نظرات کاربران درباره کتاب کآشوب

روایت هشتم یعنی واترلو قشنگ بود

طاقچه جان، برا دهه محرم اینا رو بذار تو بی نهایت لطفا

هر سه کتاب مجموعه رو چاپی دارم. بسیار زیبا، شیرین، جذاب و تاثیر گذار. از نگاه افرادی با دیدگاه ها، فرهنگ ها، قومیت ها و باورهای قلبی مختلف به نور واحدی نگاه می کنید که دیدنش از هر جهت دوست داشتنی و وجد آوره. حتما مطالعه کنید. این موضوع برای هر کتاب رستخیز و زان تشنگان هم صادقه. برای من زان تشنگان حتی از بقیه جذاب تر بود.

به نظر من خاطرات این کتاب دلنشین و بعضی‌ها دارای غم شیرینی بودند که خیلی‌هامون با خاطرات روضه‌ها و عزاداری‌ها لمس‌شون کردیم. من از این کتاب لذت بردم و سری‌های بعدی اون رو هم خریدم.

هر داستان یک روضه است ...

من فکر میکردم داستانی از امام حسین ع و کربلا و... باشه ولی درباره تجربیات افراد مختلف در این روز های عزیز بود . کتاب خوب و دلنشینی بود و بعضیاش هم عالی بودن

قشنگ بود. اساسا هرچی با امام حسین گره بخوره قشنگه. اما شاید فقط چندتاشو بخونی کافی باشه. نه که فقط چندتا روایتش خوب باشه. اما کلا زیاد خاطره خواندنو نمی‌پسندم

سلام کتاب خوبی بود البته نه همه داستاناش، میشد از باب داستانی قوی تر باشه.

میانه

روایت استاد بطحایی عالی بسی عالی ست.

همه داستان ها و روایت هاش قشنگ بود. آخرین روایتش قشنگ تر. اگر حوصله خوندن رمان های طولانی و داستان های بلند رو ندارید پیشنهاد خوبی میتونه باشه برای کسایی که دوست دارن زود به ته قصه برسه و در عین حال زیبا و با مفهوم باشه

لطفا در بی نهایت قرار بدین

داستان هایی از عاشورای حسین. از روضه خوان نابینا گرفته تا تاریخ پژوهی عاشورا ... هنوز کتاب را تمام نکرده ام اما روایت واترلو آنقدر برایم شیرین بود که مجاب شدم همین حالا نظرم را هینجا بنویسم آنقدر روایت زنده بود ، آنقدر زیبا بود که دلم پر کشید که یک سال دهه محرم توی واترلو کنار دست بچه های جلسه قرآن باشم ، ده شب بدوم ، حرص قیمه و سخنران را بخورم... اصلا اگر از همه کتاب هم خوشم نیاید پول خرید کتاب می‌ارزید به همین یک روایت..

داستان پردازی و جذابیت بعضی روایت ها عالی هستن. اما در کل این کتاب مجموعه ای از خاطرات ساده آدم های معمولی از محرم و تاثیر اون توی زندگی شونه.

مثل تعریف هایی که ازش شنیده بودم نبود. یعنی انتظار داشتم‌جذابیت بیشتری داشته باشد اما نداشت. شاید برای دیگران لذت بخش باشه. کتاب از دیدگاه چندین نفر نسبت به محرم، عزاداری وامام‌حسین (ع) نوشته شده وخاطرات، نوشته ها وداستان هایی دراین باره است که بعضی از آن ها جالب بودند وخواندنشان به دور از لطف نیست.

کل کتاب یه طرف ، روایت ۲۳م یه طرف ، عالیه قلم خانم مرشدزاده

خواندن روایت‌ آدم‌های مختلف از تجربه‌هایی که در روضه‌های امام حسین(ع) داشتند و حال و حوایی که در محرم چشیدند، سبب می‌شد تا با فضاهای مختلف فکری و حتی شغلی، بیش‌تر آشنا بشیم؛ مثل این‌که از دغدغه‌های یک روحانی تا کسی که در کانادا زندگی می‌کند یا فردی که محقق حوزه عاشوراست، آگاه‌تر بشیم. حتی به شخصه اطلاعات من در زمینه برگزاری روضه و هیئت و مناسباتش بیش‌تر شد و این ایده جمع‌آوری تجربه‌های آدم‌ها از محرم به‌نظرم واقعا جالب اومد؛ در حدی که به ذهنم زد همه با هر میزان توانایی در نوشتن، یه بار دست به قلم بشن و حس و حالشون رو از این آیین و شور روایت کنند. با خوندن این روایت‌ها آدم خیلی جاها تشابه دغدغه‌های فکری خودش و نویسنده و حتی مقداری تشابه بین خود نویسندگان اثر رو حس می‌کنه. برای من کل کتاب جالب و دارای نکات تازه بود اما این روایت‌ها رو بیش‌تر دوست داشتم: روایت‌های "کهنه شرم، تاریک روشنای کوره، کتیبه سفید برای واترلو، کجای مجلس نشسته‌اند، واحد شمیرانی، حروف، سقاباشی، هاهنا هاهنا، خانه بنک‌دار پوش دارد، پرچم هنوز تو کادر هست، شه‌باز، هیئت تازه‌مادرها، گیسوی حور در امین‌حضور" پ.ن: برای شادی روح آقای مهدی شادمانی هم صلواتی قرائت کنیم🤲🏻

روایت های افراد مختلف از خاطرات محرم هایشان . بنظر من به غیر از چند داستان جذاب بیشتر قصه ها فاقد جذابیت و گیرایی لازم بودند ‌.

از بیست و سه داستان دوسه داستان بیشتر نظرمو جلب نکرد.

از میان چند روایتی که خواندم روایت پنجمش را بیشتر دوست داشتم.