نظرات کاربران درباره کتاب خداحافظ اینگرید برگمن

اینکه یک دفعه توی توصیف داستان یکی عامیانه و دیگریش ادبی بود خیلی افتضاح بود ، قشنگ مغز آدم متلاشی میشد ... از زبان راوی ، هلیا ، عمه ، سیمین ، مهیار ، جهان ،عاطفه اینها خیلیییییی بد بود حداقل باید یا کلا راوی و یا کلا از زبان اول شخص خود خود شخصیت ها توصیف میشد . ما رمانهای بسیاری رو داریم که از زبان چند نفر هستند اما شخصیت ها یدفعه قاطی نمیشدن ، چرخش قلم داشت یعنی هر دقیقه روی یک موضوع میچرخید اون موضوع رو کامل نمیکرد و دوباره روی موضوع دیگه ایی تمرکز میکرد و شروع میشد ، بعضی جاها با ادبیات بدی که داشت حوصله ادم سر میرفت و مجبور میشد ک هی رد کنه ... کلا موضوع ها خیلی خیلی سریع قاطی همدیگه میشدن و ب نظرم داستانش سرعت خوبی نداشت بعضی جاها تند و بعضی جاها کند و حوصله سر بر بود. هیچ هدف و محتوایی رو هم ب من یکی ک نمیرسوند بیشتر ناگهاتی و خیالاتی بود . من که نپسندیدم، امیدوارم ب کسی هم توهین نشه و اینها فقـــط نظر من هستند....

واقعا زیبا بود.هلیا در طول این کتاب از یه دختر پولدار و لوس به یه دختر پخته و عاقل تبدیل شد و با صبوری آخرش به خواستش رسید. خوندنشو توصیه میکنم🌿

با اینکه خیلی داستان خوبی بود ولی نمیدونم چرا این مدل داستان ها پایان باز دارند... بابا این مدل داستان ها پایان بازشون با روح و روان آدم بازی میکنه... نکنید این کارا رو...😀

واقعا بچه گانه بود

خوبع👌👌

واقعا رمان سطح پایینی بود، حتی برای نوجوانها هم خیلی سطحی و لوس بود، به نظرم رمان های خانم فهیمه رحیمی خیلی بهتر از اینهاست. آدم یاد فیلم فارسی های دهه چهل میفته

دوسش داشتم

حس خیلی خوبی داشت ،ادم رو به فکر فرو میبرد ، جنگیدن برای عشق .. روراست بودن با خود.. فوق العاده بود.

خیلی کتاب عالی ایه من که خیلی دوسش داشتم متن جذاب و نویسنده زیرکی داشت و رمانش بیشتر شبیه یک فیلمنامه بود اینکه لحظه به لحظه حرکات شخصیت ها رو توضیح میداد باعث میشد تا خواننده خودش رو جای تک تک شخصیت های اصلی و غیر اصلی رمان بذاره ولی نمیدونم چرا اولش یاد سریال پدر میفتادم

خیلی قشنگ بود. فقط کاش این که داستان از زبون کیه قاطی نمی شد ولی در هر حال زیبا بود. ❤کاش همه ی زندگی خواستن و دل باختن بود❤

کتابش خوب بود.واقعا ارزش یه بار خوندن رو داره.با خوندن این کتاب یه آرامش عجیبی گرفتم..نمیدونم چرا...حتی حس میکردم باخوندن هر سطر کتاب باید گریه کنی دلم برای سیمین خیلی می سوخت.

داستان قشنگی داره!

عالی بود این داستان نشون میده که هر سختی یه روز تموم میشه حتی ۳۰ سال بعد

واقعا عالی بود اولش فکر نمیکردم اینقدر داستانش جذاب باش ولی باید اعتراف کنم در اخر به گریه افتادم

کتاب جالبی است پیشنهاد میکنم حتما یه بار بخونیدش

یچه ها من اول کتابم صفحه ۱۵۸ یه سوال دارم اخر بهم میرسن هلیا و مهیار

مناسبدختر دبیرستانیا،یه رمان به سبک رمانهای سایت نودوهشتیا.

خوب بود ارزش یه بار خوندنو داشت

میتوانم بگویم تقریبا رمان خوبی بود از تکرار کلمات (ان دیگری) خیلی در متن تکرار میشد و من دوست نداشتم این تکرار را اما پایان خوبی داشت و ادم را نسبت به دانستن ادامه ماجرا و خواندن ان وسوسه میکرد

عالیه خیلی رمان خوبیه ولی اخرش چی می شه. عمل سیمین؟ ازدواج مهیار؟ اینده ی عاطفه؟ اخرش چی می شه