نظرات کاربران درباره کتاب به خدای ناشناخته

(۷-۲۳-[۱۶۶]) جان اشتاین بک یکی از نویسنده های مکتب ناتورالیسم به شمار میره، مکتبی که از دل ادبیات رئالیسم به وجود اومده و تاکید زیادی بر نشان دادنِ زندگی و عواملی که بر اون تاثیر میذاره به همان شکلی که "هست" داره؛ این کتاب هم نمونه ای از همین سبکه، اتفاقاتی که در طول داستان میوفته بیانگر رابطه ایه که بین انسان و طبیعت - به عنوان یک کل واحد - وجود داره و جریانات در پرتو فسلفه ی جبرگرایی به صورت پیوسته شکل میگیره و به سمت کمال مطلوب یا همون سرنوشتِ از قبل تعیین شده ی خودش در جریانه؛ پس با این حساب هر اتفاقی که میوفته از قبل پیش زمینه ای براش وجود داشته و هیچ امری اتفاقی نیست؛ دقیقا همون رویه ای که هر کدوم از شخصیت های داستان در پیش میگیرن و بدون هیچ شکوه و گلایه ای در برابر سرنوشتشون تسلیم و با اون روبرو میشن؛ حتی اگر این سرنوشت خشکسالی، گرسنگی و یا مرگ باشه. اگر به زندگی در دل طبیعت علاقه دارید و از توصیف جزئیاتش خسته نمیشید، احتمالا از این کتاب خوشتون میاد؛ در کل اگر از مشکلات املایی و ویراستاری ضعیفش بگذریم، کتابیه که ارزش خوندن رو داره.

و باز هم سخنانی تامل برانگیز از " جان اشتاین بک "؛ - نویسنده ای که به کمال انسان،باور پابرجا نداشته باشد،نه احساس بخشش و پایبندی به ادبیات دارد و نه هرگز عضو خانواده ی ادبیات است. - ادبیات به دیرینگی گفتارست، ادبیات از دل نیاز بشری به آن سرچشمه گرفته و هیچ تغییری نیافته است،جز اینکه نیاز بشر به آن بیشتر شده است. - زمان، تنها خرده گیری است که جاه طلبی ندارد. - چه نیکوست که آدمی، مورد اعتماد باشد. - آدمی نمی تواند همه چیز را با هم داشته باشد. - از هر رویدادی که رخ می دهد، باید درسی گرفت.

من فضای فکری جان اشتاین‌بک رو خیلی دوست دارم. همینطور توصیفات زیباش از انسانها و طبیعت. نگاه ژرفش به حقایق هستی تحسین برانگیزه و شخصیت پردازیش اونقدر قویه که تا مدتها ذهنتون درگیر کتاب و آدمهاش خواهد بود. هر چند هیچ کدوم از کتابهاش به پای «شرق بهشت» نمیرسه، اما پیشنهاد میکنم از کنار نوشته‌های این نویسنده بزرگ به راحتی نگذرید؛ بخونید کتاب رو✨

من ترجمه منیری رو خوندم داستان خیلی جذاب و با محتوایی داره یه جورایی در جستجوی خوشبخیه

کتابی زیبا همانند دیگر کتاب های اشتاین بک، ترجمه ای خوب ولی ویراستاری بد با اشتباه های تایپی نسبتا زیاد

داستانی شاعرانه درباره یک کشاورز آمریکایی.

تا نیمه کتاب خیلی سخت ادامه دادم و چند باری خواستم دیگه ادامه ندم ولی از نیمه کتاب به بعد با جوزف زندگی کردم داستان عمیق و پر تاملی داشت به نظر میرسید سانسور زیاد داره با مفهوم خیلی واضح نبود سبز باشید 🌱

توصیف نویسنده از طبیعت عالی و مثال زدنی بود ولی در عین حال توصیف های دقیقی از خشونت نیز در این کتاب میخوانیم که مانع لذت بردن من از این داستان شد.

از وقتی که بابت این کتاب گذاشتم راضی نیستم توصیفاتش از طبیعت رو دوست داشتم اما در کل، متن کتاب، عایدی خاصی برام نداشت تایپ کتاب هم حقیقتا افتضاح و ناراحت کننده بود!

متاسفانه غلط املایی زیادی داشت محتوای عمیق که همیشه از جان استان بک انتظار می‌ره مثل خوشه های خشم

کتابی ازنویسنده ای بزرگ ونامی که باترجمه وویراستاری وسانسور تبدیل به متنی بی محتوا شده است، ازغلطهای املائی که بگذریم بحدی داستان خراب شده که خواننده خودش باید حدس بزند که چه شده است، فقط بخاطر نویسنده وکتابهائی که ازش خوانده بودم تا آخرادامه دادم.

توصیفات بیش از حد کتاب ، در روند داستان مهم نبود! حوصله سر بر بود توصیه نمیکنم...