنهاد می شود.امیدوارم لذت ببرید.

کتاب تاریخ عقاید اقتصادی، تالیف و نوشته آقای دکتر فریدون تفضلی، کتاب بسیار مفیدی برای شروع مطالعه اقتصاد، به طور جدیست. کتابیست مرجع و کاملا معتبر.

برای شروع اقتصاد عالیه ، عالی

همانطور که گفته شده کتاب خیلی قابل فهم هست و کسی که اصلا اقتصاد نخونده هم میتونه این کتاب رو بخونه

قبل خوندن کتابای حرفه‌ای اقتصادی خوبه که از کتابای ابتدایی تر شروع کنید .

کتاب خیلی ساده به بررسی مسائل اقتصادی میپردازه و برای کسی مثل من که تا الان مطالعه‌ای در زمینه اقتصاد نداشته متن گیرایی داره ولی ای کاش راهی برای جواب دادن به سوال‌هایی که آخر هر فصل مطرح شده و یا بحث کردن درباره‌شون بود

خلاصه کتاب: فعالیت اقتصادی اساسا چیزی نیست مگر داد و ستدهای داوطلبانه دارایی افراد. بازار به هر سازوکاری گفته می‌شود که فروشندگان و خریداران در چارچوب آن بتوانند دادوستد کنند. بازار شاید فروشگاه باشد یا دفتر فروش یک شرکت، یا یکی از تالارهای بازار سهام یا بازار کالا. داد و ستد ممکن است به‌صورت حضوری انجام شود یا از طریق مراودات تلفنی و ایمیلی یا حتی علائم رمزی که در خلال مزایده‌ها و مناقصه‌ها بین طرفین رد و بدل می‌شود. خودکفا بودن از بعضی جهات بسیار رضایت‌بخش است، اما با وجود این رضایتمندی، موجب خلق ثروت فراوان نمی‌شود.همه‌کاره بودن یعنی تبحر نداشتن در هیچ کاری. کشورها هم به همین ترتیب و بر اساس مزیت‌های نسبی خود به کارهای تخصصی می‌پردازند و سپس محصول این کار تخصصی را کالاها و خدمات کشورهای دیگر مبادله می‌کنند. واردات و صادرات، وضع کشورهای واردکننده و صادرکننده را بهتر می‌کند و بهینه پارتو است. اگر خارجی‌ها می‌خواهند صادرات خود را با سوبسید انجام دهند باید با خرسندی از آن استقبال کنیم و حتی آنها را تشویق کنیم که این کار را با شدت بیشتری انجام دهند تا ما بتوانیم از تخفیف آنها بهره‌مند شویم. آن چیزی که مشاغل را از بین می‌برد، جهانی‌شدن نیست؛ بلکه تکنولوژی است که هم تولیدکننده اصلی مشاغل جدید است هم ویران‌کننده مشاغل کهنه. تئوری مزیت نسبی این را توضیح می‌دهد که افراد و کشورها از میان کالاها و خدمات پرشمار، یک یا چند مورد را انتخاب می‌کنند و به‌صورت تخصصی به تولید آنها می‌پردازند. قانون تقاضا: هرگاه قیمت ها افزایش یابد تقاضا کاهش می یابد و بالعکس.(هر‌گاه قیمت‌ها افزایش می‌یابد، مصرف‌کنندگان از مقدار خرید خود می‌کاهند و هر‌گاه قیمت‌ها کاهش می‌یابد بر مقدار خرید خود می‌افزایند) کشش قیمتی تقاضا: تقسیم درصد کل مقدار خریداری شده بر درصد تغییر قیمت. اگر این عدد بیش از یک باشد گفته می‌شود تقاضا باکشش است )یعنی اگر قیمت افزایش یابد، تقاضا کم می‌شود) و اگر این عدد کمتر از یک باشد گفته می‌شود تقاضا بی‌کشش است )یعنی اگر قیمت افزایش یابد، تقاضا ثابت می‌ماند یا تغییر ناچیزی می‌کند). قانون عرضه: هرگاه قیمت ها افزایش یابد، عرضه کم می‌شود و بالعکس.(در پی افزایش قیمت‌ها، عرضه‌کنندگان، کالای بیشتری به بازار می‌فرستند و با کاهش قیمت‌ها از میزان عرضه می‌کاهند. کشش قیمتی عرضه: تقسیم درصد تغییر مقدار کل عرضه‌شده بر درصد تغییر قیمت. اگر این عدد بیش از یک باشد گفته می‌شود عرضه باکشش است )یعنی اگر قیمت افزایش یابد، عرضه بیشتر می‌شود)و اگر این عدد کمتر از یک باشد گفته می‌شود عرضه بی‌کشش است )یعنی اگر قیمت افزایش یابد، عرضه ثابت می‌ماند یا تغییر ناچیزی می‌کند. درس قانون عرضه و تقاضا: کشش عرضه و تقاضا، صرفا نظریه‌هایی آکادمیک نیستند و عملکرد کشش عرضه و تقاضا را در دنیای واقعی نشان می‌دهد. بد نیست هر کسی از کشش قیمتی تقاضا در کسب‌و‌کار خودش خبر داشته باشد.کشش، اطلاعات با ارزش کاربردی است. عرضه‌کنندگانی که با کشش واحد تقاضا مواجهند؛ انگیزه کمی برای افزایش تولید و فروش دارند. افزایش تولید و فروش ،هزینه چنین عرضه‌کنندگانی را افزایش خواهد داد نه سود آنها را، و در نتیجه سودشان کاهش خواهد یافت . عرضه‌کنندگانی که با کشش واحد تقاضا مواجهند، انگیزه افزایش قیمت و تن دادن به نتیجه آن را که کمتر شدن تولید و فروش است، دارند. کشش واحد تقاضا موجب می‌شود تولیدکنندگان به کاهش هزینه‌ها از طریق کاهش تولید روی آورند. چنین کاری باعث کاهش درآمدها نمی‌شود، بلکه موجب افزایش سود می‌شود. خیلی از کسب و کارها کالاهای خود را با بهره‌گیری از فقدان اطلاعات یکپارچه در بازارها به مشتریان دارای تقاضای پرکشش با قیمت‌هایی پایین‌تر می‌فروشند و در عوض همان کالاها را با قیمت‌های بالاتر به مشتریان دارای تقاضای بی‌کشش ارائه می‌کنند. مشتریان کنونی از تخفیفی که ارائه کرده ایم خبردار نشوند یا دلیلی نداشته باشند که مطالبه قیمت کمتر بکنند به این صورت که بازار را بخش بندی کنیم.مثلا تخفیف‌ به بازنشستگان و دانشجویان در سینماها و رستوران‌ها و شهربازی‌ها و فروشگاه‌ها و... این گروه‌های مشتری بر مبنای کشش تقاضا بخش‌بندی شده بودند. آن بخش از مشتریان که تقاضای آنان بی‌کشش است، قیمت بیشتری می‌پردازند و مشتریانی که تقاضای باکشش دارند، قیمت‌های کمتری می‌پردازند. هزینه ها:هزینه یعنی از دست دادن منابع. انواع هزینه: هزینه مستقیم یا آشکار(هزینه نقدی یا ضروری): هزینه ای که مستلزم پرداخت پول است. هزینه ضمنی(هزینه فرصت):ارزشِ فرصتی است که از آن چشم‌پوشی می‌شود که فرصت انتخاب‌شده دیگری پدید آید. هزینه‌های تبعی:هزینه‌های افزوده جدیدی هستند که به‌علت اتخاذ تصمیم‌ جدید به هزینه‌های قبلی افزوده می‌شوند. هزینه نهایی و هزینه متوسط: ای دو یکی نیستند. منظور از هزینه نهایی هر واحد، هزینه آخرین واحد تولید شده است. هزینه متوسط هر واحد، هزینه کلی تقسیم بر تعداد کل واحد‌های تولید شده است که یک عدد تجمیعی است. هزینه بیرونی: هزینه ای که بر افرادی غیر از عرضه کننده تحمیل می‌شود که گاهی تأثیرات مثبت به جا می‌گذارد و گاهی تأثیرات منفی. بازارهای آزاد، از طریق تغییر قیمت‌ها خود را تنظیم می‌کنند. آنگاه که تقاضا از عرضه بیشتر می‌شود، قیمت به‌صورت خودکار افزایش می‌یابد و موجب افزایش عرضه و کاهش تقاضا می‌شود. و برعکس، آنگاه که عرضه بر تقاضا فزونی می‌گیرد، قیمت‌ها کاهش می‌یابد و به‌تبع آن عرضه هم کم می‌شود و تقاضا افزایش می‌یابد. آنجا که منحنی عرضه و تقاضا یکدیگر را قطع میکنند، نقطه‌ای است که مقدار تقاضاشده با مقدار عرضه‌شده برابر است و بازار به نقطه تعادل می‌رسد. به ‌عبارت ‌دیگر، عرضه و تقاضا به‌وسیله نظام قیمت‌ها متوازن شده‌اند. در جوامعی که دولت‌ها به برنامه‌ریزی مرکزی روی می‌آورند و با دستکاری در این علائم قیمتی، بازار آزاد را تحت فشار می‌گذارند، این علائم از بین می‌روند. نتیجه چنین وضعی به‌هم خوردن هماهنگی میان عرضه و تقاضاست که موجب می‌شود گاهی کمبود عرضه پیش بیاید و گاه دیگر مازاد عرضه.)دستکاری در علائم قیمتی یعنی کنترل قیمت ها،تعیین سقف قیمت،تعیین حداقل قیمت، یارانه ها،مالیات ها و...). بیشترین ثروت‌ها در کشورهایی است که در آنها بازارها بیشترین آزادی را دارند. دادوستدهای آزادانه در بخش خصوصی رخ می‌دهد. همه مبادله‌های بخش خصوصی، داوطلبانه و ثروت‌آفرین هستند. حال آنکه مبادله‌های دولتی، داوطلبانه نیستند. وقتی مالکیت عمومی باشد، کسی دغدغه نگهداری از دارایی‌ها را ندارد. مالکیت عمومی از جنبه اقتصادی ناکارآمد است و ممکن است به «فاجعه منابع عمومی» بینجامد. اما با مالکیت خصوصی و حقوق مالکیت پرقدرت، بهره‌برداری از دارایی‌ها کارآمد می‌شود و به همگان نفع می‌رساند. وقتی‌که دسترسی رایگان به یک منبع اقتصادی امکان‌پذیر باشد، از آن منبع استفاده بی‌رویه می‌شود. در جهانی که منابعش کمیاب است، هیچ‌چیز واقعا رایگان نیست.

کتاب مختصر و مفیدی بود. مفاهیم پایه ای اقتصاد که به ویژه اقتصاد آزاد را به خوبی توصیف کرده و مبانی ان را برشمرده

کتاب خیلی خوبیه. خیلی شیوا و روان درباره ابتدائیات اقتصاد و البته با رویکرد اقتصاد آزاد و سرمایه داری. خوندنش خوبه

به نظر من متن کتاب و ترجمه بسیار روان است. مباحث هم در حدی است که با یک زبان ساده کلیت علم اقتصاد رو به عامه مردم توضیح میده تا خواننده یک دید کلی از اقتصاد به دست بیاره. طبیعتا اگر بصورت تخصصی به دنبال علم اقتصاد باشید این کتاب گزینه خوبی نیست.

کتابی خوب و مختصر که توصیه به خواندن میشه

کتاب خوب برای اشنایی با اقتصاد

بیش از اندازه ساده ولی مهم و تا اندازه‌ای هم مفید کاش میشد مثال‌ها رو مترجم یا شخص دیگری، مثل کتاب «عدالت» اثر مایکل سندل، برای خواننده‌ی فارسی بومی‌سازی کنه و مثال‌های مربوط به تاریخ و وقایع خودمون رو خاصه در این ۴۰ سال یا حتی قبل تر بزنه. مثل ترجمه‌ی آقای فرامرز رفیع‌پور از کتاب سندل که مثلا مثال گرون شدن اقلام مورد نیاز در زمان طوفان در آمریکا رو که در هر دو کتاب آورده شده، با مثالی در شهر مازندران به همین شکل مقایسه کردند در حد یک پاراگراف، این جوری حداقل آدم‌های بیشتری احساس می‌کنند چثدر مسائل اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و حتی فلسفی نه فقط جهانشمول که چقدر بهشون نردیک و مربوط‌اند و فکر کردن بهشون خالی از لطف نیست⁦👌🏻⁩⁦🤍⁦❤️⁩

کتاب خیلی خوبیه، با ترجمه خوب و قابل فهم. به سادگی مفاهیم پایه رو برای کسی که از اقتصاد چیزی نمیدونه بیان کرده.

سلام من الان دبیزستانی ام و انسانی میخونم..ایا این کتاب ب درد من میخوره یا نه؟؟؟