نظرات درباره کتاب عقده‌ی سیندرلا، ترس پنهان زنان از استقلال و نقد و بررسی خوانندگان | طاقچه
کتاب عقده‌ی سیندرلا، ترس پنهان زنان از استقلال اثر کولت داولینگ

نظرات کاربران درباره کتاب عقده‌ی سیندرلا، ترس پنهان زنان از استقلال

امتیاز:
۳.۸از ۳۲ رأی
۳٫۸
(۳۲)
شب‌خوان
کتاب همون‌طور که از عنوانش مشخصه، درباره ترس زنان از مستقل‌شدنه، مهم‌تر از همه استقلال فکری. توجه داشته باشید که نویسنده، کتاب رو حدود 40 سال پیش نوشته درباره زنان جامعه آمریکا. طبیعتا بعد از این مدت، اشکالات و نواقصی به کتاب وارده، مثل اینکه راهکار مشخصی ارائه نمی‌‌ده و ناخواسته و به‌طور ضمنی هرگونه ارتباط زن با مردان رو ناشی از وابستگی زن می‌دونه. بااین‌حال و پس از گذشت این زمان، هنوز هم به‌راحتی می‌شه شباهت موضوعات و به‌ویژه قصه‌های بیا‌ن‌شده رو با هر فرهنگ و جامعه‌ای از جمله فرهنگ کشور خودمون مشاهده کرد. ای کاش که این کتاب‌ در زمان انتشار (40سال پیش) ترجمه می‌شد و در دسترس مادران ما قرار می‌گرفت. کتاب رو به پیشنهاد یک روان‌پزشک خوندم و قطعا خوندنش رو البته با ذهن باز پیشنهاد می‌کنم. خوشبختانه ترجمه خوب و روانی داره، البته با چشم‌پوشی از چند غلط املایی و نحوی.
Mahboube
بی نهایت ممنون از نظر جامع و مفیدتون
MARIA
این خانم نگاه عجیب و جنسیت زده ای به مساله داره. اولا در بخش های زیادی از کتاب مساله استقلال رو رها کرده و درباره موفقیت و شهرت حرف میزنه. فارغ از نقد فرهنگی و جامعه شناختی که می‌توان به موضوعاتی نظیر موفقیت و شهرت وارد کرد، شهرت و موفقیت لزوما با استقلال یکی نیستند. مثلا بسیاری از مشهورترین و ثروتمندترین بازیگران زن هالیوود حتی درباره اینکه یقه لباسشون چقدر باز باشه هم نمیتونن مستقل و آزادانه تصمیم بگیرن و باید طبق قراردادشون لباسی رو بپوشن که از تصویب تهیه کننده میگذره. دوما اغلب مردان هم چندان به دنبال موفقیت و شهرت (و حتی استقلال) نیستند. اونا ترجیح میدن یه کار ساده همیشگی با حقوق ثابت و بیمه داشته باشن و یه خونه معمولی با وام، یه ماشین معمولی قسطی و سالی یکی دو بار سفر به یه جای شناخته شده و تکراری. بلند پروازترینشون به یه کلبه- باغچه روستایی برای تعطیلات بسنده میکنن. اگر پدرشون براشون ارث خوبی بذاره حتی همین میزان تلاش رو هم بی خیال میشن. این مساله فراگیره و جنسیتی نیست و به نظر من حاصل شیوه تولید اقتصادی دوران ماست و ربطی به زن بودن نداره. مضافا که تلاش کردن لزوما چیز خوبی نیست. اینکه یه زن یه عمر تلاش کنه تا از کارمندی برسه به مدیریت یه بخش در یه شرکت بزرگ و بعد بازنشسته بشه، اونو لزوما مستقل نمیکنه. اونو به سیستم اقتصادی و دولت و صندوق بازنشستگی وابسته میکنه و اگه کشور وارد رکود اقتصادی بشه اون وقت سالها رنج و تلاشش بر باد میره و فقیر میشه. مثل بازنشسته های همین الان در بسیاری از کشورهای دنیا از جمله در کنار خود ما، انگلستان و آمریکا. برای بحث بیشتر درباره تلاش، ارجاع میدم به مقاله عالی برتراند راسل با عنوان "در ستایش بطالت" . آخر اینکه وابستگی لزوما چیز بدی نیست. مهم اینه که به کی و برای چی وابسته میشیم.
bavar00
نظر شما باعث شد مشتاق شم به خوندن کتاب، چون هر چیزی که باعث ایجاد نقد بشه، ارزش خوندنو داره
Norma
با نظرتون کاملا مخالفم ولی زیبا حرف میزنید
Mana Mahdavi
من هم با نظرتون تا حدودی موافقم و فکر میکنم برخی جاها دید به نسبت جنسیت زده ای داشت نویسنده ، اما درمورد مثالتون ، این که بعد از چیزی مثل ارثیه و تامین شدن کامل ادم کار نکنه به نظرم خیلی بحث جداییه از این که چیز پذیرفته ی جامعه این باشه که مرد کار کنه و زن خودش رو برحق بدونه که با وجود تحصیل و توانایی از توانایی هاش استفاده نکنه و توی خونه بمونه . موضوع از دید من چیز فراتری از صرف بطالته و بیش از اون ادامه دادن شیوه ی زن قرن ۱۶ با فرصت های قرن ۲۱ ایه که میتونه دلایل متنوعی داشته باشه .
online1392
اولین بار هست که توی طاقچه نظرم رو درباره یک کتاب مینویسم . کتاب رو به شدت توصیه میکنم ، اول به خانمها بخاطر خودشون ، بعد به پدر مادرهای دختردار
نوشین حاجی زاده
تورو خدا طاقچه این ترجمه هاتو درست کن
SARA
خوب بود ولی چون راهکار نداشت ی نکته منفی بود.
Sharareh Haghgooei
بسیار کتاب جالبی بود .ابهامات زیادی را برای من حل کرد.برایم جالب است که مسایل ۴۰_۵۰ سال پیش آمریکا الان در جامعه ما موضوعیت دارد.اگر می خواهید به دلیل تضادهایی که بعنوان یک زن امروزی خواهان حقوق برابر در حفظ حقوق سنتی نظیر مهریه و واگذاری مسئولیت کسب درآمد به شوهران و...دارید، پی ببرید، این کتاب می تواند کمک کننده باشد. مطالب آن بعضا تیزی یک چاقو را دارد ولی بهتر است در مورد آنها عمیقا فکر کرد.
Mina
ابتدا عنوان کتاب جذبم کرد یه چیزایی درباره عقده سیندرلا در روانشناسی شنیده بودم و برای کسب اطلاعات بیشتر این کتاب رو مطالعه کردم. درباره محتوای کتاب باید بگم که از نظرم 90 درصد محتوا توضیحات مضاعف و داستان های واقعی برای رساندن منظور نویسنده است. خوندن این کتاب از نظر من برای کسایی که گرایش به آزادی زنان دارند باید با احتیاط صورت بگیره چون میتونه مطالب موجب تاثیر گذاری افراطی بشه. اما مهمترین چیزی که از این کتاب تونستم بفهمم اینه که بزرگترین مشکل زنان در عدم اعتماد بنفس و عزت نفسی است که فرهنگ خواه در ایران خواه در سایر کشورها به موجب روش تربیتی القا میکنه نویسنده معتقده که زن و مردهر دو وابسته هستند اما جنس وابستگی زنان به خانواده و مردها از نوع بیمارگونه است و این زنان هستند که بخاطر شستشوی ذهنی که از دوران کودکی براشون اتفاق میوفته خودشون رو دست کم میگیرن مثلا خیلی از زنان فکر میکنن از نظر ارزش کاری از اقایون پایین تر هستند یا مسئولیت زندگی خودشون رو به دوش همسر میندازن. فصل های ابتدای کتاب جذاب بود من رو به فکر فرو برد اما فصل های بعدش وارد جزئیات میشد که من دیگه لازم ندیدم بیشتر از این مطالعه این کتاب رو ادامه بدم و بهره وری کافی رو از فصل های ابتدایی کتاب گرفتم. زنان باید بدونن که بزرگترین چیزی که در زندگی اون رو کم دارند آزادی ای نیست که دیگران بهشون بدن بلکه اعتماد بنفس و عزت نفسی است که هرگز به آنها داده نشده باور به اینکه هیچکس رو نخواهند داشت تا آنها را تامین کند و مسئولیت تمام و کمال زندگیشون رو باید به عهده بگیرن و بدونن تفاوت های فردی زن و مرد وجود داره اما هرگز به معنای ناتوان بودن نیست.
کنتس مونت کریستو
حس میکنم نویسنده، برای فرار از عقده سیندرلا، دچار عقده‌های فراوان دیگه‌ای شده... تاکید افراطی بر فردیت و فردگرایی، مسحور شهرت و موفقیت بودن و ارزش‌های انسانی وارونه، باعث میشه نتونم به این کتاب اعتماد کنم!
atiye
این کتاب را به شما توصیه میکنم ولی فکر میکنم که این مسائل بیشتر در کشورهای پیشرفته مطرح است تا ایران خودمون حداقل کمتر مشکل کتابای روانشناسی خارجی اینه که سده فرهنگی ای که اونها در اون زندگی میکنند خیلی پیشرفته تر از کشور ماست واین باعث میشه که تقریبا مسائل روانشناسیش در کشور ما کمتر کارامد باشه یا کاربرد داشته باشه ودر کل کتاب خوبی بود واسه اگاهی دادن .
Sharareh Haghgooei
کدام بخش مسئله در ایران کمتر مطرحه؟
فاطیما
عالی بود
کاربر ۲۹۴۷۹۲۶
من با عقده سیندرلا که از ابتدا کتاب خواندم موافق بودم چون پیشتر درباره اثر مخرب فیلم های دنیای پرنسس ها مقاله ای خوانده بودم. من هم باور دارم نباید در مغز دخترهای دوست داشتنی مان بکنیم که ؛ شما فقط زمانی زیبا و خوشبخت خواهید شد که موهای بلوند، چشمان آبی و یا یک همسر شاهزاده داشته باشید. شاید بهتر هست به جنبه های اصلی و مثبت و البته حقیقی فیلم هایی مثل سیندرلا بپردازیم که، او سعی می کرد با همه مهربان باشد و به همه محبت کند و این، خوشبختی و سعادت واقعی است. اما در بخش هایی با نظر خواننده موافق نیستم و شاید همین تفاوت، نشانه و اصالت فرهنگِ شرقی بودن است. برای مثال وقتی میگوید مریض هستم و نباید انتظاری از خانواده ام داشته باشم ، به نظرم عجیب است. ما در فرهنگ شرق این را، انتظار نمی دانیم بلکه محبت کردن به عزیزان مان را نوعی، ابراز عشق و علاقه می دانیم . و با این کار به آن ها می فهمانیم حضورشان و سلامتی شان برای ما مهم است . بدون اشاره به بحث نیاز ، وابستگی ، عدم استقلال و .‌‌.. . چون همه ما می توانیم از خودمان مراقبت کنیم و این رو در بسیاری از موارد هم انجام دادیم. و یا در جایی که حضور در یک روستا و تجربه یک زندگی ییلاقی را ملال آور می داند ، من به شخصه در سال اول همه گیری کرونا، یک سال تمام در یک روستا و فقط در حصارِ یک خانه روستایی ، با چند درخت میوه ، یک حوض کوچک و یک مرغ بازیگوش زندگی کردم و از قِبَل این موقعیت، شرایط جهان را به آسانی پذیرفتم و به جای فقط حس ِ ترس از مُردن و یا از دست دادن عزیزانم، به زندگی کردن در لحظه لحظه ی آن سال پرداختم . با تجربیات زیبایی مانند نان و شیرینی پختن ، دور آتش نشستن ، زل زدن به آسمان پر ستاره ، خواندن شعر دماوندیه در هر صبحی که دماوند به زیبایی خودنمایی می کرد. من ادعا ندارم اجدادم شهری بودن ، اما به عنوان یه ایرانی با تمدن چند هزارساله، استقلال و عدم وابستگی را دُرست زندگی کردن میبینم. البته با نهایت احترام به نویسنده و طرفداران آثارش ، به طبع هر کسی با عینک خودش به جهان نگاه می کند . و عینک من باعث می شدتا، هر روز از آن سال، بوی خاک نم خورده ، ارامش باران ، صدای وزش باد بین برگ درختان ، خوی شرقی و دهاتی ام گُل کند و در آن زمان حس می کردم اگر این آخرین لحظه ی حیات من باشد ، قطعا بهترین است:))
ساکورا 桜 サクラ
نظراتتون بسیار کامل و خواندنیست خیلی لذت بردم از توصیف یکسال زندگی تان در روستا☺️
atena
تا وقتی که خیلی دیر نشده این کتاب رو بخونید و خودتون رو از وابستگی نجات بدید. نزارید زمانی برسه که وقتی به عقب نگاه میکنید ببینید در تمام طول زندگیتون چیزی بدست نیاوردید ،هیچ نقشی تو جامعه نداشتید، به هیچ کدوم از رویا ها و آرزوهاتون نرسیدید و دچار احساس پوچی ،ملال ،افسردگی ، استرس و نامفید بودن بشید . هیچکس قرار نیست مارو خوشبخت بکنه ، هیچکس قرار نیست ازمون حمایت بکنه و نیازهامون رو برآورده بکنه ، میدونم ترسناکه ولی وابسته و ضعیف و نیازمند شخص دیگری بودن و هیچکس نبودن ترسناک تره. به امید برابری و استقلال 🙌🏿🙌🏿
zhale
بنظر بنده کتاب بسیار عالی برای زنان است.
Atieh nasr
پیشنهاد میکنم این کتاب رو همه خانم ها بخونن فوق العادس شما رو با ترس هاتون‌ در مورد استقلال رو به رو میکنه و انگار نویسنده کاملا شما رو درک میکنه
Nausica96
خواندن این کتاب را برای کلیه کسانی که به دنبال چرایی هستند توصیه میکنم (در کنار کتاب ارکیتایپ زنان)
نسترن سالاری
کتاب فوق العاده ای بود گمان نمی کردم کتابی وجود داشته باشه که این چنین عمیق به زنانگی و آسیب های اون نگاه کرده باشه ... واقعا توصیه می کنم چه زنان و چه مردان حتما این کتاب رو بخونن تا شاید کمی هر کدوممون دیدگاه های تازه ای پیدا کنیم...
faezeh
مشروعیت بخشیدن ب فمنیست و بحران زنانی ک مجبورندمثل یک مردکارکنندتامخارجشون رو به سختی بدن و اززندگی لذتی نبرنو
ققنوس
سلام بنظرم این کتاب خیلی جای بحث داره...این نظریه که میگویند در سنین پسری باید دوباره به رابطه خود فکر کنیم یعنی چی؟ بنظرم این کتاب یه جورایی القا میکند به زنان که وابستگی خود را از مردان کم کنند....تا اینجا نظرشون درسته ولی در فرهنگ ما ایرانیها نقش مرد و زن در یک خانواده با غرب فرق میکند در کشورهای غربی مردان ترجیح میدهند زنان شاغل را به زوجیت خود درآورند ر و اکثر زنان هم شاغلند....در ایران اما اینگونه نیست مردانی هستند که باز هم ترجیح میدهند زنانشان در منزل باشند و خوده مرد خرجی زن و بچه را تامین کند .....در کشورهای غربی بچه ها از سن ۱۸ سالگی مجبورند روی پای خود بایستند ولی در ایران بچه ها اغلب تا زمان ازدواج با خانواده هایشان سر میکنند .....شاید این موضوع که در ایران وجود دارد و سبب وابستگی بیشتری شود به خانواده ولی روابط گرم و صمیمی تر هست و دیده شده حتی تا پایان پیری هم فرزندان در کنار خانواده هستند و نمیتوانند خیلی مستقل بشوند ...اما در کشورهای غربی این موضوع جا افتاده و فرزندان میتوانند در هر شهری که میخواهند بروند و زندگی کنند ولی در ایران بخاطر تعصب خاصی که اعضای خانواده به هم دارند نمیتوانند کاملا از هم جدا شوند بنظرم معنی خانواده را در غرب نمیتوان با معنی خانواده در ایران مقایسه کرد فقط میتوان جزئی از آن را تغییر داد و تا حدودی وابستگی را کمتر کرد.
Azarakhsh
😒

حجم

۲۸۳٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۷

تعداد صفحه‌ها

۳۰۳ صفحه

حجم

۲۸۳٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۷

تعداد صفحه‌ها

۳۰۳ صفحه

قیمت:
۷۵,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد