نظرات کاربران درباره کتاب زوال

داستانی بسیار مسحور کننده بخصوص اگر‌ مجذوب ادبیات وحشت باشید. کمی سبک و سیاق استیون کینگی داشت بنظرم و زیاد آلن پویی نبود. کاش ترجمه کمی سلیس تر بود. مترجمان محترم دقت کنند اصطلاحات رو نمیشه گوگل ترنسلیتی در کتاب قید کرد. butterflies in stomack یا پروانه در شکم به دلشوره ترجمه میشه! اینو طرفدارای آهنگ one time جاستین بیبر هم میدونند و شما نمیدونید و کتاب هم ترجمه میکنید؟!

کتاب جالبی است امامتاسفانه با قیمت غیرمنطقی! نشر پیدایش خواهشا قیمتارو کمی متعادل تر کنید. نظر ویرایش شده نثر و داستان پردازی کتاب بسیار گیراست و خواننده رو دنبال خودش میکشونه. درسته که حالتی آمیخته با ابهام‌ داره ولی به نظر من این ویژگی و سبک کتابه و اتفاقا به جذابیتش اضافه کرده در نظرات دیدم که از طولانی بودن داستان و اینکه میتونست مختصرتر باشه انتقاد شده بود ولی سوال اینه که در غیر این صورت نویسنده چطور میتونست یکنواختی و عذاب آور بودن زندگی در اون خونه رو نشون بده؟ در هر بخش ممکنه مثلا از سن ۱۱ سالگی مادلین بپره به ۱۵ سالگی یا از ۱۶ سالگی بپره به ۱۰ سالگی و ... ولی فکر میکنم نویسنده از این کار قصد داشته حالات گیجی و درهم آمیختگی خاطرات مادلین رو نشون بده که حاصل تلاش دو چیز بوده!(نمیخوام اسپویل بشه!) و این درهم ریختگی در دفتر خاطرات لیزبت هم دیده میشه و اما درباره پایانش من فکر میکنم اونقدرها هم باز نبود اسپویل!!!!! از مردهای در داستان فقط دو مرد زنده بودن و اونجا حضور داشتن، رودریک و نوح اشاره شد که یکی از خرابه ها اومد بیرون که احتمالا رودریک بوده و بعد هر دو صدایی از زیر خرابه ها شنیدن و اومدن زمین رو بکنن که به احتمال زیاد اون صدای مادلین بوده

باید بگم در طول داستان روایت بسیار جذابی داره اما پایانش کمی گنگه . اگه کتاب های پایان باز دوست ندارید نخوانیدش ولی باید بدونید که در کل عالیه.

نمیشه گفت ترسناک نیست اما چیزی بیشتر از اینها داره. کم پیش میاد رمانی تا این حد من رو درگیر خودش کرده باشه، اینطوری که حتی وقتی نمیخونمش باز هم لحظه شماری کنم برای لحظه‌ای که قراره بیام سر وقتش. این کتاب روحتون رو لمس میکنه.

بی‌نظیر بود! انقد هیجان‌انگیز بود که نتونستم لحظه‌ای زمین بذارمش! بیشتر غمگین و هیجانی بود تا ترسناک تاحالا کتابی بااین موضوع نخونده بودم و برام جدید و جذاب بود انقد باورپذیر و واقعی توصیف شده بود که من خودمو تو عمارت و کنار مادلین حس می‌کردم! پیشنهاد می‌کنم حتما بخونید!👌🏻👌🏻👌🏻

واقعا تعجب کردم دیدم این کتاب توی طاقچست 😂 خب ، اول اینکه کل داستان این کتاب برگرفته از یکی از داستان های کوتاه نویسنده سبک وحشت یعنی ادگار آلن پوئه که به صورت اقتباس اومدن دوباره نوشتنش. مطمئنم همه بخاطر پایان گنگ و نامعلومش از کتاب خوشتون نیمده که باید بگم نویسنده خیلی سعی کرده به پایان داستان ادگار وفادار باشه ( که نیست چون مال ادگار واقعا پایانش بد تموم میشه 😂 ) ولی چون انگار خودشم نمیخواسته داستانی که این همه کشش دادرو با پایان بد تموم کنه مثل هر نویسنده دیگه ای با باز گذاشتن پایان و نشون دادن صحنه اینکه الان چیشد رو به عهده مخاطب گذاشته 😂 داستان بدی نبود ، یسری از صحنه ها مدام تکرار میشد و این روند خیلی داستانو طولانی کرد و بیخودی کش داد. یعنی یسری صحنه ها میتونست نباشه و احساس میکنم اینطوری خیلی داستان روان تر و بهتر جلو میرفت ولی خب چون معمای داخل کتاب خیلی وسوسه کننده بود ادم میتونه این بخش از کتابو فاکتور بگیره و ادامه بده. خوندنش صبر بالا میخواد از اونجا که ترجمش یکم جای کار داشت و خود داستانم خیلی بیخودی طولانی شده بود...برای همین به هر کسی پیشنهادش نمیکنم فقط کسایی که فن و طرفدار کارای ادگار آلن پوئن میتونن با خوندن این کتاب از داستان لذت ببرن و پیشنهاد میکنم قبل خوندن این اول نسخه اصلی داستان یعنی نفرین خانواده آشر رو مطالعه کنید.

کتاب جالبی نبود تمامش گنگ تماااامش گنگ حیف پول پیدایش ازت انتظار نداشتم ۶۰۰ صفحه خوندم ببینم تهش چی میشه اونم هیچی پیدایش حسن انتخاب کتابت صفر!!

اوایلش گیج کننده ست اما تقریبا اواسط کتاب میشه از اصل ماجرا سر در آورد. کشش داستان از همین جاهاشروع میشه و کنجکاوی آدم رو تحریک میکنه. اما پایانش گنگ و بی معنی و مفهومه. حس اینکه خب حالا که چی؟! هدف از خلق چنین داستانی چی میتونه باشه؟! در کل از خوندنش راضی نیستم. کاش این وقت رو واسه کتاب دیگه ای میذاشتم. ناگفته نمونه که قیمتش هم واقعا عجیب و غریب و غیر منطقیه!!!!

مطالعه نسخه چاپی منکه نفهمیدم آخرش مردن یا نمردن این همه خوندم آخرش هیچی به هیچی

به نظرم نام "زوال" گزینه مناسبی برای نام این کتاب نیست. به نظر بنده "هذیان های یک ذهن بیمار" برای این کتاب گزینه مناسب تری است. کمتر برایم پیش می آید که بعد از خواندن کتاب حس بدی داشته باشم و بخاطر وقتی که برای خواندن آن کتاب صرف کرده ام افسوس بخورم. ولی برای این کتاب باید گفت: حیف وقت. حیف وقتی که می توانست برای خواندن کتاب بهتری صرف شود. نویسنده داستان اصلا تکلیفش با خودش مشخص نیست. داستان فاقد انسجام است. پرش از سنین مختلف به سنین بالاتر و پایین تر فقط خواننده را گیج می کند. شخصیت های داستان بیشتر از این که قابل باور باشند کاغذی هستند. فاقد هرگونه باورپذیری. ترجمه هم که متاسفانه مصیبت این کتاب را کامل میکند و در کنار داستان سخیف و سطح پایین کتاب ترجمه متوسط کتاب به امتیازهای منفی این کتاب می افزاید. جمع بندی اینکه اگر کتاب "حسنی نگو یه دسته گل" را بخوانید بهتر است از اینکه وقتتان را برای این کتاب مزخرف صرف کنید. چون در پایان کتاب حسنی حداقل یک نتیجه اخلاقی و اینکه باید تمیز و نظیف باشیم عایدمان می شود ولی در پایان این کتاب به غیر از حیرت و هزاران سوال بی جواب چیزی نصیبتان نخواهد شد. باتشکر از طاقچه عزیز

اولین بار بود که کتابی با این سبک میخوندم و خیلی برام جذاب بود چندان ترسناک نبود ولی هیجان بالایی داشت و بسیار پرکشش بود بعضی جاهاش کمی مبهم بود ولی اگر پایانش کامل تر و واضح تر بود حتما پنج ستاره میدادم

کتاب بسیار جالبی بود

کتاب داستانی داره که جالبه و خواننده رو درگیر خودش میکنه.

به نظرم شبیه کتاب باغبان شب

جالب بود و اگر کمتر کشش میداد بهتر بود،بهرحال چون داستان وسوسه کننده ای داره،قطعا تا آخرش میری:)

ترسناک و بی‌نظیر عاشقشمممم یک لیوان شیر قهوه در شب بارونی با این کتاب بهترینههه

کتابه قشنگی بود مرسی از نویسندش:)

نیمه بیشتر کتاب صحنه ها و گفتگوهای تکراری که به جذاب کردن روند کتاب هیچ کمکی نمی کنه از یک جایی داستان بهتر میشه اما باز هم کمکی به جذابیت کتاب نمی کنه ودر پایان که باید خودت حدس بزنی که بالاخره این طلسم که نمی فهمی از کجا شروع شده بالاخره با از بین رفتن خانه نابود شده یا نه.ر کل کتاب گنگی بود.

هشتادصفحه از کتابو خوندم هیچ جذابیتی برام نداشت گنگ ونامفهوم بود.تعجب میکنم از کسانیکه گفتن انقدر هیجان داره که نتونستن یک لحظه کتابو بزارن زمین. فکر میکنم سبکش با هر سلیقه ای جور در نمیاد.

بچه ها کتاب ترسناک سراغ ندارید معرفی کنید لطفا