نظرات کاربران درباره کتاب سنگ در سرزمین آینهها: یادداشتهای سفر حج
۵٫۰
(۱)
میترا لواسانی
یا ستارالعیوب
در حین سعی زمین خورده بود. زانویش بدجور زخمی شده بود. از من خواست تا چادرم را برایش حجاب کنم تا لباس خونی و پاره اش را عوض کند.با این که به زبان عربی حرف می زد،اما معنای دعایی را که در حقم کرد را خوب متوجه شدم: "مرا پوشاندی،خدا در روز محشر گناهانت رابپوشاند"
❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄
وقتی ابراهیم همت و احمد متوسلیان را در حال خوش و بش با شُرطه دیدم متعجب شدم.حتی خود شُرطه هم هاج و واج مانده بود و دنبال دلیلی می گشت تا گرم گرفتن دو ایرانی با خودش را توجیه کند.
بعد از خداحافظی آن دو با شرطه، همه شُبَهاتم رفع شد. پشت کمر شرطه برگه ای چسبیده شده بود که رویش نوشته بود
" الموت لامریکا"
❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄
روحانی خوش صحبتی بود،وکاروان، دور هم جمع شده بودندبرای شنیدن صحبت هایش.
قبل از زیارتِ"مسجدسلمان"بلند گو به دست گرفته بودو برای جماعت صحبت می کرد.
لحظاتی از شروع حرف هایش نگذشته بود که حاضرین مثل دانه های تسبیحی که پاره می شود،از هم پاشیده شدند. راننده ای عرب با ماشین لندرورش افتاده بود میان حاجی هاو قصد کرده بود سر و ته جمعیت را طی کند.جناب روحانی هم نه گذاشت و نه برداشت، پشت بلند گو فریاد زد
"یا اَخی، خیلی اَخی"
❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄
سیدی قصدحج کرد.چون به بغداد رسید به زیارت عارف نامی، "جنید رفت" و سلام کرد. جنید پرسید:از کجایی؟گفت:گیلان.
جنید پرسید: از فرزندان کیستی؟گفت:فرزندان امیرالمومنین علی ابن ابی طالب علیه السلام. جنید گفت:پدر تو دو شمشیر می زد.یکی با کافران یکی با نفس. ای سید تو که فرزند اویی ، از این دو،کدام کار را انجام می دهی؟
سید چون این شنید، بسیار گریست و گفت:حج من همین بود و باز گشت. بر گرفته از کتاب ناودان طلا(خاطرات حج)
حجم
۶۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
حجم
۶۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
قیمت:
۲۶,۰۰۰
۱۳,۰۰۰۵۰%
تومانصفحه قبل
۱
صفحه بعد