نظرات کاربران درباره کتاب سرگذشت آب و آتش؛ آبانگان

فوق العاده بود ،ممنونم خانم برادران عزیز،چقدر با این کتاب گریه کردم،قلمتون فوق العاده است با این کتاب علاقه مند شدم کتابهای تاریخی مطالعه کنم بهترین کتاب های تاریخی ک خوندم بی شک مهرگان و ابانگان بود، چ شبهای قشنگی رو با خوندشون ب صبح رسوندم،امیدوارم دایانا و پوریا ب هم برسند،فرمانده کارن هم خیلی شخصیت جذابی هستن کاش آذرگان اخری نباشه😔 در واقع زیبایی این داستان همینه ک دایانا و پوریا از هم دور هستن،و ب نوعی هنوز ب هم نرسیدن ک اینقدر داستان زیبا و جذاب شده و همش منتظر لحظه برخوردشون هستیم در نهایت زیاست ک ب هم برسند

ممنونم .هر کدام از رمان ها زیبایی خاصی داشتند .هرچند نقدهای کوچکی هم براش وارد میشه اما بیشتر دوست دارم تشکر کنم ازتون خانم برادران🙏 🌹🌹بی صبرانه منتظر قسمت اخر این رمان هستم🌹🌹سربلند و موفق باشین

سلام.تبریک میگم خانم برادران.طراحی جلد کتاب فوق العاده زیبا و ترغیب کننده است.برای اولین بار که دیدمش بیشترین چیزی که ترغیبم کرد همون وقت بخرمش طراحی جلدش بود.و البته یکی از دلایلش هم اینه که میشه از روی جلد فهمید که باید انتظار محتوایی جدید و متفاوت از مهرگان رو داشته باشیم که خودش کنجکاو کننده است و اشتیاق خوندنشو بالا میبره خسته نباشید و ممنون^_^

فوق العاده بود اتفاقاتی تواین بخش افتادبرای خواننده غیرقابل پیش بینی‌بود چهارچوبی که داستان توش مطرح شده عالی بود واقعاتاثیرگذاروجذاب بود واقعاممنون منتظرآذرگان هستیم

مثل همیشه...قلمی فوق العاده و تاثیر گذار...❤ بی نهایت لذت بردم و منتظر آذرگان هستم ❤

پس کِی نسخه رایگانشو میزارین؟

بسیار عالی . دیگه صبرم داشت تموم میشد

در یک کلمه عالی👍👍👍

ای جااااان..آبانگانم اوووومد😍😍

سلام بی نهایت جذاب بود من تو دو روز کتاب رو خوندم خیلی تاثیرگذار و دوست داشتنی با تشکر از شما

آبانگاه ادامه داستان عاشقانه پوریا و دایانا که بخاطر کشورهاشون قید عشقی که رویایی و زیبا بود رو زدن

کتاب دوم خیلی دور از واقعیات فرهنگی جامعه ایرانی نوشته شده، خیلی تخیلی و فیلم هندیه، قابل باور نیس خیلی از بخشهای داستان و خیلی نگاه فانتزی داره به داستان و شخصیت زن داستان

فیلم ترکیه‌ای زیاد نگاه میکنی😂 پوریا زن داره با ی بچه بعد دایانا هم شوهر داره دو ماه حاملست بعد اینا هم دیگه رو میبینن و حرفای عاشقانه میزنن این سر زنش داد میزنه اون یکی سر شوهرش همه هم به این دوتا حق میدن بابا این حرکت برای اون سریالای ترکیه‌ای هم قفله😂

به زیبایی مهرگان💚🌱

قلم نویسنده رو توی فضاسازی خیلی دوسداشتم اما متاسفانه درون مایه داستانی خوبی اصلا نداره و یه دختر احساساتی و نادان و بی عقل و دروغگو رو بعنوان یک زن عاقل و جسور و متاسفانه عاشق نشون میده و بخاطر این عشق بهش حق میده که هرکاری بکنه حتی خیانت به همسرش... به خوندنش بااین امید ادامه دادم که شاید نویسنده مسیر کج شخصیت رو اصلاح کنه اما نشد... استادی میگفت نوشته یا ساخته هر هنرمندی برگرفته از تجربه های زیستی و جهان بینی اون هنرمنده!!!

نسبت به مهرگان که پر از شور و هیجان بود،پر از غم و درد بود، در این قسمت واقعا دلم برای دایانا می سوخت 😭 ولی چندتا نکته قشنگ داشت؛ ۱_ عشق کارن به دایانا رو خیلی بیشتر از عشق پوریا دوست داشتم،کارن خیلی جاها همراه دایانا درد داشت ولی سعی می کرد باعث آرامش و امنیت دایانا باشه ولی پوریا همه جا فقط خودش رو میدید، ۲_ دایانا عشقش رو مشروط کرده بود به عشق طرف مقابلش که اگر اینطور نبود هرگز حاضر نمی شد با کارن ازدواج کنه و درواقع عقلش به جای قلبش تصمیم گرفت و جایی که عقل وسط میاد تا آخر هم باید حرف اول رو بزنه ۳_ در ازدواج اونچیزی که خیلی مهمه احساس امنیت و ارامشه و هیچ وقت هیجان زیاد آرامش نمیاره

سلام . عالی بود 👌🏻🌷...ممنون

و بله جلد دوم هم تموم شد و من بیشتر و بیشتر عاشق این داستان و عاشق قلم خانم برادران عزیز شدم:)) میتونم بگم کشش این جلد خیلیی بیشتر از جلد اول بود و داستان گیرا تر و قشنگ تر و میتونیم شاهد پیشرفت قلم با جلو رفتن کتاب باشیم شخصیت های جدیدی که وارد کتاب شدن میتونم بگم قابل ستایشن🙃 شحصیت کارن که واقعا از وقتی وارد داستان شدن حس همزاد پنداری عجیبی باهاشون داشتم و نمونه یک مرد واقعی در طول داستان بودن!شخصیتی قوی و پرثبات!! شخصیت دایانا میتونم بگم تا اواسط داستان شخصیتی ضعیف جلوه داده میشد ولی ۲۰۰ صقحه اخر واقعا من رو شگفت زده کرد و بیشتر ترغیب شدم که کتاب رو ادامه بدم:)) و بی صبرانه منتظرم که جلد سوم و این داستان زیبا رو شروع کنم و ادامه بدم♥️📚 و البته وقایع تاریخی کتاب که به خوبی به رشته تحریر در اورده شدن میزان اطلاعاتی که به من داد حتی از کتاب های درسی هم بیشتر بود چون در قالب یک داستان زیبا در ذهنم نقش بستن و تونستم به خوبی با وقایع و شخصیت های دوران ساسانی ارتباط برقرار کنم:)

آبانگان اولین کتاب از سه گانه سرگذشت آب و آتش است که خواندمش شاید بعد از خواندن سه گانه بتوانم بهتر نظر بدهم اما تا اینجا می توانم بگویم : داستان عاشقانه و پر کششی است که دوست داری هرچه زودتر انتهایش را بدانی اما اینکه آن را یک رمان تاریخی بدانیم به نظرم دشوار است زیرا جز اشارات معدودی به زندگی مردم ارمنستان و ایران و پادشاهی کیقباد و مرزبانان ارمنستان ردپای دیگری از تاریخ در اثر دیده نمی شود گویی این امور فرعیاتی است که بستر زمانی و مکانی داستان را بیان می دارد نه چیزی بیشتر لذا آن را یک رمان عاشقانه می دانم که مشابهش در برخی سریال های نمایش خانگی نظیر شهرزاد نیز دیده می شود ،جدال بین عشق و وفاداری ،زندگی در بستر انتخاب های بالاجبار،زنی که دو مرد بی نهایت دوستش دارند و... کنجکاو شدم که ببینم در انتها چه می شود و برای همین چند صفحه آخر آذرگان را مطالعه کردم...بله حدسم درست بود‌ باید در پس وداع وصالی باشد غیر از این گویی ذائقه ایرانی کار را نمی پسندد و این چیزی بود که اصلا و ابدا از آن خوشم نیامد به مطالعه در مورد نویسنده اثر پرداختم و‌متوجه شدم که ایشان بسیار جوان است و طبیعی است که نگاه نویسنده با احساسات و عواطف پر رنگ متلازم باشد اشکالی هم ندارد تجربه مثبت فروش شهرزاد و تعریفی که برخی از کاربران از این اثر(سرگذشت آب و آتش) در طاقچه کرده بودند متقاعدم کرد که پایان مثبت و وصال عشاق مفاهیم فی نفسه جذابی برای عموم مردم ما است. با این حال تبریک می گویم به خانم برادران به خاطر قلم زیبا،تخیل جذاب و داستان سرگرم کننده ای که خلق کردند .امیدوارم روز به روز قلم پخته تر و آثار رئال تری خلق نمایند. پی نوشت : ۱.در این اثر بیش از هر چیز نگران فرمانده کارن بودم و از خودخواهی پوریا و دایانا رنجیدم‌. ۲.در صفحه ۶۸۶کتاب اسم فرماندار وسپاربه اشتباه درج شده است قطعا مقصود نویسنده مردانشاه است زیرا فرماندار وسپار دار فانی را قبلا وداع گفته بود!ضمن اینکه در برخی موارد آتشکده ،آشکده تایپ شده بود ۳.چون مطالعه اندکی از تاریخ دوره ساسانی دارم نمی دانم بعد تاریخی اثر قابل دفاع است یا خیر اگرچه که در مجموع نگاه مثبتی از طبقه حاکم در اثر وجود دارد

بسیار زیبا وعالی .اصلا نفهمیدم کی تموم شد .ماراباخیلی از آداب ورسوم ایران باستان و شاهان گذشته آشنا کرد . جذاب ودوست داشتنی