نظرات کاربران درباره کتاب درباره تو (مجموعه رباعی)

درسته که این کتاب، نه ایپابه و نه تو کتابخونه موجود، ولی ما سمج‌تر از این حرفاییم که دست از سر آثارِ میلاد عرفانپور برداریم!😐😎 مثل همیشه، بد توی آثار آقای عرفانپور پیدا نمیشه.(هرچند حس غریبی میگه از آثار پیشین ضعیف تره😶) بقیه ماجرا هم آنچه عیان است و این حرفا... ازونجایی که اینجانب کتابه رو خریدم، با توجه به اقبال بلندم دو سه روز دیگه یا رایگان میشه، یا ایپاب میشه یا میاد تو کتابخونه😐 فلذا برا خریدنش دست نگه دارید. تجربه دارم که میگم😐😃 کتاب رو به جماعتِ رباعی‌پسند پیشنهاد میکنم. «آنگاه که می‌رفت به غم پی بردم از عمق وجودم به عدم پی بردم من از دل خود هیچ نمی‌دانستم تا برد دلم را، به دلم پی بردم...»

اولین بار یه رباعی پاییزی به گوشم خورد و خیلی خوشم اومد. اسم شاعر رو پرسیدم، شنیدم میلاد عرفان پور، درباره تو... همون موقع به خودم گفتم این کتاب انتخاب خوبیه واسه هدیه تولد پاییزیم... اولین کتابی بود که ازش خوندم و لذت بردم و رباعی ها رو اکثرا حفظ شدم و زمزمه می کنم... از دست ندید خوندن این مجموعه رباعی بی نظیر رو... "یک پنجره، گلدانِ فراموش شده یک خاطره، انسانِ فراموش شده در خانه، جماعتی پی معجزه ها بر طاقچه، قرآن فراموش شده"

#۱۴ "در شهر شلوغ ما تماشا دارد تنهایی دسته‌جمعی آدم‌ها..." این بیت مرا یاد طاقچه می‌اندازد. چه تنهایی دسته‌جمعی خوبی داریم اینجا :)) "درباره تو" مجموعه ۵۹ رباعی از میلاد عرفان پور است؛ مثل همیشه با موضوعات متنوع. صفحه‌های چهار خطی‌اش حکایتِ "عقل و عشق"، "مرگ و زندگی"، "اشک و غم" و "این دنیا و آن دنیا" است. ناگفته نماند کتاب به چند رباعی آیینی ناب هم مزین است. "دل" پرتکرارترین واژه‌ی این کتاب است؛ به قول خود شاعر: "ای دل که خبر تویی و خود بی‌خبری!" از بین چهار کتاب رباعی که از او خواندم، انصافاً این یکی بهترین بود. طراحی جلدش عالی... شعرهایش عالی‌تر... درست است که نمی‌توانید برایش بریده بگذارید، ولی حتماً بخوانید :)

و بسیـار فراوان لذت بردیم😍👌. توصیه ای برای خوب شدنِ حالِ دلتون😊

اگر شعر دوست دارین، از این کتاب قطعا لذت می برین

از اونجایی که نمیشه شعراشو به اشتراک گذاشت چندتا رو اینجا می‌نویسم: برگ از پی برگ، راز مجنون‌شدن است رنگ از پی رنگ، در دگرگون‌شدن است از راه رسیده با سبدهای انار پاییز همیشه فصل دلخون‌شدن است شاید آه از دلش برآرد چون من ابری شود و زار ببارد چون من باید به صدای سنگ هم گوش دهم شاید شنونده‌ای ندارد چون من آن‌گاه که می‌رفت به غم پی بردم از عمق وجودم به عدم پی بردم من از دل خود هیچ نمی‌دانستم تا برد دلم را به دلم پی بردم بوران شده‌بود و سخن آتش بود آغوش تو مهدِ کهنِ آتش بود با چشم تو ای دوست، نگهداری دل در دست نگه‌داشتن آتش بود

فوق العاده واقعا آقای عرفان پور شعر بد ندارند

این کتاب به قدرت کتاب های دیگر عرفان پور مثل تماشایی نبود! یعنی در مقابل آنها حرفی برای گفتن نداشت

واقعااا خیلی دلنشین و زیبا بودند🤗 انقدر قشنگ بودن که به خودم اومدم، دیدم تمام کتاب رو در عرض مدت کوتاهی خوندم خلاصه که واقعا بهتون پیشنهاد می‌دمش👌🏻👌🏻👌🏻 پرمحتوا، دلنشین و جذاب

متوسط بود

برگ از پی برگ، راز مجنون شدن است رنگ از پی رنگ، در دگرگون شدن است از راه رسیده با سبدهای انار پاییز همیشه فصل دلخون شدن است